به گزارش مشرق، یک کاربر فضای مجازی در صفحه شخصی خود در توئیتر بخشی از یک کتاب داستان معروف را منتشر کرد.
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 5
- در انتظار بررسی: 0
- غیر قابل انتشار: 2
-
این کتاب را داشتم خیلی زیبا ، شیوا بود
-
چه جالب
-
خب باهوش، دوستش داشت. خودش میگه اون مرغ زرد پا کوتا کاکل حنای نوک طلا که صد تومن میخریدنش نمیدادمش، دزده گرفت و بردش. صد تومن هم نمیفروخته. میفهمی؟
-
لازم شد یه بار دیگه کتابش رو بخونی! فلفلی لنگ یه دونه مرغ نبود! بلکه مرغش رو دوست داشت و حق دوستی رو در موردش ادا کرد به نحوی که حاضر شد کل ایران رو بخاطرش بگرده و هم مرغ رو نجات بده و هم دزد رو رسوا بکنه!!
-
چرا هرکی میخواد با دزدها برخورد بکنه و مال مردم را از آنها بگیرد , یکی صدایش در میآید که "آی مگر شما لَنگ یک مرغید؟؟" دزد ها باید تنبیه کرد تا هم مال حق به صاحبان مفلوک و ستم کشیده اش برگردد و هم درس عبرتی باشد برای سایر بستگان و همراهان دزد !! چه نیاز داشته باشی جه نه باید با دزدبرخورد کرد ! پس لطفا ماله نکشید و سفسطه بازی در نیاورید که بفرموده مولا باید" اموال بیت المال را حتا اگر کابین زنانتان کرده باشید پس بگیرند"