به گزارش مشرق، پادشاهی عربستان سعودی مدتهاست که از لحاظ سیاسی شکننده بوده و دوام آوردن آن تا قرن بیست و یکم موردی قابل توجه است. باید گفت که دسیسههای داخلی محمد بن سلمان به صدور بیثباتی از عربستان سعودی به سایر نقاط منطقه نیز مرتبط است.
عربستان سعودی البته حتی پیش از ظهور محمد بن سلمان، یک منبع بیثبات کننده بوده که تلاش داشت در جاهای دیگر منطقه اعمال قدرت نماید این حرکت شامل استفاده از نیروهای مسلح برای سرکوب اکثریت شیعه در حکومت سنی بحرین، جنگ داخلی در سوریه با تبانی با افراط گرایان القاعده بوده است.
اینک محمد بن سلمان در حال حرکت سریعتر در مسیر بیثباتی منطقه است. نمایش نخست نیز جنگ فاجعه آمیز در یمن با تهاجم عربستان و امارات متحده عربی و بروز درگیریهای داخلی و نارضایتی قبیلهای از دولت یمن و تبدیل آن به یک فاجعه انسانی بین المللی است و این شاهزاده این وضعیت را فاجعهبارتر خواهد کرد به طوریکه اندکی پس از تصفیه حسابهای داخلی در ریاض، او اعلام کرد محاصره جزئی یمن به محاصره کامل زمینی، هوایی و دریایی مبدل میشود.
در این میان تلاش در به زانو درآوردن قطر موفقیتی زیادی نداشته و همه تلاشهای انجام شده تاکنون موجب افزایش تنش در منطقه خلیج فارس گشته است. تمام حرکتهای انجام شده موجب گشته تا صداقت «سید حسن نصرالله» رهبر حزب الله لبنان بیشتر نمود بیابد و روشنگرانه به نقش سعودیها در این اقدام اشاره کند و به عنوان شخصی که به دنبال ثبات در ائتلاف لبنان بوده و نه به دنبال بحران و رویارویی، به نظر آید.
موضوع اصلی تحرکهای منطقهای محمد بن سلمان، خصومت با حزب الله متحد ایران است. مورد عجیب و غریب در این آشفته بازار این است که عوامل بیثبات کننده، بحران ساز و مایل به مواجهه و حتی نبرد عمدتا از جانب محمد بن سلمان از عربستان همراه با کمک دولت نتانیاهو در اسرائیل است.
* نشنال اینترست(آمریکا)