به گزارش مشرق، دو سال پیش در چنین روزهایی رهبرانقلاب نامهای را خطاب به رئیسجمهور و تیم مذاکرهکننده نوشتند و شروطی را متذکر شدند، نامهای که گویا نویسنده آن این روزها را به چشم دیده اما افسوس که آن نامه دیده نشد.
از آن تاریخ دو سال گذشت. ۲۹ مهر ۱۳۹۴ بود. روزی که رهبر دوراندیش انقلاب نامهای را خطاب به رئیسجمهور نوشتند. یک هفته پیش از این تاریخ هم برجام به مجلس رفته بود و با سرعتی شگفتآور تنها در ۲۰ دقیقه به تصویب رسید. موضوعی که بعدها انتقادهای بسیاری را به دنبال داشت.
رهبر انقلاب در ابتدای نامه نوشته بود: «اکنون که موافقتنامه موسوم به برجام پس از بررسیهای دقیق و مسئولانه در مجلس شورای اسلامی؛ کمیسیون ویژه و دیگر کمیسیونها و نیز در شورای عالی امنیت ملی سرانجام از مجاری قانونی عبور کرده و در انتظار اعلام نظر اینجانب است، لازم میدانم نکاتی را یادآور شوم تا جنابعالی و دیگر دستاندرکاران مستقیم و غیرمستقیم آن، فرصتهای کافی برای رعایت و حفظ منافع ملی و مصالح عالیه کشور در اختیار داشته باشید.»
چرا بیاعتمادیم؟
رهبر حکیم انقلاب ابتدا از دستاندرکاران برجام تا منتقدین و مخالفان آن تشکر کرده و سپس در ادامه خطاب به رئیس جمهور میافزایند: «جنابعالی با سابقه چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی طبعاً دانستهاید که دولت ایالت امریکا در قضیه هستهای و نه در هیچ مسئله دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند.»
آنگاه معظمله به یکی از تازهترین نمونهها (در آن ایام) برای بیان چرایی بیاعتمادی به آمریکا اشاره میکنند: «اظهارات رئیس جمهور آمریکا ]باراک اوباما[ در دو نامه به این جانب مبنی بر اینکه قصد براندازی جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرفداریش از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حمله نظامی ـ و حتی هستهای که میتواند به کیفر خواست مبسوطی علیه وی در دادگاههای بینالمللی منتهی شود ـ پرده از نیت واقعی سران آمریکا برداشت.»
بهانهای به نام هستهای
رهبر فرزانه انقلاب در ادامه به نکته مهمیاشاره میکنند که اگر همه مسئولان آن را سرلوحه اقدامات خود قرار میدادند، به یقین خطر فریب خوردن از دشمن مکار کمتر خواهد شد. ایشان در تشریح آن نکته نوشتند: «صاحبنظران سیاسی عالم و افکار عمومی بسیاری از ملتها به وضوح تشخیص میدهند که عامل این خصومت تمامنشدنی، ماهیت و هویت جمهوری اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب اسلامی است.»
چنانکه معظمله تاکید کردهاند: «این دشمنی تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت.» باور این نکته باعث میشود تا بدانیم پرونده هستهای بهانهای است که حتی اگر همه تاسیسات آن را نیز از خاک ایران برچینیم، باز نظام سلطه به سرکردگی آمریکا بهانهای دیگر جسته و به میدان میآورد. موضوعی که این روزها محل بحث و جدل بوده آمریکا به همراه اروپا ساز مذاکرات موشکی و منطقهای را کوک کردهاند!
پیشگیری از خسارت
«بی شک حفظ هوشیاری نسبت به نیّات خصمانه دولت آمریکا و ایستادگیهایی که بر اثر آن در طول مسیر مذاکرات از سوی مسئولان جمهوری اسلامی به کار رفت، توانست در موارد متعدّدی از ورود زیانهای سنگین جلوگیری کند.» این جملات را رهبر انقلاب پیش از بیان شروط ۹گانه بیان میدارند تا گویای این باشد که نگاه او نگاه پدری است به فرزندانش که در عین حال که زحمات آنان را قدر میداند به ذکر مواردی میپردازد. ایشان در ذکر چرایی بیان این موارد نوشته بودند: «با این حال محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعددی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آینده کشور منتهی شود.»
معظمله «بندهای نهگانه قانون اخیر مجلس و ملاحظات دهگانه ذیل مصوبهی شورای عالی امنیت ملی، حاوی نکات مفید و مؤثر» عنوان کرده «که باید رعایت شود، با این حال برخی نکات لازم دیگر نیز هست که همراه با تأکید بر تعدادی از آنچه در آن دو سند آمده است، اعلام میگردد.»
در ادامه به بررسی برخی از شروط مورد تأکید رهبری که این روزها اهمیت آن بیش از پیش عیان شده میپردازیم.
تضمینهای قوی
«از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جمله آن اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکــا و اتحادیه اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتحادیه اروپا و رئیسجمهور آمریکا باید تصریح شود که این تحریمها بهکلی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، به منزله نقض برجام است.»
نکتهای که رهبر انقلاب بر آن تاکید کرده است، موضوعی نیست که در آن شک و شبههای باشد. هر عقل سلیمی میپذیرد که در یک معامله آنچه از جانب طرفین تعهد شده به انجام یا پرداخت باید همزمان باشد. خاصه وقتی که طرف مقابل سابقه طولانی و کارنامه سیاه در بدعهدی، زورگویی، حق کشی و پایمال کردن حقوق ملتها دارد. این روش معقول و مطلوب است. حالا اگر به هر دلیلی چنین نشد و انجام تعهد طرف مقابل به بعد از اقدام ایران موکول شد داشتن تضمین قوی شرط عقل است و احتیاط. رهبر نیز همین نکته را فرمودند.
اما در واقع چه شد؟ متاسفانه دولتمردان و مذاکره کنندگان ما به تضمینهای کافی بیتوجهی کردند چنانکه کار به آنجا رسید که آقای ظریف، وزیرخارجه کشورمان که انسانی کهنه کار و باسابقه در امر دیپلماسی است گفت «امضای جان کری (وزیر خارجه وقت آمریکا) پای برجام خود تضمین است!»
ماجرای دیپلمات باسابقه و یک امضا
این را روزنامههای زنجیرهای با ذوق و شوق تیتر اول کردند و بر آن مباهات نیز هم. چرا تیم هستهای و وزیر محترم خارجه چنین شانیتی برای یک وزیر آمریکایی قایل میشود؟ چه شد که دیپلمات کهنه کار عرصه سیاست در دولت تدبیر و امید چنین حرفی زد؟ آن هم برای امضای وزیری که ممکن بود فردای همان روز استعفا داده یا برکنار شود. یا اصلا برکنار هم اگر نشود مگر سیاستهای کلی رژیم آمریکا را جانکری ترسیم میکند؟ مگر در همان دوره اوباما با وجودی که جان کری هنوز وزیر دولت آمریکا بود امضای خارقالعاده او توانست از تصویب بسیاری از تحریمهای تازه پیشگیری کند.
هیچ وقت امضای جان کری حتی برای خود او هم تا این اندازه اعتبار نیافته بود که آقای ظریف و برخی رسانهها برای آن اعتبار قائل شدند!
موج تحریمها پس از برجام
«در سراسر دوره ۸ ساله وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساخته تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوبه مجلس اقدامهای لازم را انجام دهد و فعالیتهای برجام را متوقف کند.»
این نکته یکی از غفلتهای بزرگ تیم مذاکرهکننده کشورمان بود. آنها باید متن توافق را به گونه پیش میبردند که راه بر سوءاستفاده مکر کنندگان بسته شود. مگر نه اینکه یکی از اهداف اصلی برجام لغو تحریمهای ظالمانه گذشته بود. حالا اگر طرف غربی بیاید برخی تحریمهای قبلی را بردارد اما به بهانههای دیگر تحریمهای تازهای را جانشین آن کند ما چه صرفهای بردهایم؟ برای نمونه تحریم فلان کالا به بهانه هستهای باشد یا با ادعای نخ نمای حقوقبشر، نتیجه یکسان است.
پایان ناتمام!
«اقدامات مربوط به آنچه در دو بند بعدی آمده است، تنها هنگامی آغاز خواهد شد که آژانس پایان پرونده موضوعات حال و گذشته (pmd) را اعلام نماید.»
البته آژانس پایان پرونده موضوعات حال و گذشته که به pmd مشهور است را اعلام کرد، اما بارها در طول این دوسال خواستههایی را مطرح ساخت که نشان میداد که این اعلام پایان صوری بوده است. برای نمونه مطرح کردن موضوع بازدید از مراکز نظامی با بهانه هستهای از آن موارد بود که عملا این استقلال و حاکمیت یک کشور را زیر سؤال میبرد. چرا که مراکز نظامی در همه جای دنیا از جمله مراکز به شدت محرمانه است. این بازدید معنایی ندارد جز اینکه این پرونده برای غرب هنوز بسته نشده و دیگر اینکه غرب به این بهانه به دنبال به کرسی نشاندن اراده خود به صورت مرحله به مرحله است. کسب اطلاعات از مراکز نظامی نیز قطعا از اهداف نظام سلطه است.
قلبی که شکست!
«اقدام در مورد نوسازی کارخانهی اراک با حفظ هویت سنگین آن، تنها در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد قطعی و مطمئن درباره طرح جایگزین و تضمین کافی برای اجرای آن منعقد شده باشد.»
تقریبا دو ماه از این نامه گذشته بود که این خبر در رسانههای کشور منتشر شد: «شنیدهها حاکی از این است که قلب (کالاندریا) راکتور اراک از این نیروگاه خارج شده است. براین اساس، امروز عملیات خروج قلب راکتور اراک پایان یافت و قلب راکتور خارج و با بتن پرشد.»
این موضوع آنقدر برای آمریکاییها مهم بود که پیش از آن سایت وزارت خارجه آمریکا نوشته بود: «مارک تونر، سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا با صدور بیانیهای، از انتشار سند بازطراحی راکتور آب سنگین اراک استقبال کرده است. آقای تونر در این بیانیه تصریح کرده است: این سند گام مهمی در راستای عملیاتی کردن تعهدات ایران درباره راکتور اراک براساس برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) است و یکی از اقدامات ایران پیش از «روز اجرای» (توافق هستهای وین) است!»
عجله بیش از حد دولت برای به تعطیل کردن صنایع هستهای کشور به حدی بوده است که با وجود الزام فرمان رهبر انقلاب و همچنین متن برجام برای تنظیم قرار داد بازطراحی رآکتور اراک پیش از خارج کردن قلب رآکتور، سازمان انرژی اتمی بدون وجود این قرار داد اقدام به خارج کردن قلب رآکتور و بتنریزی در این قلب این دستاورد بزرگ علمی و فناوری دانشمندان ایرانی کرد.
بستن راه بر دغلکاران
«توجه شود که موارد ابهام سند برجام، تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است... وجود پیچیدگیها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلفات و فریبکاری در طرف مقابل بویژه آمریکا، ایجاب میکند که یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا بدان تصریح شده است، تشکیل شود. ترکیب و وظائف این هیئت باید در شورای عالی امنیت ملی تعیین و تصویب شود.»
بی توجهی به این نکته نیز باعث شد تا طرف غربی بستری مناسب برای بدعهدی بیابد و پس از آنکه ایران به تمامی تعهداتش عمل کرد با تفسیرهای خود راه را برای دغل پیشگی هموار کند. ماجرایی که بر سر خوانشهای متفاوتی که از کلمات «end» و «left» به وجود آمد نمونهای از آن بود.
کارشناسان بسیاری بر این عقیده هستند که لازم بود تا طرف ایرانی در هنگام خواندن متن و تایید آن از گروهی نخبگان مسایل حقوق و زبان انگلیسی و آشنایان به قراردادهای بینالمللی در این سطح و کلاس بهره بگیرد و چه بهتر میبود اگر چند گروه مختلف نظراتشان را اعلام میکردند. البته طیف دیگری از کارشناسان هم بودند که معتقد بودند گروه مذاکرهکننده ایرانی باید میخواست تا نسخهای از قرارداد به زبان فارسی هم تنظیم شود چنانکه هر دو متن (انگلیسی و فارسی) مورد وثوق و ارجاع باشد.
اینها چند نمونه از شروط رهبر انقلاب درباره توافق هستهای بود که متأسفانه آنگونه که باید و شاید مورد توجه و دقت دستاندرکاران امر قرار نگرفت و مشکلات متعددی را فراهم آورد. هیئت نظارت بر برجام به عنوان عالیترین مسئول رسیدگی به این پرونده، در شرایط حساس و خطیر کنونی باید با سرلوحه قرار دادن این شروط، راه را بر خسارتهای بیشتر بسته و دشمن را زیادهخواهی و گستاخی مأیوس کند.