حسینیه مشرق- شبث بن ربعی فرمانده نیروهای پیاده عمر سعد در کربلا بود. از طایفه بنی تمیم و از جمله کسانی بود که به حسین علیه السلام برای آمدن به کوفه نامه نوشته بود.
گرچه وی از چهرههای معروف کوفه و در ابتدا از یاران علی علیه السلام بود و در جنگ صفین هم در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام بود، لیکن در مسیر حرکت به سوی نهروان، همراه چند نفر دیگر سر از اطاعت آن حضرت بازتافتند و به خوارج پیوستند.
علی (ع) از آینده او خبر داده بود و به او و عمرو بن حریث فرمود: «به خدا قسم شما دو نفر با فرزندم حسین (ع) خواهید جنگید».
روز عاشورا نیز امام حسین (ع)در اولین سخنرانی مفصل خویش خطاب به کوفیان از او هم نام برد و در اتمام حجتی که با آنان داشت و سخنان او را قطع میکردند و گوش نمیدادند، از جمله: فرمود: «ای شبث بن ربعی و... مگر شما به من ننوشتید که میوهها رسیده و اطراف سرسبز است، اگر بیایی لشکریان مجهز برای تو آماده است؟» شبث بن ربعی از چهرههای متلون تاریخ بود. هم در قتل حسین بن علی علیهالسلام شرکت داشت و پس از عاشورا مسجدی در کوفه بنا کرد، به شکرانه و خوشحالی از کشته شدن حسین علیهالسلام. پیشتر با «سجاح» (مدعی دروغین نبوت) همکاری داشت، مسلمان شد، بر ضد عثمان شورید، توبه کرد و از خوارج گردید. به جای بیعت با علی علیهالسلام با یک سوسمار بیعت کرد و میگفت با هم برابرند! این مرد بددل و خبیث، سرانجام در سن هشتاد سالگی مرد.
شبث بن ربعی به همراه «شمر بن ذی الجوشن» و «حجار بن ابجر» و «قعقاع بن شور» از طرف ابن زیاد مأموریت یافتند تا مسلم بن عقیل و یاران او را سرکوب کنند.شبث بن ربعی که رییس منافقان کوفه، و از ایادی مهم بنیامیه بود و در جریان کربلا، فرمانده سپاه عمر سعد بود، از جمله کسانی بود که «مصعب بن زبیر» را به جنگ با مختار تحریک میکرد.
حبیب بن بدیل گوید:«زمانی که شبث بن ربعی، از جنگ مختار فرار کرد و وارد بصره شد به طور عجیبی وارد شهر شد. وی سوار بر قاطری که دم و گوش آن را بریده و خون از آن جاری بود و با قبای چاک زده فریاد میزد: «آی کمک! آی کمک!». به مصعب گزارش دادند، مردی با این وضع وارد بصره شده و کمک میطلبد و قبای خود را دریده و چنین و چنان میکند.
مصعب فورا او را شناخت و گفت: آری، این کسی جز «شبث بن ربعی» نیست، این کارها از وی برمیآید، او را بیاورید.
«شبث»؛ با همان وضع و هیئت تحریک کننده بر«مصعب» وارد شد. و اشراف فراری کوفه، که از آمدن «شبث» در محضر «مصعب» باخبر گشته بودند وارد مجلس شدند، و جمع ضد انقلاب فراری کامل شد، و با داد و قال شروع به تحریک «مصعب» کردند و به او گوشزد نمودند که مردم کوفه از دست مختار به ستوه آمده اند و همه ناراضی و نگرانند.
مختار، غلامان و بردگان و ایرانیان (موالی) را بر اشراف شهر چیره کرده و به وسیله بردگان، بر بزرگان کوفه تاخته و عدهای را کشته و عدهای را در بند کرده است و...و مصرانه از مصعب میخواستند که دست به یک حمله بزرگ علیه مختار بزند و قول دادند که ستون پنجم شهر کوفه نیز با آنان همراهی خواهند کرد.
آیة الله خوئی «شبث» را چنین معرفی میکند: «شبث بن ربعی از اصحاب امیرالمؤمنان علیهالسلام بود که بعد به خوارج ملحق شد.»سپس میگوید:«شبث، به شکرانه قتل امام حسین علیهالسلام مسجدش را در کوفه، تجدید بنا کرد و «سالم» از امام باقر علیهالسلام این مطلب را روایت کرده است.»
علی علیهالسلام، مردم را از خواندن نماز، در پنج مسجد کوفه منع فرمود، از جمله آنها مسجد شبث ربعی است.امیرمؤمنان علیهالسلام خطاب به او فرمود:«یا شبث و یابن حریث لتقاتلان ابنی الحسین... ای شبث، و ای پسر حریث، شما هر دو با فرزندم حسین خواهید جنگید».
صاحب «منهاج البراعه»، درباره این مرد چنین مینویسد:«شبث بن ربعی، مردی هزار چهره و متلون بود. به هیچ راهی مستقیم نبود، او مردی منافق و خونریز و بیباک و پیرو هر آوازی و سرکرده هر فتنهای بود.»
شبث، در رأس توطئه بر ضد مختار و از چهرههای معروف منافقین بود و در رأس اشراف کوفه قرار داشت.
ابناثیر مینویسد: «شبث بن ربعی تمیمی (ریاحی) از سران شیعه بود و در زمان امیرمؤمنان علیهالسلام، در کنار حضرتش با معاویه جنگید و تا اواخر حکومت امیرمؤمنان علیهالسلام، در خط مستقیم و طرفدار حق بود، ولی در جنگ خوارج، از امیرمؤمنان جدا شد و با آنان همراه گردید.
وی پس از شهادت امام حسن علیهالسلام و مسلط شدن معاویه بر اوضاع، به معاویه پیوست و پس از مرگ معاویه، از جمله سران کوفه بود که برای امام حسین علیهالسلام نامه نوشت و وی را به عراق دعوت کرد. اما با مسلط شدن ابن زیاد بر کوفه، از طرفداران ابن زیاد شد و با مسلم، به جنگ پرداخت. او در اعزام نیرو، توسط ابن زیاد به کربلا، از جمله فرماندهان لشکر بود و تحت فرماندهی ابن سعد، در کربلا حضور داشت.