در نهایت مسئول عالی رتبه راه حل دیگری ارائه می دهد و آن اینکه اگر پول یک گوسفند به عنوان نذر پرداخت شود یک بن غذا تعلق خواهد گرفت. برادر جانباز می گوید بضاعت مالی ام اجازه نمی دهد. صرفا می توانم 50 هزار تومان بدهم. پاسخ می شنود که در ازای این مبلغ صرفا چند دانه برنج خام و کمی نمک به شما داده خواهد شد.
ای کاش علی رغم این گونه دل شکستن ها، حاکمیت روحیه کاسبکارانه می توانست منشأ تحولات و خدمات چشمگیر باشد. با قدم زدن در صحن هایی که اخیراً احداث شده تأثیر و تأسف انسان فزونی می یابد. برای نمونه به کارگیری سنگ های بی کیفیت که هنوز زمانی از نصب آن نگذشته شکسته یا برآمده، به وضوح رخ می نماید که در این زمینه ها نیز روحیه کاسبکارانه تأثیرات خود را گذاشته است.
تأسف هر دلسوزی زمانی به اوج می رسد که کمی پیاده از آن بارگاه دور شویم و
محله هایی را شاهد باشیم که قلم از توصیف آن در می ماند. کاسبکاران سال
هاست مأموریت خود را به اداره حرم خلاصه نموده اند (آن هم به گونه ای که به
گوشه ای از آن اشارت رفت) و به مردمی که همه همت این امام و سایر معصومین
معطوف تکریم آنان بوده است گوشه چشمی ندارند. حتی برای استفاده ناچیز از
طعام متبرک می بایست کانالهای تحقیر را پیمود، زیرا صرفا متمولین می توانند
هر زمان اراده کنند محدودیت ظرفیت میهمانخانه را دور زنند و از این نعمت بهره
مند شوند.
آیا زمان آن نرسیده است که از خود پرسش کنیم تا چه زمانی باید حاکمیت روحیه کاسبکارانه منسوخ شده را بر این آستان شریف شاهد باشیم؟