سناریوهای برجامی اروپا

شورای روابط خارجی اروپا: اروپا در پی تدوین سناریویی مشابه سناریوی دهه ۹۰ در مقابل تحریم های آمریکاست.

به گزارش مشرق، «سرانجام برجام چه می شود؟» شرایط بین المللی و منطقه ای و به خصوص مواضع رسمی رئیس جمهور آمریکا که ۲۴ مهرماه گذشته مطرح شد، باعث شده تا اگر در پاسخ به این پرسش چهار کلمه ای ده ها صفحه تحلیل و خبر کنار هم جمع شود بازهم نتوان گفت که به پاسخ دقیق رسیده ایم یا نه. این شرایط جدید تبعات دیگری هم باخود داشت و کشورهایی را که پس از توافق هسته ای مایل بودند تا با ایران مراوده و تعامل داشته باشند با سیاستی مبهم مواجه کرده است. به خصوص اتحادیه اروپا که هر مسیری را طی کند می تواند در تثبیت آن مسیر درباره برجام نقش موثری داشته باشد. واقعا اروپا چه مسیری را خواهد رفت؟ هفته گذشته رویترز همین موضوع را سوژه یک گزارش مفصل خود کرد و نوشت: «پس از تصمیم دونالد ترامپ در تأیید نکردن توافق هسته ای ایران در این ماه، کشورهای اروپایی بهت زده از خود می پرسند رئیس جمهور آمریکا در مرحله بعد چه خواهد کرد؟» موضوعی که در گزارش پیش رو به آن خواهیم پرداخت. با این توضیح که خبرهای جدیدی که در این گزارش آمده نشان می دهد که اروپا درحال طراحی یک مسیر برای تعیین تکلیف خود در قبال توافق هسته ای است. آیا اروپا پشت برجام می‌ایستد؟گزارش خراسان را بخوانید.

ابهام ها درباره برجام از کجا شروع شد؟

پیش از آن اجازه بدهید کمی به عقب تر برگردیم و  ببینیم مسئله چیست. خیلی ها این شرایط را به ۹ ماه پیش و پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا مربوط می دانند. این نکته درست است اما همه ماجرا نیست. واقعیت این است که آن چه درباره این توافق پیش می آید، نتیجه  خلل و فرج  ها و زوایای پرابهامی است که در برجام وجود دارد. توافقی که دست کم روی کاغذ تحریم ها را لغو کرده اما در مقام اجرا، به خصوص آمریکایی ها با گذشت ۲۳ ماه از آغاز اجرای آن هنوز به تعهدات خود عمل نمی کنند. نه این که فقط عمل نمی کنند بلکه در جهت نقض آن نیز قدم برداشته و بر می دارند. نخستین قدم ها البته در دولت اوباما برداشته شد. جایی که دولت او حاضر نشد در مقابل دست کم دو یا سه درخواست شرکت ها و بانک های اروپایی که از واشنگتن برای مراوده با ایران تضمین کتبی می خواستند، تضمین بدهد. نه تنها تضمین داده نشد بلکه قوانین ضد ایرانی نیز در دولت اوباما تصویب شد. قوانینی از قبیل محدودیت های ویزایی و تمدید تحریم های ۱۰ ساله. با این حال با روی کار آمدن ترامپ اجرانشدن برجام از سوی آمریکا و به بیان دقیق تر، نقض آن در ینگه دنیا شتاب گرفت.

ترامپ در رقابت های انتخاباتی بارها گفته بود: برجام بدترین توافق تاریخ آمریکاست و کسانی که با ایران مذاکره کرده اند سواد نداشته اند. او حتی در دوره انتخابات آمریکا وعده داده بود که اگر رئیس جمهور شود برجام را پاره می کند اما واکنش قاطع رهبر انقلاب در مقابل او و تاکید بر این که «ما البتّه برجام را ابتدائاً نقض نخواهیم کرد؛ لکن اگر طرف مقابل نقض کند که حالا همین‌طور این کسانی که نامزد ریاست جمهوری آمریکایند، مدام دارند تهدید می‌کنند که ما می‌آییم پاره می کنیم، نقض می کنیم، این ها اگر پاره کردند، ما آتش می زنیم» باعث شد او دیگر این حرف را تکرار نکند! اما از ۹ ماه پیش که وارد کاخ سفید شده تقریبا تمام تلاشش را کرده تا به هر نحو ممکن جلوی این توافق را بگیرد. به خصوص از تیرماه این تلاش ها وارد مرحله جدیدی شد.

جایی که او تیمی را مامور کرد تا به هر نحو ممکن گزارشی آماده کنند از این که «ایران به توافق پایبند نبوده و آمریکا نمی تواند پایبندی ایران را تایید کند». بلافاصله هم وعده داد که دیگر پایبندی ایران را تایید نخواهد کرد. سخنرانی سخیف او علیه مردم ایران و متهم کردن ملت ایران به تروریست بودن و گزارش پرابهام او درباره برجام در حقیقت تحقق همین وعده اش بود. او همه چیز را به کنگره سپرد تا از این پس کنگره آمریکا درباره برجام تصمیم بگیرد. همین خوف و رجا که نتیجه رفتار آمریکاست اروپایی ها را در انتخاب ادامه مسیر رابطه با ایران دچار چالش کرده است. رفتاری که از دولت اوباما آغاز شد و در دوره ترامپ به اوج خود رسیده است. اکنون مهم ترین پرسشی که باید به آن پاسخ داد این است که اروپا چه مسیری را در قبال برجام و رفتارهای آمریکا در این ماجرا دنبال خواهد کرد؟

ترامپ به دنبال چیست؟

اما پیش از آن، یکی از سوالاتی که برای تحلیل آینده برجام باید به آن پاسخ داد این است که رئیس جمهور آمریکا واقعا چه می خواهد. ترامپ سال گذشته ۴۴ روز پس از ورود به کاخ سفید تاکید کرده بود که « توافق هسته ای چیزی برای آمریکا نداشته است، پس آمریکا چه می شود؟» به همین دلیل برخی تحلیل گران معتقدند این که ترامپ دیگر موضوعات را پیش می کشد در حقیقت پوششی برای همین موضوع است که «پس آمریکا چه می شود؟» به این موضوع چندی قبل «مهرداد عمادی» مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا، در گفت‌وگو با دویچه‌وله اشاره ای کرد و گفت که ایرادات و انتقاداتی که آمریکا متوجه ایران می‌کند بیشتر "بهانه‌گیری سیاسی" است و تنها پوششی بر این پرسش اساسی است که آمریکا چه نفعی از برجام برده است: «صحبت، صحبت دسترسی به بازار ایران و منابع این کشور با پارامترهایی است که آمریکا می‌خواهد آن ها را تعیین کند و اروپا هم این را فهمیده که این مسئله بعد نظامی و امنیتی ندارد و ایران بارها زیر ذره‌بین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار گرفته و آژانس هم هربار گفته ایران به تعهداتش وفادار بوده است.» این کارشناس اقتصادی نتیجه گرفته بود که به همین دلیل اروپا زیر بار تحریم‌های احتمالی آمریکا نخواهد رفت چرا که این تحریم‌ها نه زیرپایه حقوقی دارد، نه پذیرش جهانی و نه توجیه سیاسی.

اروپا منافع خودش را کاملا جدا می بیند؟

نگاهی به عرصه اقتصادی و سیاسی جهان نشان می دهد که شرایط اقتصادی و سیاسی با سال ۲۰۰۸ که تازه بحران اقتصاد جهانی آغاز شده بود کاملا متفاوت است. همان سال دولت باراک اوباما در آمریکا با کمک اتحادیه اروپا کم کم شرکت ها و فعالان تجاری را قانع کرد که از ایران خارج شوند. آن زمان براثر فضاسازی هایی که علیه ایران شده بود برخی کشورها و به خصوص اتحادیه اروپایی با بهانه واهی «تهدید هسته ای ایران» حاضر به همراهی با آمریکا شدند. با این حال در شرایط کنونی و وجود یک توافق که با حضور اتحادیه اروپا وآلمان، فرانسه، روسیه، چین و انگلیس با ایران منعقد شده و با قطعنامه ۲۲۳۱ در شورای امنیت سازمان ملل هم تایید شده اگر آمریکا وارد اقدام علیه ایران با همان بهانه های هسته ای شود در حقیقت به شکستن زیرساخت های حقوقی شورای امنیت و سازمان ملل ورود کرده است. هرچند برای آمریکایی ها این ساختارها اهمیت چندانی ندارد و به خصوص برای ترامپ هیچ توافق بین المللی مهم نیست اما لااقل به لحاظ حقوقی و سیاسی در حقیقت تلاش آمریکا علیه توافق هسته ای فعلا هیچ زیرساخت حقوقی ندارد و ممکن است با مقاومت شرکت ها و حتی برخی نهادهای اروپایی مواجه شود. به خصوص این که اقتصاد اتحادیه اروپا از اقتصاد آمریکا بزرگ تر است و از سوی دیگر برخی تحلیل گران اقتصادی پیش بینی می کنند چین هم تا کمتر از ۱۰ سال دیگر جایش را با آمریکا عوض می کند.

نشانه های مخالفت اروپا با آمریکا

اروپایی ها به خصوص در سطح سران اتحادیه اروپایی و همچنین برخی کشورها به صورت مستقل نسبت به مواضع ترامپ درباره توافق ابراز نگرانی کرده اند. موگرینی ده ها مرتبه درباره این موضوع به آمریکا هشدار داده و تاکید کرده که برجام یک توافق دوجانبه نیست که آمریکا آن را برهم بزند. او چندین مرتبه تاکید کرده بود که «اتحادیه اروپا به دنبال برنامه‌ای جامع برای تضمین اجرای کامل برجام است». سران کشورهای اروپایی نیز در نشستی که ماه گذشته میلادی در بروکسل داشتند در بیانیه ای  بر حفظ برجام  تاکید کردند. هرچند سه کشور تروئیکای اروپایی یعنی فرانسه، آلمان و انگلیس در همین نشست تمام تلاش خود را کردند که در حوزه های منطقه ای و موشکی به ایران فشار بیاورند اما این فشارها در بیانیه رسمی اتحادیه اروپا جایی پیدا نکرد. موضوعی که از آن می توان به زمزمه های ضعیف از احتمال بروز شکاف حتی در اروپا حول رابطه با ایران و مقابله با اقدامات آمریکا تعبیر کرد.

به این معنا که در یک سطح شاهد نشانه های جدایی اروپا و آمریکا هستیم  و در سطح دیگر حتی برخی کشورهای مستقل تر اروپا نیز موضع خود را در قبال سه کشور غربی یعنی فرانسه، آلمان و انگلیس عیان تر کرده و فعلا درباره مسائل موشکی و منطقه ای حاضر نیستند با ایران وارد چالش شوند. با این حال برخی تحلیل گران بین المللی نشانه های افتراق میان اروپا و آمریکا را عیان می دانند. به خصوص این که ترامپ پنج ماه پیش معاهده آب  و هوایی پاریس را یک طرفه لغو کرده است. البته واقعیت این است که با توجه به مواضعی که برخی رهبران اروپایی درباره مسائل موشکی و منطقه ای ایران دارند، خیلی نمی توان به این افتراق مطمئن بود. لااقل فعلا برای پیش بینی در این باره زود است. به خصوص این که فرانسه چندین بار خواستار مذاکره موشکی ایران با ۱+۵ و اروپا شده است.

اروپا از تقابل آشکار با ترامپ بر سر ایران اجتناب می‌کند؟

در همین زمینه به تازگی یک گروه اطلاعاتی  در تحلیلی نوشته دولت های اروپایی از تقابل آشکار با دولت آمریکا بر سر ایران اجتناب می کنند. به گزارش فارس، موسسه مطالعاتی و اطلاعاتی «سوفان»، وابسته به «علی سوفان» عضو سابق اف بی آی که مأموریت خود را ارائه مشورت های راهبردی به دولت ها و شرکت ها در زمینه های سیاست گذاری، مسائل راهبردی، امنیتی و مدیریت ریسک معرفی می کند چندی قبل با اشاره به این که «روابط آمریکا با اروپا بر سر تهدیدهای «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا درباره خروج از توافق هسته ای با ایران دچار تنش شده است» تصریح کرده بود«مقام های اروپایی، موضعی مشابه موضع دولت اوباما، در زمان حصول برجام اتخاذ کرده و تصریح کرده اند نقایص این توافق درباره مهار برنامه موشکی و منطقه ای ایران را با پابرجا نگاه داشتن این توافق آسان تر می توان حل کرد تا وقتی که توافق فروبپاشد و ایران به یک قدرت هسته ای تبدیل شود.»در گزارش مرکز سوفان حتی برای مذاکره موشکی با ایران گرا داده شده است: «بسیاری از کارشناسان معتقدند واقع بینانه ترین زمینه برای آغاز کردن باب گفت وگو با ایران، تلاش برای رسیدن به توافقی الزام آور با این کشور در زمینه ممنوعیت ساخت موشک بالستیک قاره پیما توسط ایران، یعنی موشکی با برد دست کم ۳۰۰۰ مایل، خواهد بود.»

روزنامه سعودی الشرق الاوسط به تازگی در همین زمینه نوشته بود: «با وجود تلاش های اروپایی برای باز ماندن درهای ارتباط با ایران و حرکت در مسیری متفاوت از دولت ترامپ، دو حزب موجود در واشنگتن بر این عقیده هستند که دولت های اروپایی در صورتی که در دو راهی گزینه تجارت با ایران یا تحریم از سوی آمریکا قرار گیرند، ترجیح می دهند روابطشان با آمریکا را حفظ کنند. همانطور که معتقدند تکیه بر موضع برخورد با تهران، مثل از بین بردن توافق هسته ای، اروپایی ها را به سمت قبول شروطی از جمله مذاکره دوباره در مورد توافق یا درخواست تغییر رفتار منطقه ای ایران، سوق می دهد...در آینده ای نزدیک، واشنگتن به اروپایی ها برای اعمال تحریم هایی جدی در پاسخ به برنامه های موشکی ایران فشار خواهد آورد و اروپا هم به شرطی که این تحریم ها موجب نابودی توافق هسته ای نشود، از آن حمایت می کند.» همین موضوع نگرانی ها درباره نوع اقدامی که اروپا در قبال ایران انجام خواهد داد را افزایش می دهد. به همین دلیل دراین باره باید با هوشیاری و با تکیه بر حفظ منافع ملی پیش رفت.

اروپا ایران را انتخاب می کند یا آمریکا را؟

درعین حال برخی اَماره های دیگر نشان می دهد که در سطحی ضعیف تر از یک شکاف خیلی واضح و آشکار میان اروپا و آمریکا، می توان اختلافات دوسوی اقیانوس را جدی تر تحلیل کرد. دراین تحلیل یکی از اصلی ترین سوالات این است که اگر اروپایی ها بخواهند با ایران همکاری داشته باشند آیا تعامل تجاری با ایران برای آن ها آنقدر جذابیت و آورده مالی دارد که دور آمریکا را خط بکشند. وقتی به میزان ۱۹ تریلیون دلاری مراودات مالی اروپا و آمریکا نگاه کنیم و آن را با ۴۰۰ میلیارد دلار مراوده ایران و اروپا مقایسه کنیم، واضح است که پاسخ منفی می شود؛ اما آنطور که «مهرداد عمادی» مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا به دویچه وله می گوید این همه ماجرا نیست: «اگر به نسبت تجارت اروپا با آمریکا و ایران نگاه کنیم پاسخ منفی است اما این پرسش یک بخش مهم تر هم دارد و آن این است که اگر اروپا به این خواست آمریکا درباره ایران تن دهد در آینده باید به درخواست‌های بعدی آمریکا درباره چین و روسیه هم تن بدهد و این آغاز راهی می‌شود که همه باید دنباله‌روی آمریکا باشند و به همین دلیل اروپا این راه را شروع نخواهد کرد.» درحقیقت به نظر می رسد یک معادله سیاسی و اقتصادی چند مجهوله وجود دارد که اروپا باید برای همراهی با ایران یا آمریکا آن معادله را حل کند و صرفا با اعداد و ارقام و میزان مبادلات نمی شود درباره آن به نتیجه رسید.

احتمال استفاده اروپا از قانون شورای اتحادیه برای حفظ برجام

اما یک مسیر دیگر که باید آن را به دقت تحلیل کرد استفاده از برخی مسیرهای حقوقی است. به این معنا که  در صورتی که آمریکا بخواهد تحریم ها را بازگرداند، اروپایی ها بخواهند با تکیه بر برخی راه های قانونی از شرکت ها و اشخاص اروپایی که با ایران مراوده دارند حمایت کنند. زمزمه های این موضوع به تازگی بلندتر از گذشته به گوش می رسد. دویچه وله در یک گزارش خود خبرداده بود که اواسط تابستان امسال «یک تیم حقوقی مسئول بررسی این موضوع شده که در صورت تحریم شرکت‌های اروپایی از سوی آمریکا به دلیل معامله با ایران، اروپا هم همین کار را با شرکت‌های آمریکایی انجام دهد.» این خبر مبهم را وب سایت لوبلاگ و بلومبرگ چند روز پیش تکمیل کردند و آن طور که دیپلماسی ایرانی نوشته گزارش دادند که «اتحادیه اروپا به طور جدی به فکر راهکارهایی عملی برای حفظ برجام منهای آمریکا در صورت خروج این کشور از توافق هسته ای است...یکی از این اقدامات، اجرای قانون ۹۶/۲۷۷۱ شورای اتحادیه اروپاست که مانع از اجرای قوانین برون مرزی ایالات متحده در اتحادیه اروپا می شود. مطابق با این قانون شرکت هایی که در ایران سرمایه گذاری می کنند در صورت خروج آمریکا از برجام از کار در این کشور منع نمی شوند.»

قانون ۲۷۷۱.۹۶ شورای اتحادیه اروپا چیست؟

در سال ۱۹۹۶، یعنی دورانی که آمریکا علیه ایران و لیبی قانون «ایسا» را تصویب کرده بود، شورای وزیران اروپا مصوبه‌ای تحت عنوانEC ۲۲۷۱/۹۶) Blocking Regulation) به تصویب رساند که در آن شرکت‌های اروپایی از پیروی و تبعیت از قوانین کنگره و تحریم‌های ثانویه‌ این نهاد (که در پیوست آن مصوبه لیست شده بود) منع شده بودند. کمیسیون اروپا هم مسئول نظارت بر حُسن اجرای این مصوبه در کشورهای عضو اتحادیه بود. البته با گذشت زمان این مصوبه به تدریج کم‌رنگ شد و با آغاز بحران هسته‌ای و تغییر شرایط سیاسی هم به کُل از موضوعیت افتاد.

اکنون اخباری که دویچه وله و بلومبرگ منتشر کرده اند نشان می دهد که مسئولان اتحادیه اروپا می‌توانند با احیای این مصوبه و با اضافه کردن قوانین جدید کنگره آمریکا به پیوست آن، به منظور حفظ برجام گام‌های «عملی» بردارند. «گام های عملی» همان نیازی است که امروز برجام دارد. موضوعی که مورد تاکید ایران نیز هست و مقامات کشورمان به اروپایی ها تاکید کرده و می کنند که در کنار مواضع شفاهی  برای حفظ برجام باید اقدامات عملی هم انجام دهند.

اروپا در پی تدوین سناریویی مشابه سناریوی دهه ۹۰

آن چیزی که این زمزمه ها را جدی تر می کند خبری است که در گزارش اخیر شورای روابط خارجی اروپا آمده بود. در این گزارش به صورت مشروح تاکید شده بود که اگر مسیرهای سیاسی ناکام بماند، اروپا «باید از مکانیسم های قانونی که مانع اجرای تحریم ها یا مجازات شرکت ها توسط تحریم های ثانویه و ناعادلانه می شود استفاده کند.»  نویسنده در لابه لای این گزارش مفصل که هفته پیش منتشر شد از تلاش های حقوقی جدی تردر اتحادیه اروپا خبر داده بود: «برای این منظور، تروئیکای اروپایی سناریویی مشابه سناریوی مقابله با تحریم های آمریکا علیه ایران، لیبی و کوبا در دهه ۹۰ میلادی را دنبال می کند. در آن زمان، اروپا قوانینی را با هدف مقاومت در برابر اقدامات و تحریم های خارج از مرزهای آمریکا تصویب کرد.

براساس آن ۸۳ کشور اروپایی شکایت های خود علیه ایالات متحده در  سازمان تجارت جهانی را آغاز کردند. این اقدامات قانونی، همراه با تلاش در سطح سیاسی «بیل کلینتون» رئیس جمهور وقت آمریکا را متقاعد کرد که نباید به دنبال اجرای تحریم های ثانویه علیه اروپایی ها باشد.»

لزوم توجه جدی به اروپای دوم

چه مسیرهای سیاسی درباره منتفع شدن ایران از حقوق خود در برجام به نتیجه برسد و چه کار به مسیرهای حقوقی در اروپا برسد، به نظر می رسد در این باره بیش از آن که به تلاش های کشورهای غربی در اروپا فکر کنیم باید به سراغ کشورهایی برویم که مایل هستند دنباله روی غرب نباشند. این راهبرد را دو سال پیش روزنامه خراسان در «کتاب خراسان دیپلماتیک» با عنوان «اروپای دوم» نام گذاری کرده بود. مفهوم اروپای دوم شامل کشورهای اروپایی غیر از سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان است. اروپای دوم شامل کشورهای مهمی همچون ایتالیا، هلند، اتریش و ...‌می شود که اتفاقا هم کشورهای توسعه یافته هستند و سطح بالایی از رفاه و رونق اقتصادی در آن‌ها وجود دارد و هم تجربه تاریخی نشان‌ می دهد دنباله روی چشم و گوش بسته غرب نیستند.

هرچند یک  متغیر تاثیر گذار در این بین نوع روابط روسیه با اروپاست که براساس آن هرچه روابط روسیه با اروپا تهاجمی تر شود برخی کشور های شرق اروپا  مانند لهستان با ملاحظات امنیتی و برای در امان ماندن از تهاجم روسیه خود را به آمریکا نزدیک تر خواهند کرد .البته در شرایط فعلی این فرض عینیت ندارد و می توان روی ظرفیت کشورهای اروپای دوم به طور جدی حساب کرد . نظریه «اروپای دوم» نه به معنای نفی تعامل با اتحادیه اروپا یا اولویت دادن به کشورهای ضعیف این قاره بلکه به این معناست که سیاست خارجی ایران باید به کشورهای اروپایی به جز سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان توجه ویژه ای داشته باشد. این توجه ویژه در تعامل دوجانبه با کشورهای اروپای دوم براساس منافع مشترک ایران و هرکدام از آن‌ها به صورت تک به تک شکل‌می گیرد و پرورش‌می یابد. برخی از این کشورها از گذشته نشانه‌هایی از تمایل به همکاری نزدیک با ایران را داشته اند.

اعتراض شدید برخی کشورهای اروپایی به ویژه هلند و ایتالیا به فرانسه، انگلیس و آلمان در سال ۸۶ وقتی ۲۲ کشور اروپایی درخواست کرده بودند پاسخ ۲۱ صفحه‌ای ایران به پیشنهاد ۱+۵ را ببینند اما سه کشور غرب گرا پاسخ منفی دادند، یکی از این نمونه‌هاست.بنابراین به نظر می‌رسد در کنار توجه به دیپلماسی جدی با اروپا باید اولا در مقابل رفتارهایی که کشورهایی همچون فرانسه، انگلیس و آلمان در هفته ها و ماه های اخیر داشته اند هوشیار بود و به هیچ وجه مقابل فشارها و تهدید های آن ها کنار نیامد و دوم این که با دیپلماسی فعال و کنشگرانه با کشورهای مستقل تر در اروپا راهبردی را دنبال کنیم که احتمال موفقیت آن با وجود فشارهای سنگین سیاسی و اقتصادی آمریکا بیش از سایر سناریوها باشد.

منبع: روزنامه خراسان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس