یک روز در خدمت حاج آقا بودم که فرمودند: آقا حمید چرا شما کارهایتان را چاپ نمی کنید؟
من به شوخی گفتم: آقا منتظر مقدمه ای هستم که شما بر کتاب بنویسید.
ایشان جدی فرمودند: من برای هیچ کس این کار را نکردم، ولی برای شما این کار را انجام خواهم داد.
من در واقع می گویم یک چراغی در دلم روشن شد وقتی که ایشان این فرمایش را فرمودند، گفتم: الحمدالله.