به گزارش مشرق، همه چیز از ۸ دی ۱۳۹۳ شروع شد. روزی که علی کریمی به طور ناگهانی هتل آزادی و اردوی تیم ملی را ترک کرد و رفت. این موضوع آن هم برای ما خبرنگاران سوژه جذابی بود. همان روز باورتان نمیشود ۱۱ بار - شاید هم بیشتر!- با تلفن همراه جادوگر تماس گرفتم اما همه این تلاشها بیفایده بود.
ظاهراً علی کریمی با خود عهد کرده بود درباره تصمیم غیرمنتظره خود حرفی نزند که حرفی هم نزد! سکوت علی کریمی فرصتی به وجود آورد برای شروع شایعات و گمانهزنیها درباره علت جدایی ستاره محبوب از تیم ملی و هرکس چیزی گفت و حرفی زد... عجبا، کریمی که معمولاً در قبال این قبیل زمزمهها خاموش نمیماند و جواب دندانشکنی میداد، باز هم قفل سکوت خود را نشکست. در این میان دو، سه مرتبه به طور اتفاقی با جادوگر برخورد کردم ولی کریمی تصمیمی برای شکستن عهد خود نداشت. روزی هم که به بهانه بازی نیکوکارانه برای کودکان مبتلا به سرطان در زمین چمن دانشگاه شهید بهشتی با کریمی مصاحبه کردم، شرط گذاشت سؤالی درباره فوتبال مطرح نشود که نشد! اما اتفاق جالبی افتاد. مصاحبه یک عضو هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال علیه شماره ۸ دلیلی شد برای گفتوگو با علی کریمی و... اغراق نباشد این مصاحبه بعد از سکوت طولانی جادوگر، حکم پیدا شدن جعبه سیاه اتفاق ۸دیماه پارسال را دارد که مسلماً به خواندنش میارزد.
علیآقا، مدتها سکوت پیشه کرده بودید و امروز که شما را پیدا کردیم، میخواهیم با اجازهتان درباره خیلی چیزها صحبت کنیم. موافقید که؟
اولاً از قول من بنویسید من مثل بعضیها عقده بلیت فرستکلاس و اکونومی ندارم. آمدم به تیم ملی کشورم خدمت کنم اگر کاری از دستم برمیآید و خیلی وقتها هم کاری از دستمان برنیامده است. من نمیدانم چرا برخیها که معلوم نیست از کجا به فوتبال آمدهاند، این حرفها را میزنند تا خودشان را مطرح کنند!
منظورتان شهرام دبیری است؟
(با لبخند عصبانی) من اسمی نیاوردم. شما بروید از بازیکنان حاضر در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان بپرسید علی کریمی در سفر برگشت بلیت فرستکلاس داشت یا اکونومی؟!
اتفاقاً خودم در آن سفر همراه شما بودم و خاطرم هست دو، سه بار از آن قسمت، دستاندرکاران تیم ملی آمدند و خواستند به بخش فرستکلاس بروید اما ترجیح دادید کنار مردم بنشینید.
خدا رفتگان شما را بیامرزد. تدارکات تیم چند بار آمد و از من خواست جلو بروم اما نرفتم. به اردوی آفریقای جنوبی هم با بلیت اکونومی رفتم و آقایان روی هوا یک حرفی میزنند و... از آن گذشته من اعتقاد دارم باید در یک تیم شخصیت همه حفظ شود. بعضیها ماشاءا... به تدارکات تیم جوری نگاه میکنند که انگار خودشان از کره دیگری آمدهاند در حالی که ما همه یک تیم هستیم؛ از سرمربی، سرپرست، مربیان و بازیکنان بگیرید تا تدارکات تیم که همگی در موفقیت و ناکامی سهیم هستند.
بحث اینکه علی کریمی به خاطر نگرفتن پاداش صعود به جام جهانی قهر کرده، تا چه حد صحت دارد؟
این حرفها خندهدار است. من از دیماه سال گذشته و قبل از سفر تیم ملی به جام ملتهای آسیا یک کلمه هم حرفی نزدم ولی متأسفانه توی فوتبال این مملکت، حرف نزنی فکر میکنند ریگی به کفش داری که سکوت میکنی. آنهایی که هزار تا مشکل دارند ولی اهل هارت و پورت هستند و شلوغ میکنند، نازشان در فوتبال ایران همیشه خریدار دارد.
شاید سکوت شما به این شایعات دامن زد و...
من میگویم شما به عنوان مطبوعاتی و کسانی که قلم به دست دارید و نقد میکنید، کلاه خودتان را قاضی کنید. شما همین الان با حسین هدایتی تماس بگیرید و از او بپرسید علی کریمی از اردوی آفریقای جنوبی با شما تلفنی صحبت کرد، چه گفت؟ او شاهد زنده است.
چه گفتید؟ خودتان بیزحمت میگویید؟!
از ایشان تقاضا کردم در صورت امکان و برای روحیه دادن به بچههای ملیپوش در آستانه جام ملتهای آسیا بیاید و در قالب پاداش صعود به جام جهانی مبلغی به آنها بدهد. چون فدراسیون این پاداش را نداده است. من هرگز برای خودم به کسی زنگ نمیزنم رو بیندازم ولی به خاطر تیم ملی مملکتم و بروبچههای این تیم به هدایتی رو انداختم. اصلاً من نقشی در صعود تیم ملی به جام جهانی برزیل نداشتم که بخواهم توقع پاداش داشته باشم! بعد مگر من توی جام جهانی بودم؟! من میخواستم تیم از نظر روحی و روانی در آستانه جام ملتها شرایط خوبی پیدا کند که دست آقای هدایتی هم درد نکند که حرف مرا زمین نگذاشت و بلافاصله پس از آن که رسیدیم تهران، مبلغ خوبی به عنوان پاداش از جیب شخصیاش پرداخت کرد.
شنیدیم این مبلغ حدود ۹۰۰ میلیون تومان بوده است.
بله، هنوز هم رسید آن موجود است.
این چندمین بار است بحث قهر علی کریمی به خاطر پاداش مطرح میشود و سکوت شما هم همانطور که گفتم، به این حرف و حدیثها دامن میزند.
واقعاً خندهدار است. سکوت من فقط به خاطر تیم ملی ایران بود. اگر من حرفی میزدم و تیم میرفت جام ملتها اوت میشد، همه را گردن من میانداختند کما اینکه بعد از اوت شدن تیم انداختند گردن علی کریمی و گفتند اگر فلانی میرفت تیم حذف نمیشد و... اصلاً چه ربطی به من داشت؟
اتفاقاً کارلوس کیروش از سکوت شما تمجید کرد و گفت کریمی ظرفی را که از آن غذا خورده بود، برنگرداند!
(کمی آرام میشود) نه، به نظر من خود کیروش اگر چیزی علیه من نگفته باید بیاید و... حرفهای این افراد کوتوله را تکذیب کند. من نمیدانم این آقایانی که امروز چنین حرفهایی میزنند تا به حال کجای فوتبال بودند؟
دوشنبه شب در برنامه ۹۰، حدود ۵۲ درصد مردم و بینندگان تلویزیونی به شما رأی دادند تا به عنوان محبوبترین بازیکن دو دهه اخیر فوتبال ایران انتخاب شوید. شاید مصاحبه علیه علی کریمی آن هم فردای این اتفاق سروصدا میکرد و شهرتی به بار میآورد!
این افراد صد بار هم علیه من مصاحبه کنند، نظر مردم عوض نمیشود. من نمیدانم برای چه اسم مرا میآورند؟ من این محبت و لطف مردم را یکشبه به دست نیاوردهام که این آقایان بخواهند یکشبه مرا خراب کنند. (لحظهای مکث میکند و سپس ادامه میدهد) آدم واقعاً میماند. حالا اگر یک نفر درباره من چنین حرفهایی میزد که سالها توی فوتبال بود و مردم او را میشناختند، دلم نمیسوخت. با خودم میگفتم طرف سرد و گرم این فوتبال را چشیده است.
بالاخره فوتبال ایران دارد به یک سمتهایی کشیده میشود. وقتی یک جوان با وجود داشتن استعداد فراوان توی روی کریم باقری میایستد، چه میتوان گفت؟
این برمیگردد به همین مدیریت غلط و آدمهایی که اینکاره نیستند و میآیند به فوتبال و پرسپولیس. وقتی یک بازیکن پرسپولیس کلی شلوغ میکند، کلی جنجال درست میکند، به دو روز نمیکشد برمیگردد سر تمرین، همین میشود.
البته خانزاده ۹ ماه محروم شد. خبر دارید که؟
۹ ماه محروم میشود ولی کاش این ۹ ماه بعد از مدتی نشود ۳ ماه و ۴ ماه! مواردی بوده که محرومیت کمکم نصف شده است. این حکم را فدراسیون داده است، در حالی که معتقدم این حکم را باید باشگاه پرسپولیس میداد و خانزاده را محروم میکرد.
حالا میخواهیم از علی کریمی بپرسیم. خود شما پیش آمد که بروید و با هوادار درگیر شوید یا به جروبحث لفظی بپردازید؟
جروبحث نه، بالاخره هوادار هم عصبانی است. بالاخره تحت فشار است. تیمش را دوست دارد. نه پرسپولیس بلکه شرایط همه تیمهای پرطرفدار اینطوری است.
به این نکته هم توجه کنید که خانزاده مدعی شده آن هوادار به او فحش ناموسی داده است.
بعضی وقتها واقعاً یکجاهایی است که میگویند خون به مغز نمیرسد. یک اتفاقی میافتد. حالا طبعاً یک جاهایی آدم باید یک چیزهایی را نشنیده و ندیده بگیرد. بعدش باید پرسید چی باعث شده که چنین اتفاقی بیفتد؟ عملکرد خودمان و رفتار خودمان هم لابد عامل بوده است.
شاید اگر کریم باقری آنجا نبود و جلوی بازیکنان را نمیگرفت و وساطت نمیکرد، اتفاقات بدتری هم میافتاد!
کاش آقاکریم زودتر به پرسپولیس میآمد.
شنیدید باقری در رختکن بعد از بازی با سایپا هم حسابی داد و فریاد راه انداخته و...
باید آقاکریم این کار را میکرد. اصلاً یکی باید باشد که به عنوان بزرگتر جلوی برخی اتفاقات را بگیرد.
بگذریم، علیآقا سکوت طولانی شما سیاست درستی بود؟
شاید، متأسفانه اینجا همانطور که گفتم اینجوری است. من سکوت کردم تا مثلاً به تیم ملی کمک کرده باشم آن وقت هرکس از گرد راه رسید، یک حرفی علیه ما زد و داستانی برای خودش ساخت. همیشه حرف برای گفتن زیاد است اما من ترجیح دادم صحبت نکنم و همین سکوت باعث موجسواری بعضیها شد! حالا این حرفها گذشته، شما بگویید در نهایت فوتبال ما میخواهد چه شود؟
شما خودتان بگویید بهتر است.
روز سهشنبه خود همین آقای دبیری به من زنگ زده و وقتی متوجه شده اوضاع مناسب نیست، حرفش را پس گرفته است. در حالی که آدم یا حرفی را نمیزند یا پس نمیگیرد. من علی کریمی اگر علیه کسی حرفی بزنم، سرم بالای دار برود، حرفم را پس نمیگیرم. آدم باید پای حرفش بایستد. طرف به ۲۴ ساعت نرسیده، حرفش را عوض میکند. واقعاً جالب است.
در یک چرخش ۱۸۰ درجهای کلی هم از شما تعریف کرد و...
من اصلاً احتیاجی به تعریف و تمجید این جور آدمها ندارم. اسم من برای چی وسط آمد؟ (با حرارتی بیشتر) من الان توی این فوتبال چهکارهام؟ من یک بازیکن بازنشسته هستم مثل صدها بازیکن دیگر. دنبال کار و زندگی خودم هم هستم. فلانی مدتی با تیم ملی همکاری کرد، بعد این همکاری بههم خورد و رفت. دیگر این چه حرفهایی است؟ من نمیخواهم همه حرفها را بزنم ولی همین دوستان سال ۲۰۱۲ که برای انتخابات بهترینهای سال آسیا به مقر AFC رفتیم، همگی با بلیت فرستکلاس و با خانوادههایشان آمده بودند!
جداً؟!
بله، انگار که سیزده بهدر آمدهاند مالزی! دوستان فدراسیوننشین و سازمان لیگ از جیب فدراسیون سفر خانوادگی آمده بودند و حالا این حرفها درباره علی کریمی زده میشود. حاضرم با تکتک آن افراد رودررو شوم و همین حرفها را بزنم (با صدایی بلند این حرفها را میزند!) بگذریم! من یک حرفی را میخواهم مطرح کنم. مجلس شورای اسلامی با این عظمت که قانونگذار کشور است و تمام تصمیمات مهم باید در خانه ملت مصوب شود، به صورت علنی برگزار میشود ولی چرا آقایان جلسه هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال را به پشت درهای بسته میبرند؟ چرا یک دوربین تلویزیونی یا خبرنگار را راه نمیدهند؟
شاید حرفهایی در این جلسات رد و بدل میشود که نباید رسانهای شود یا به صلاح نیست به گوش افکار عمومی برسد.
آیا تصمیمات فدراسیون به اندازه مجلس شورای اسلامی حساس و مهم است یا آقایان چای، نسکافه و میوه میل میکنند و خبرنگاران را آن پایین و پشت درهای بسته نگه میدارند. چرا؟
جالب آن که هرکدام از اعضای هیأت رئیسه هم میآیند بیرون، یک حرف میزنند. به طور مثال درباره خود شما، دبیری یک صحبتی مطرح میکند و بلافاصله همین مصاحبه توسط علی کفاشیان تکذیب میشود!
واقعاً تأسفبرانگیز است. حداقل یک سخنگو برای خودشان بگذارند، مثل وزارت امور خارجه که با وجود این همه مسئول و وزیر و معاون و ... یک سخنگو دارد. او میآید برنامهها و سیاستهای این وزارتخانه را برای رسانهها بیان میکند. یعنی چی؟ پشت این درهای بسته چه تصمیماتی گرفته میشود که فوتبال ما امروز موفق شده است؟! اجازه بدهید دو تا خبرنگار در این جلسات باشد. دو تا دوربین که گوشههایی را نشان دهد. چه اشکالی دارد؟!
لابد اشکال دارد دیگر!
من نمیدانم وقتی آنجا دارند برای فوتبال مملکت تصمیم میگیرند، چه اشکالی دارد مردم بدانند و جلسات با حضور رسانهها برگزار شود؟ این یکی یک چیزی میگوید آن یکی چیزی دیگر ... دیروز که با دبیری حرف میزدم میگفت در جریان خیلی چیزها نیستم. عضو هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال هیچی نمیداند. شما یک زنگ به کمیته انضباطی بزنید، ببینید چند صد تا شکایت بابت طلب بازیکنان روی میز کمیته انضباطی است. به جای حرف زدن درباره من که نه در پی طلب پول از فدراسیون فوتبال هستم و نه دنبال پست و مقام، بروید تکلیف قرارداد آلاشپورت را مشخص کنید.
کیفیت لباسهای آلاشپورت را چطور دیدید؟
اصلاً من یک چیزی بگویم. شما اگر میخواهید به فوتبال این مملکت خدمت کنید، بروید روی این قضیه کار کنید. اینکه علی کریمی با چه کسی مشکل دارد یا علیه کدام فرد حرف زده، مهم نیست. در دنیا هم این مسائل بزرگنمایی میشود. مورینیو همیشه با آرسن ونگر درگیر است و در ایران هم قرار نیست همه بازیکنان و مربیان با هم رفیق باشند. من میخواهم ببینم قرارداد یک اسپانسر لباس چه جوری باید باشد که هیچ کس از آن سر درنمیآورد و فقط دو تا امضا پای آن دیده میشود؟! دنبال این باشید که هر اردوی تیم ملی از چند روز قبلش در تکاپوی جور کردن لباس تمرین باشد.
شنیدیم در اردوی آفریقایجنوبی حتی برای مایحتاج اولیه و خریدهای روزانه هم مشکل داشتید!
مشکلاتی که اسمش مشکل نبود. خندهدار بود! بازیکنان بابت نگرفتن پاداش صعود به جام جهانی ناراحت بودند و مرتب این حرفها را در اردو میشنیدم. به همین خاطر گفتم اگر کاری از دستم برمیآید، انجام دهم. دم آقای هدایتی هم گرم که روی مرا زمین نزد. آورد و پول را داد. من هیچ اطلاعی ندارم و هنوز نمیدانم حساب جام جهانیشان تسویه شد یا نه!
ظاهراً یک روز قبل از پرواز تیم ملی به مقصد سیدنی و جام ملتهای آسیا، حسین هدایتی چکی به عنوان پاداش به شما داده، درست است؟
۱۱ صبح فردایش چک حسین هدایتی نقد شد و من هم همان مبلغ را بدون کم و کاست تحویل فدراسیون دادم.
چرا علی کریمی این چک را نقد کرد؟
چون دو فقره چک پرداخت شد، یکی به مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان در وجه من کشیده شده بود و سیصد و خردهای هم در قالب چکی دیگر...
جالب شد! خب اگر دعوای علی کریمی بر سر پاداش ملیپوشان بوده میتوانسته زمان نقد کردن چک، پول خودش را بردارد. این طور نیست؟
من نمیخواهم این حرف را بزنم اما بسیاری از همدورههایم شاهدند که بارها از حق خودم گذشتم. باور کنید از حقم گذشتم نه اینکه یک چیزی بوده باشد بخواهم بگویم، نمیخواهم. از قراردادم گذشتم ولی حالا این پاداش که حق علی کریمی نبوده، درست هم نبوده که سهمی از آن بخواهم را طلب کنم.
حالا که بحث به اینجا کشید میخواهیم به ۸ دی ماه ۱۳۹۳ برگردیم. روزی که به نشانه قهر هتل آزادی و اردوی تیم ملی را ترک کردید. باز هم میخواهید به سکوت خود درباره این اتفاق ادامه دهید؟
میخواهم اینجا یک چیزی را بگویم که اصلاً دلیل قهر آنچنانی نبوده است. ما آمدیم برای کمک کردن به تیم ملی این مملکت. آمدیم و گفتیم وضع خوب میشود اما نشد! از همان روز اول مشکل لباس بود. مشکل نمیدانم آب معدنی بوده است، مشکل X بوده، مشکل Y بوده است. مشکلات خیلی زیاد بوده است. من آدمی هستم که واقعاً نمیتوانم ببینم یک اتفاقاتی دارد میافتد، باز بمانم و کار کنم. شما ببینید برای موفقیت یک تیم خیلی فاکتورها باید وجود داشته باشد. سرمربی تیم چه کسی باشد، یک فاکتور است. انتخاب بازیکنان یک فاکتور است. در کنارش امکانات سختافزاری و نرمافزاری هم باید باشد. زمین تمرین و ... هم که ماشاءا...! آقا من مربی که نباید هر روز صبح به صبح ببینم چمن زمین تمرین کوتاه شده یا نه؟ آبیاری شده یا نه؟ من بروم و ببینم لباسهای تیم ملی شسته شده و چیده شده سرجایش است یا نه؟ باید همه چیز آماده باشد ...
بحث دیگری که بعد از ترک اردوی تیم ملی توسط شما مطرح شد، این بود که علی کریمی وقتی متوجه شده نمیتواند در جام ملتها روی نیمکت تیم ملی بنشیند و بالاجبار باید میرفته بالا، روی سکوها مینشسته دلخور شده و تصمیم به جدایی گرفته است. شما این حرف را تأیید میکنید؟
آنهایی که این حرف را مطرح کردند کاش کمی تحقیق میکردند. من میتوانستم به عنوان مشاور فنی روی نیمکت تیم ملی در جام ملتهای آسیا بنشینم، آدمهای بیسواد و شایعهسازی که نمیدانند، بدانند توی آییننامه برگزاری مسابقات این نکته آمده بود، شما بگویید خبیری روی نیمکت پرسپولیس با چه سمتی نشسته است؟
مدیر رسانهای. چطور مگر؟
تمام شد و رفت. مطالعه کنید بعد حرف بزنید. من اصلاً مدرک مربیگری ندارم. مدرک B را که فدراسیون به صورت افتخاری به من میداد. اصلاً مدرک هم نمیدادند میتوانستم به عنوان مشاور فنی روی نیمکت تیم ملی بنشینم. ID کارت هم صادر میشد ولی متأسفم که این شایعات مطرح شد. از آن گذشته اصلاً من میرفتم آن بالا روی سکوها مینشستم. چی میشد؟ مهم موفقیت تیم ملی بود. چطور تا وقتی آن سه بازی تیم ملی میبرد همه چیز OK بود ولی بعد از حذف شدن مقابل عراق همه کاسه و کوزهها سر من شکسته شد؟ نبود من؟ نرفتن من باعث حذف تیم ملی شد؟
تا جایی که حافظهمان یاری میکند، کسی در آن مقطع چنین حرفی علیه شما مطرح نکرد، نه رسانهها و نه سرمربی تیم ملی و...
الان سرمربی تیم ملی کارلوس کیروش است. شما اگر بروید یواخیم لو سرمربی تیم ملی آلمان که در خاک برزیل قهرمان جام جهانی شد را هم به ایران بیاورید ولی به او امکانات ندهید موفق نمیشود. پس برای رسیدن به موفقیت همه عوامل باید کنار هم باشد ولی فدراسیون فوتبال ما فاقد این پتانسیل و مدیریت برای رسیدن به موفقیت است.
آن روز خاصی که اردو را ترک کردید واقعاً قهر با شخص خاصی مطرح بود یا یک لحظه تصمیمی شخصی گرفتید؟
نه، قهری در کار نبود. من نمیتوانستم با این شرایط بمانم و کار کنم. شاید دوستان بتوانند و قراردادشان را هم تمدید کنند اما واقعاً شرایط برای موفقیت تیم ملی مهیا نیست. پس فردا اگر من میرفتم و تیم نتیجهای نمیگرفت تمام کاسه و کوزهها باز هم بر سر من علی کریمی شکسته میشد. بنابراین رفتم تا با رفتنم به تیم ملی کمکی کرده باشم. متأسفانه نباید این حرف را بزنم اما هر چهار تا اردو به ملیپوشان لباس میدادند، کجای دنیا این طوری است؟ افغانستان هم این شرایط را ندارد! بعد همان لباسها را در پایان اردو پس میگرفتند تا آن را شسته و در اردوی بعدی در اختیار ملیپوشان بگذارند! حال شما تصور کنید اردوی بعدی ملیپوشان جدیدی به تیم ملحق میشدند که سایز آنها به قبلیها نمیخورد و بالاجبار باید همان لباس کوچک یا بزرگ را میپوشیدند و واقعاً مسخره است. شانس آوردیم کار خودمان به عنوان مربی به شستن لباس ملیپوشان کشیده نشد. البته اگر ادامه میدادیم شاید همین اتفاق میافتاد. شما به عنوان خبرنگار رسالتی بر عهده دارید. باید بروید و قرارداد آلاشپورت را بررسی کنید. برنامههای تلویزیونی آقای فردوسیپور چرا نمیآید قرارداد آلاشپورت را نشان بدهد؟ اصلاً متن و مفاد قرارداد را منتشر کند.
شنیدیم لباسها بعد از شستن کوچک میشده است!
بدتر از آن لباس را در پایان اردو پس میگرفتند. بالاخره بازیکن ملیپوش به خانه و محلش برمیگردد. هواداران، خانواده، برادر، خواهر، فک و فامیل و بچهمحلها لباس او را یادگاری میخواهند. همین الان با وجود خداحافظیام توی کوچه و خیابان از من لباس میخواهند. خداوکیلی بازیکن ملیپوش باید خجالت بکشد که لباس اضافی ندارد؟! یا بازیکنی که جدید دعوت میشود شاید دیگر دعوت نشود. نباید آن بازیکن یک لباس تیم ملی را به عنوان یادگاری برای فرزندان و نوههای خود داشته باشد؟ واقعاً زشت است طرف با سایز اسمال میآمد و باید سایز لارج میپوشید!
اگر در یک بازی رسمی یا دوستانه تیم ملی بازیکن حریف به رسم معمول درخواست تعویض لباس با بازیکن ایران را میکرد، تکلیف ملیپوش ما چه بود؟
نمیگذاشتند عوض کند! قبل از بازی آقایان سرپرست و مسئول فدراسیون اعلام میکردند که کسی حق تعویض لباس خود با بازیکنان حریف را ندارد!
چرا؟
خودشان میگفتند برای بازی بعد لباس نداریم و باید از همین لباسها استفاده کنیم! همیشه حرفم این است کسانی که نمیتوانند یک مشکل لباس را حل کنند نباید از آنها انتظار کارهای بزرگتری را داشت.
این هوادارانی که به علی کریمی رأی دادند، انتظار دارند شما کلاسهای مربیگری را پشتسر گذاشته و به فوتبال برگردید.
من تا وقتی این جور آدمها بالای سر فوتبال ایران هستند هیچ علاقهای به بازگشت به این فوتبال ندارم. آدمهایی که بعد از صعود به جام جهانی اولین پاداش را خودشان برمیدارند، اولین ماشین را خودشان برمیدارند، به درد فوتبال ما نمیخورند. علی کریمی زمانی به این فوتبال برمیگردد که بداند مدیرانی آمدهاند تا واقعاً به فوتبال ایران خدمت کنند نه به خودشان! هر موقع چنین آدمی آمد توی فوتبال، من هم میآیم و هر چه در توانم باشد برای مردم کشورم انجام میدهم.
شما که از مدیران فعلی انتقاد میکنید چه مدیرانی را قبول دارید؟
بالاخره میآیند. هر کدام از این آقایان غیرفوتبالی که مدیر شدهاند بالاخره یک تاریخ مصرفی دارند و تمام میشوند و میروند! یک روزی افرادی مثل صفایی فراهانی یا دادکان پیدا میشوند، کما اینکه همین الان هم همه میگویند خدا پدر و مادر صفاییفراهانی را بیامرزد که همین کمپ تیمهای ملی را ساخت، وگرنه ملیپوشان ما هر روز باید در یک زمین تمرین میکردند! یا همینطور دکتر دادکان که برای فوتبال این مملکت کم زحمت نکشید. امیدوارم هر چه زودتر کسی بیاید و در رأس این فوتبال قرار بگیرد که برای خدمت کردن آمده باشد نه کسانی که به پاداش تیم ملی هم رحم نمیکنند. چرا باید تدارکات تیم که نیاز مالی هم دارد، ۳ میلیون تومان بگیرد و آقایان بالاترین پاداشها را به خود اختصاص دهند؟
ولی برخیها شاید بگویند مسئولان فدراسیون فوتبال آلمان که قهرمان جام جهانی شدند هم پاداش میگیرند!
ببینید پاداش تیم ملی متعلق به بازیکنان است. فدراسیون فوتبال آلمان خزانهاش پر و پیمان است. در حساب بانکی فدراسیون آلمان آنقدر نقدینگی وجود دارد که مشکلی پیش نمیآید. اینجا چطور؟ حقوق کارمندان فدراسیون با تأخیر ۱۰، ۱۵ روزه پرداخت میشود.
منظورتان مهدی محمدنبی دبیرکل سابق فدراسیون است؟
خیلیها در فدراسیون پاداش گرفتهاند که حقشان نبود. تدارکات تیمی که از صبح تا شب و شب تا صبح زحمت میکشد، سرپا ایستاده و کار میکند، آن موقع فقط ۳ میلیون تومان باید بگیرد؟ این رواست؟ یک کسی مثل اشکان دژاگه که به خاطر مصدومیت نتوانست در ۳ بازی مقدماتی جام جهانی برای تیم ملی بازی کند، باید از پاداش صعود به جام جهانی محروم شود؟ یکسری بازیکن که فقط در ۲، ۳ تا بازی آخر بودند، پاداش گرفتند ولی به اشکان و همین طور سیدمهدی رحمتی پاداش نرسید، چرا؟ آن افرادی که بازیهای آخر اضافه شدند و بازی نکردند و حتی در لیست ۱۸ نفره تیم ملی هم نبودند، پاداش گرفته و زحمتکشان قبلی نگرفتند. حالا چند نفر دیگر هم شاید غیر از اشکان و سیدمهدی باشند که من نام آنها را فراموش کرده باشم. چرا به این مسائل نمیپردازید؟
اتفاقاً ما با اشکان دژاگه مصاحبهای اختصاصی انجام دادیم که همین حرفها را زد و منتشر شد.
آقا من یک چیزی از زمان سرمربیگری بلاژویچ و ریاست صفاییفراهانی همین الان یادم آمد که باید بگویم. بازی با تایلند بود. فکر کنم که مصدوم بودم و به جان ۳ تا بچههایم انتظار پاداش نداشتم. رضا چلنگر شاهد زنده است. میتوانید بپرسید. بعد از آن بازی بلاژویچ آمد و به همراه مسئولان تیم ملی به من پاداش دادند. پاداش کامل دادند، در حالی که گفتم من پاداش نمیخواهم، حق من نیست اما بلاژویچ گفت تو بازیکن فیکس من بودی و به خاطر مصدومیت نتوانستی بازی کنی، این پول حق توست.
پاداش را برگرداندید؟!
(با صدایی رسا) نه، پاداش را به من دادند ولی میخواهم طرز فکر آن مقطع را با الان مقایسه کنید. یک بازیکن ۵، ۶ تا بازی بوده ولی ۳ بازی نبوده، پاداش به او نمیرسد. این درست نیست. چه کسی باید مدیریت کند؟ کجای دنیا به کاپیتان تیم پاداش صعود به جام جهانی را میدهند تا تقسیم کند؟ اگر آقای یکتا، نمونهای سراغ دارید به من هم بگویید تا بدانم؟ (بدون آنکه منتظر جواب ما شود، خودش ادامه میدهد) پاداش باید توسط سرپرست تیم یا مسئولان فدراسیون تقسیم شود نه کاپیتان تیم ملی! البته این موضوع به الان برنمیگردد و سابقه دارد. قبلاً هم مشابه این اتفاق میافتاده است.
بیتعارف زمانی که شما کاپیتان تیم ملی بودید، پاداش تیم ملی را بین بازیکنان تقسیم نکردید؟
به من چه ربطی داشت؟ این از ضعف مدیریت فدراسیون است. اصلاً بازیکن حق ندارد در این مسائل دخالت کند. وظیفه من نبود بخواهم پاداش تقسیم کنم. آقایان فدراسیوننشین پاداش گرفتند نوشجانشان ولی اگر من جای آنها بودم، آن پاداش را خرج فدراسیون میکردم و حقوق کارمندان را میدادم. تمام دلخوشی کارمندان فدراسیون همین حقوق ماهانه است که به زن و بچهشان تعلق دارد. شغل دیگری هم ندارند.
اتفاق خوبی دوشنبه شب افتاد. به بخشهای خوب فوتبال فکر کنید.
لطف هواداران که همواره نصیب من شده است ولی کاش شرایطی پیش بیاید تا دل این هواداران که تنها دلخوشیشان فوتبال است، شاد شود. وقتی میروند استادیوم، با خنده و شادی استادیوم را ترک کنند نه با اخم و اشک و گریه... آقای عضو هیأت رئیسه میگوید آمدیم که اگر بتوانیم این فوتبال را درست کنیم. آقا جان، اگر بتوانیم نداریم! اگر نمیتوانید، بروید. شما میخواهید فوتبال درست شود و دنبال این خط بروید. من علی کریمی مدتی در این فوتبال بودم و از قِبل همین فوتبال هم به خیلی چیزها رسیدم. الان تمام شده است. دیگر نمیتوانیم بازی کنیم. کنار گود هستیم ولی شما همیشه بودید و هستید و باید واقعیات را بنویسید.
اما حرف امثال علی کریمی هم تأثیرگذار است. شاید هم به مراتب بیشتر از نوشتههای من نوعی...
شما سالهای سال هستید و خواهید بود. خداوکیلی این کاستیها را دنبال کنید و آنقدر بنویسید که آدمهای ناتوان از این فوتبال بروند و جای آنها افراد مدیر و مدبر بیایند. روزنامه شما را خیلیها میخوانند و برخیها صبح به صبح روز خودشان را با روزنامهتان شروع میکنند. نقد منصفانه و بیطرف شما خیلی میتواند کمک کند.
شما به عنوان علی کریمی هم این وظیفه را دارید.
من همین الان هم میدانم وقتی حرفهایم چاپ شود، برخیها میگویند علی کریمی دوباره شروع کرد و شهر را بههم ریخت. آقا بگذارید شهر بههم بریزد. من اگر فوتبال را بههم بریزم، بهتر از آن است که کسی که نمیداند فوتبال چیست، بیاید و شهر را بههم بریزد! من حداقل حق آب و گلی داشته باشم و اگر به آقایان برنخورد خاک همین فوتبال را خورده باشم.
دوباره برگشتید به شهرام دبیری؟!
یکسری این حق را ندارند درباره فوتبال صحبت کنند. بگذارید یک سال از حکم و انتخابتان بگذرد و بعد بیایید درباره فوتبال ایران و آدمهایش صحبت کنید. بار دیگر از شما میخواهم روی این مسئله مانور کنید که چرا جلسات هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال پشت درهای بسته برگزار میشود؟ هر چند میدانم با حرفهای علی کریمی این فوتبال درست نمیشود اما من باز هم حرف دارم. خیلی هم حرف دارم و به مرور همه این حرفها را خواهم زد. آقا بنویسید علی کریمی فوتبالش تمام شد و خداحافظی کرد. بارها گفتهام و باز هم میگویم نه دنبال پست هستم، نه مقام و الحمدلله به اندازه خودم دارم، به همین خاطر جلوی هر کس و ناکسی سر خم نمیکنم و به خاطر پول سازش نمیکنم. این روش زندگی من در دوران بازی بود و مطمئن باشید اگر یک روز هم از عمر علی کریمی باقی مانده باشد، همین روش را ادامه میدهد و بنویسید به خودم به خاطر این اخلاقم افتخار میکنم.
شاید به همین خاطر هم باشد که مردم علی کریمی را دوست دارند و...
تمام شد و رفت! من خاک پای مردم هستم ولی باز هم معذرت میخواهم که شاید حرفهایی زدم و ... میدانم این حرفها دردی را دوا نمیکند.
بسیار خب، راستی قرار بود کلاسهای مربیگری را دنبال کنید، چه شد؟
اتفاقاً به نکته خوبی اشاره کردید. بنویسید تا زمانی که این آقایان در فدراسیون به عنوان مسئول و عضو هیأت رئیسه هستند، دنبال مدرک مربیگری از این فدراسیون نمیروم! من مدرک مربیگریای که این فدراسیون بخواهد به کریمی بدهد را نمیخواهم وگرنه ثبتنام میکردم. دنبال پست و مقام هم نیستم وگرنه میچسبیدم به تیم ملی و ول نمیکردم! چرا فوتبال ایران نباید راه فدراسیون والیبال را برود؟ شما باید اینها را بنویسید. رسانههای تأثیرگذار باید آنقدر بنویسند و نقد کنند که آسیا برای فوتبال ایران درست مثل والیبال کوچک شود و فقط به جام جهانی و المپیک فکر کنیم. الان میبینید همه لحظهشماری میکنند مسابقات لیگ جهانی ۲۰۱۵ والیبال شروع شود و بچهها سنگ تمام بگذارند.
علیآقا، خیلی ممنون که امروز (چهارشنبه) وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید و تقریباً سؤالات ما به انتها رسیده است. اگر حرف ناگفتهای دارید، در خدمتیم.
نه، من هم از شما تشکر میکنم و امیدوارم صحبتهایم بیکم و کاست و بدون یک واو اضافه و یک واو کم، هر آنچه را گفتم بنویسید تا مردم از واقعیتهای فوتبال ایران باخبر شوند.
خیالتان راحت باشد!
ممنون و خداحافظ!
از شما چه پنهان حدود ۲۰ دقیقه پس از اتمام گپ و گفت با علی کریمی، این ستاره محبوب مجدداً با نگارنده تماس گرفت که بیکم و کاست از نظرتان میگذرد:
سلام، علیآقا در خدمتیم.
همین الان دیدم که یکی از سایتهای خبری، مطلبی منتشر کرده و دوستان باز هم از روی تخیلات خودشان قصه ساختهاند!
چی شده؟
نوشتهاند علی کریمی به این دلیل اردوی تیم ملی را ترک کرد که بازیکنان او را مسخره کرده و دست میانداختند! (با صدایی بلند و عصبانیت شدید ادامه میدهد) احترام همه ملیپوشان واجب است ولی از قول من بنویسید گندهتر از این بازیکنان هم نمیتوانند علی کریمی را مسخره کنند (صدایش بالاتر میرود). بنویسید هنوز مادر نزاییده بازیکنی بخواهد علی کریمی را مسخره کند و این اتفاق در بایرن مونیخ آلمان نیفتاد چه رسد به فوتبال ایران و... (کمی با کریمی صحبت میکنیم و وقتی آرامتر میشود میگوید) البته این مطلب را هم حتماً بنویسید من غیر از عزت و احترام چیز دیگری از بازیکنان تیم ملی ندیدم و امیدوارم دوستان شما به جای این اخبار کذب، حقایق را بنویسند.
ظاهراً علی کریمی با خود عهد کرده بود درباره تصمیم غیرمنتظره خود حرفی نزند که حرفی هم نزد! سکوت علی کریمی فرصتی به وجود آورد برای شروع شایعات و گمانهزنیها درباره علت جدایی ستاره محبوب از تیم ملی و هرکس چیزی گفت و حرفی زد... عجبا، کریمی که معمولاً در قبال این قبیل زمزمهها خاموش نمیماند و جواب دندانشکنی میداد، باز هم قفل سکوت خود را نشکست. در این میان دو، سه مرتبه به طور اتفاقی با جادوگر برخورد کردم ولی کریمی تصمیمی برای شکستن عهد خود نداشت. روزی هم که به بهانه بازی نیکوکارانه برای کودکان مبتلا به سرطان در زمین چمن دانشگاه شهید بهشتی با کریمی مصاحبه کردم، شرط گذاشت سؤالی درباره فوتبال مطرح نشود که نشد! اما اتفاق جالبی افتاد. مصاحبه یک عضو هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال علیه شماره ۸ دلیلی شد برای گفتوگو با علی کریمی و... اغراق نباشد این مصاحبه بعد از سکوت طولانی جادوگر، حکم پیدا شدن جعبه سیاه اتفاق ۸دیماه پارسال را دارد که مسلماً به خواندنش میارزد.
علیآقا، مدتها سکوت پیشه کرده بودید و امروز که شما را پیدا کردیم، میخواهیم با اجازهتان درباره خیلی چیزها صحبت کنیم. موافقید که؟
اولاً از قول من بنویسید من مثل بعضیها عقده بلیت فرستکلاس و اکونومی ندارم. آمدم به تیم ملی کشورم خدمت کنم اگر کاری از دستم برمیآید و خیلی وقتها هم کاری از دستمان برنیامده است. من نمیدانم چرا برخیها که معلوم نیست از کجا به فوتبال آمدهاند، این حرفها را میزنند تا خودشان را مطرح کنند!
منظورتان شهرام دبیری است؟
(با لبخند عصبانی) من اسمی نیاوردم. شما بروید از بازیکنان حاضر در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان بپرسید علی کریمی در سفر برگشت بلیت فرستکلاس داشت یا اکونومی؟!
اتفاقاً خودم در آن سفر همراه شما بودم و خاطرم هست دو، سه بار از آن قسمت، دستاندرکاران تیم ملی آمدند و خواستند به بخش فرستکلاس بروید اما ترجیح دادید کنار مردم بنشینید.
خدا رفتگان شما را بیامرزد. تدارکات تیم چند بار آمد و از من خواست جلو بروم اما نرفتم. به اردوی آفریقای جنوبی هم با بلیت اکونومی رفتم و آقایان روی هوا یک حرفی میزنند و... از آن گذشته من اعتقاد دارم باید در یک تیم شخصیت همه حفظ شود. بعضیها ماشاءا... به تدارکات تیم جوری نگاه میکنند که انگار خودشان از کره دیگری آمدهاند در حالی که ما همه یک تیم هستیم؛ از سرمربی، سرپرست، مربیان و بازیکنان بگیرید تا تدارکات تیم که همگی در موفقیت و ناکامی سهیم هستند.
بحث اینکه علی کریمی به خاطر نگرفتن پاداش صعود به جام جهانی قهر کرده، تا چه حد صحت دارد؟
این حرفها خندهدار است. من از دیماه سال گذشته و قبل از سفر تیم ملی به جام ملتهای آسیا یک کلمه هم حرفی نزدم ولی متأسفانه توی فوتبال این مملکت، حرف نزنی فکر میکنند ریگی به کفش داری که سکوت میکنی. آنهایی که هزار تا مشکل دارند ولی اهل هارت و پورت هستند و شلوغ میکنند، نازشان در فوتبال ایران همیشه خریدار دارد.
شاید سکوت شما به این شایعات دامن زد و...
من میگویم شما به عنوان مطبوعاتی و کسانی که قلم به دست دارید و نقد میکنید، کلاه خودتان را قاضی کنید. شما همین الان با حسین هدایتی تماس بگیرید و از او بپرسید علی کریمی از اردوی آفریقای جنوبی با شما تلفنی صحبت کرد، چه گفت؟ او شاهد زنده است.
چه گفتید؟ خودتان بیزحمت میگویید؟!
از ایشان تقاضا کردم در صورت امکان و برای روحیه دادن به بچههای ملیپوش در آستانه جام ملتهای آسیا بیاید و در قالب پاداش صعود به جام جهانی مبلغی به آنها بدهد. چون فدراسیون این پاداش را نداده است. من هرگز برای خودم به کسی زنگ نمیزنم رو بیندازم ولی به خاطر تیم ملی مملکتم و بروبچههای این تیم به هدایتی رو انداختم. اصلاً من نقشی در صعود تیم ملی به جام جهانی برزیل نداشتم که بخواهم توقع پاداش داشته باشم! بعد مگر من توی جام جهانی بودم؟! من میخواستم تیم از نظر روحی و روانی در آستانه جام ملتها شرایط خوبی پیدا کند که دست آقای هدایتی هم درد نکند که حرف مرا زمین نگذاشت و بلافاصله پس از آن که رسیدیم تهران، مبلغ خوبی به عنوان پاداش از جیب شخصیاش پرداخت کرد.
شنیدیم این مبلغ حدود ۹۰۰ میلیون تومان بوده است.
بله، هنوز هم رسید آن موجود است.
این چندمین بار است بحث قهر علی کریمی به خاطر پاداش مطرح میشود و سکوت شما هم همانطور که گفتم، به این حرف و حدیثها دامن میزند.
واقعاً خندهدار است. سکوت من فقط به خاطر تیم ملی ایران بود. اگر من حرفی میزدم و تیم میرفت جام ملتها اوت میشد، همه را گردن من میانداختند کما اینکه بعد از اوت شدن تیم انداختند گردن علی کریمی و گفتند اگر فلانی میرفت تیم حذف نمیشد و... اصلاً چه ربطی به من داشت؟
اتفاقاً کارلوس کیروش از سکوت شما تمجید کرد و گفت کریمی ظرفی را که از آن غذا خورده بود، برنگرداند!
(کمی آرام میشود) نه، به نظر من خود کیروش اگر چیزی علیه من نگفته باید بیاید و... حرفهای این افراد کوتوله را تکذیب کند. من نمیدانم این آقایانی که امروز چنین حرفهایی میزنند تا به حال کجای فوتبال بودند؟
دوشنبه شب در برنامه ۹۰، حدود ۵۲ درصد مردم و بینندگان تلویزیونی به شما رأی دادند تا به عنوان محبوبترین بازیکن دو دهه اخیر فوتبال ایران انتخاب شوید. شاید مصاحبه علیه علی کریمی آن هم فردای این اتفاق سروصدا میکرد و شهرتی به بار میآورد!
این افراد صد بار هم علیه من مصاحبه کنند، نظر مردم عوض نمیشود. من نمیدانم برای چه اسم مرا میآورند؟ من این محبت و لطف مردم را یکشبه به دست نیاوردهام که این آقایان بخواهند یکشبه مرا خراب کنند. (لحظهای مکث میکند و سپس ادامه میدهد) آدم واقعاً میماند. حالا اگر یک نفر درباره من چنین حرفهایی میزد که سالها توی فوتبال بود و مردم او را میشناختند، دلم نمیسوخت. با خودم میگفتم طرف سرد و گرم این فوتبال را چشیده است.
بالاخره فوتبال ایران دارد به یک سمتهایی کشیده میشود. وقتی یک جوان با وجود داشتن استعداد فراوان توی روی کریم باقری میایستد، چه میتوان گفت؟
این برمیگردد به همین مدیریت غلط و آدمهایی که اینکاره نیستند و میآیند به فوتبال و پرسپولیس. وقتی یک بازیکن پرسپولیس کلی شلوغ میکند، کلی جنجال درست میکند، به دو روز نمیکشد برمیگردد سر تمرین، همین میشود.
البته خانزاده ۹ ماه محروم شد. خبر دارید که؟
۹ ماه محروم میشود ولی کاش این ۹ ماه بعد از مدتی نشود ۳ ماه و ۴ ماه! مواردی بوده که محرومیت کمکم نصف شده است. این حکم را فدراسیون داده است، در حالی که معتقدم این حکم را باید باشگاه پرسپولیس میداد و خانزاده را محروم میکرد.
حالا میخواهیم از علی کریمی بپرسیم. خود شما پیش آمد که بروید و با هوادار درگیر شوید یا به جروبحث لفظی بپردازید؟
جروبحث نه، بالاخره هوادار هم عصبانی است. بالاخره تحت فشار است. تیمش را دوست دارد. نه پرسپولیس بلکه شرایط همه تیمهای پرطرفدار اینطوری است.
به این نکته هم توجه کنید که خانزاده مدعی شده آن هوادار به او فحش ناموسی داده است.
بعضی وقتها واقعاً یکجاهایی است که میگویند خون به مغز نمیرسد. یک اتفاقی میافتد. حالا طبعاً یک جاهایی آدم باید یک چیزهایی را نشنیده و ندیده بگیرد. بعدش باید پرسید چی باعث شده که چنین اتفاقی بیفتد؟ عملکرد خودمان و رفتار خودمان هم لابد عامل بوده است.
شاید اگر کریم باقری آنجا نبود و جلوی بازیکنان را نمیگرفت و وساطت نمیکرد، اتفاقات بدتری هم میافتاد!
کاش آقاکریم زودتر به پرسپولیس میآمد.
شنیدید باقری در رختکن بعد از بازی با سایپا هم حسابی داد و فریاد راه انداخته و...
باید آقاکریم این کار را میکرد. اصلاً یکی باید باشد که به عنوان بزرگتر جلوی برخی اتفاقات را بگیرد.
بگذریم، علیآقا سکوت طولانی شما سیاست درستی بود؟
شاید، متأسفانه اینجا همانطور که گفتم اینجوری است. من سکوت کردم تا مثلاً به تیم ملی کمک کرده باشم آن وقت هرکس از گرد راه رسید، یک حرفی علیه ما زد و داستانی برای خودش ساخت. همیشه حرف برای گفتن زیاد است اما من ترجیح دادم صحبت نکنم و همین سکوت باعث موجسواری بعضیها شد! حالا این حرفها گذشته، شما بگویید در نهایت فوتبال ما میخواهد چه شود؟
شما خودتان بگویید بهتر است.
روز سهشنبه خود همین آقای دبیری به من زنگ زده و وقتی متوجه شده اوضاع مناسب نیست، حرفش را پس گرفته است. در حالی که آدم یا حرفی را نمیزند یا پس نمیگیرد. من علی کریمی اگر علیه کسی حرفی بزنم، سرم بالای دار برود، حرفم را پس نمیگیرم. آدم باید پای حرفش بایستد. طرف به ۲۴ ساعت نرسیده، حرفش را عوض میکند. واقعاً جالب است.
در یک چرخش ۱۸۰ درجهای کلی هم از شما تعریف کرد و...
من اصلاً احتیاجی به تعریف و تمجید این جور آدمها ندارم. اسم من برای چی وسط آمد؟ (با حرارتی بیشتر) من الان توی این فوتبال چهکارهام؟ من یک بازیکن بازنشسته هستم مثل صدها بازیکن دیگر. دنبال کار و زندگی خودم هم هستم. فلانی مدتی با تیم ملی همکاری کرد، بعد این همکاری بههم خورد و رفت. دیگر این چه حرفهایی است؟ من نمیخواهم همه حرفها را بزنم ولی همین دوستان سال ۲۰۱۲ که برای انتخابات بهترینهای سال آسیا به مقر AFC رفتیم، همگی با بلیت فرستکلاس و با خانوادههایشان آمده بودند!
جداً؟!
بله، انگار که سیزده بهدر آمدهاند مالزی! دوستان فدراسیوننشین و سازمان لیگ از جیب فدراسیون سفر خانوادگی آمده بودند و حالا این حرفها درباره علی کریمی زده میشود. حاضرم با تکتک آن افراد رودررو شوم و همین حرفها را بزنم (با صدایی بلند این حرفها را میزند!) بگذریم! من یک حرفی را میخواهم مطرح کنم. مجلس شورای اسلامی با این عظمت که قانونگذار کشور است و تمام تصمیمات مهم باید در خانه ملت مصوب شود، به صورت علنی برگزار میشود ولی چرا آقایان جلسه هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال را به پشت درهای بسته میبرند؟ چرا یک دوربین تلویزیونی یا خبرنگار را راه نمیدهند؟
شاید حرفهایی در این جلسات رد و بدل میشود که نباید رسانهای شود یا به صلاح نیست به گوش افکار عمومی برسد.
آیا تصمیمات فدراسیون به اندازه مجلس شورای اسلامی حساس و مهم است یا آقایان چای، نسکافه و میوه میل میکنند و خبرنگاران را آن پایین و پشت درهای بسته نگه میدارند. چرا؟
جالب آن که هرکدام از اعضای هیأت رئیسه هم میآیند بیرون، یک حرف میزنند. به طور مثال درباره خود شما، دبیری یک صحبتی مطرح میکند و بلافاصله همین مصاحبه توسط علی کفاشیان تکذیب میشود!
واقعاً تأسفبرانگیز است. حداقل یک سخنگو برای خودشان بگذارند، مثل وزارت امور خارجه که با وجود این همه مسئول و وزیر و معاون و ... یک سخنگو دارد. او میآید برنامهها و سیاستهای این وزارتخانه را برای رسانهها بیان میکند. یعنی چی؟ پشت این درهای بسته چه تصمیماتی گرفته میشود که فوتبال ما امروز موفق شده است؟! اجازه بدهید دو تا خبرنگار در این جلسات باشد. دو تا دوربین که گوشههایی را نشان دهد. چه اشکالی دارد؟!
لابد اشکال دارد دیگر!
من نمیدانم وقتی آنجا دارند برای فوتبال مملکت تصمیم میگیرند، چه اشکالی دارد مردم بدانند و جلسات با حضور رسانهها برگزار شود؟ این یکی یک چیزی میگوید آن یکی چیزی دیگر ... دیروز که با دبیری حرف میزدم میگفت در جریان خیلی چیزها نیستم. عضو هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال هیچی نمیداند. شما یک زنگ به کمیته انضباطی بزنید، ببینید چند صد تا شکایت بابت طلب بازیکنان روی میز کمیته انضباطی است. به جای حرف زدن درباره من که نه در پی طلب پول از فدراسیون فوتبال هستم و نه دنبال پست و مقام، بروید تکلیف قرارداد آلاشپورت را مشخص کنید.
کیفیت لباسهای آلاشپورت را چطور دیدید؟
اصلاً من یک چیزی بگویم. شما اگر میخواهید به فوتبال این مملکت خدمت کنید، بروید روی این قضیه کار کنید. اینکه علی کریمی با چه کسی مشکل دارد یا علیه کدام فرد حرف زده، مهم نیست. در دنیا هم این مسائل بزرگنمایی میشود. مورینیو همیشه با آرسن ونگر درگیر است و در ایران هم قرار نیست همه بازیکنان و مربیان با هم رفیق باشند. من میخواهم ببینم قرارداد یک اسپانسر لباس چه جوری باید باشد که هیچ کس از آن سر درنمیآورد و فقط دو تا امضا پای آن دیده میشود؟! دنبال این باشید که هر اردوی تیم ملی از چند روز قبلش در تکاپوی جور کردن لباس تمرین باشد.
شنیدیم در اردوی آفریقایجنوبی حتی برای مایحتاج اولیه و خریدهای روزانه هم مشکل داشتید!
مشکلاتی که اسمش مشکل نبود. خندهدار بود! بازیکنان بابت نگرفتن پاداش صعود به جام جهانی ناراحت بودند و مرتب این حرفها را در اردو میشنیدم. به همین خاطر گفتم اگر کاری از دستم برمیآید، انجام دهم. دم آقای هدایتی هم گرم که روی مرا زمین نزد. آورد و پول را داد. من هیچ اطلاعی ندارم و هنوز نمیدانم حساب جام جهانیشان تسویه شد یا نه!
ظاهراً یک روز قبل از پرواز تیم ملی به مقصد سیدنی و جام ملتهای آسیا، حسین هدایتی چکی به عنوان پاداش به شما داده، درست است؟
۱۱ صبح فردایش چک حسین هدایتی نقد شد و من هم همان مبلغ را بدون کم و کاست تحویل فدراسیون دادم.
چرا علی کریمی این چک را نقد کرد؟
چون دو فقره چک پرداخت شد، یکی به مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان در وجه من کشیده شده بود و سیصد و خردهای هم در قالب چکی دیگر...
جالب شد! خب اگر دعوای علی کریمی بر سر پاداش ملیپوشان بوده میتوانسته زمان نقد کردن چک، پول خودش را بردارد. این طور نیست؟
من نمیخواهم این حرف را بزنم اما بسیاری از همدورههایم شاهدند که بارها از حق خودم گذشتم. باور کنید از حقم گذشتم نه اینکه یک چیزی بوده باشد بخواهم بگویم، نمیخواهم. از قراردادم گذشتم ولی حالا این پاداش که حق علی کریمی نبوده، درست هم نبوده که سهمی از آن بخواهم را طلب کنم.
حالا که بحث به اینجا کشید میخواهیم به ۸ دی ماه ۱۳۹۳ برگردیم. روزی که به نشانه قهر هتل آزادی و اردوی تیم ملی را ترک کردید. باز هم میخواهید به سکوت خود درباره این اتفاق ادامه دهید؟
میخواهم اینجا یک چیزی را بگویم که اصلاً دلیل قهر آنچنانی نبوده است. ما آمدیم برای کمک کردن به تیم ملی این مملکت. آمدیم و گفتیم وضع خوب میشود اما نشد! از همان روز اول مشکل لباس بود. مشکل نمیدانم آب معدنی بوده است، مشکل X بوده، مشکل Y بوده است. مشکلات خیلی زیاد بوده است. من آدمی هستم که واقعاً نمیتوانم ببینم یک اتفاقاتی دارد میافتد، باز بمانم و کار کنم. شما ببینید برای موفقیت یک تیم خیلی فاکتورها باید وجود داشته باشد. سرمربی تیم چه کسی باشد، یک فاکتور است. انتخاب بازیکنان یک فاکتور است. در کنارش امکانات سختافزاری و نرمافزاری هم باید باشد. زمین تمرین و ... هم که ماشاءا...! آقا من مربی که نباید هر روز صبح به صبح ببینم چمن زمین تمرین کوتاه شده یا نه؟ آبیاری شده یا نه؟ من بروم و ببینم لباسهای تیم ملی شسته شده و چیده شده سرجایش است یا نه؟ باید همه چیز آماده باشد ...
بحث دیگری که بعد از ترک اردوی تیم ملی توسط شما مطرح شد، این بود که علی کریمی وقتی متوجه شده نمیتواند در جام ملتها روی نیمکت تیم ملی بنشیند و بالاجبار باید میرفته بالا، روی سکوها مینشسته دلخور شده و تصمیم به جدایی گرفته است. شما این حرف را تأیید میکنید؟
آنهایی که این حرف را مطرح کردند کاش کمی تحقیق میکردند. من میتوانستم به عنوان مشاور فنی روی نیمکت تیم ملی در جام ملتهای آسیا بنشینم، آدمهای بیسواد و شایعهسازی که نمیدانند، بدانند توی آییننامه برگزاری مسابقات این نکته آمده بود، شما بگویید خبیری روی نیمکت پرسپولیس با چه سمتی نشسته است؟
مدیر رسانهای. چطور مگر؟
تمام شد و رفت. مطالعه کنید بعد حرف بزنید. من اصلاً مدرک مربیگری ندارم. مدرک B را که فدراسیون به صورت افتخاری به من میداد. اصلاً مدرک هم نمیدادند میتوانستم به عنوان مشاور فنی روی نیمکت تیم ملی بنشینم. ID کارت هم صادر میشد ولی متأسفم که این شایعات مطرح شد. از آن گذشته اصلاً من میرفتم آن بالا روی سکوها مینشستم. چی میشد؟ مهم موفقیت تیم ملی بود. چطور تا وقتی آن سه بازی تیم ملی میبرد همه چیز OK بود ولی بعد از حذف شدن مقابل عراق همه کاسه و کوزهها سر من شکسته شد؟ نبود من؟ نرفتن من باعث حذف تیم ملی شد؟
تا جایی که حافظهمان یاری میکند، کسی در آن مقطع چنین حرفی علیه شما مطرح نکرد، نه رسانهها و نه سرمربی تیم ملی و...
الان سرمربی تیم ملی کارلوس کیروش است. شما اگر بروید یواخیم لو سرمربی تیم ملی آلمان که در خاک برزیل قهرمان جام جهانی شد را هم به ایران بیاورید ولی به او امکانات ندهید موفق نمیشود. پس برای رسیدن به موفقیت همه عوامل باید کنار هم باشد ولی فدراسیون فوتبال ما فاقد این پتانسیل و مدیریت برای رسیدن به موفقیت است.
آن روز خاصی که اردو را ترک کردید واقعاً قهر با شخص خاصی مطرح بود یا یک لحظه تصمیمی شخصی گرفتید؟
نه، قهری در کار نبود. من نمیتوانستم با این شرایط بمانم و کار کنم. شاید دوستان بتوانند و قراردادشان را هم تمدید کنند اما واقعاً شرایط برای موفقیت تیم ملی مهیا نیست. پس فردا اگر من میرفتم و تیم نتیجهای نمیگرفت تمام کاسه و کوزهها باز هم بر سر من علی کریمی شکسته میشد. بنابراین رفتم تا با رفتنم به تیم ملی کمکی کرده باشم. متأسفانه نباید این حرف را بزنم اما هر چهار تا اردو به ملیپوشان لباس میدادند، کجای دنیا این طوری است؟ افغانستان هم این شرایط را ندارد! بعد همان لباسها را در پایان اردو پس میگرفتند تا آن را شسته و در اردوی بعدی در اختیار ملیپوشان بگذارند! حال شما تصور کنید اردوی بعدی ملیپوشان جدیدی به تیم ملحق میشدند که سایز آنها به قبلیها نمیخورد و بالاجبار باید همان لباس کوچک یا بزرگ را میپوشیدند و واقعاً مسخره است. شانس آوردیم کار خودمان به عنوان مربی به شستن لباس ملیپوشان کشیده نشد. البته اگر ادامه میدادیم شاید همین اتفاق میافتاد. شما به عنوان خبرنگار رسالتی بر عهده دارید. باید بروید و قرارداد آلاشپورت را بررسی کنید. برنامههای تلویزیونی آقای فردوسیپور چرا نمیآید قرارداد آلاشپورت را نشان بدهد؟ اصلاً متن و مفاد قرارداد را منتشر کند.
شنیدیم لباسها بعد از شستن کوچک میشده است!
بدتر از آن لباس را در پایان اردو پس میگرفتند. بالاخره بازیکن ملیپوش به خانه و محلش برمیگردد. هواداران، خانواده، برادر، خواهر، فک و فامیل و بچهمحلها لباس او را یادگاری میخواهند. همین الان با وجود خداحافظیام توی کوچه و خیابان از من لباس میخواهند. خداوکیلی بازیکن ملیپوش باید خجالت بکشد که لباس اضافی ندارد؟! یا بازیکنی که جدید دعوت میشود شاید دیگر دعوت نشود. نباید آن بازیکن یک لباس تیم ملی را به عنوان یادگاری برای فرزندان و نوههای خود داشته باشد؟ واقعاً زشت است طرف با سایز اسمال میآمد و باید سایز لارج میپوشید!
اگر در یک بازی رسمی یا دوستانه تیم ملی بازیکن حریف به رسم معمول درخواست تعویض لباس با بازیکن ایران را میکرد، تکلیف ملیپوش ما چه بود؟
نمیگذاشتند عوض کند! قبل از بازی آقایان سرپرست و مسئول فدراسیون اعلام میکردند که کسی حق تعویض لباس خود با بازیکنان حریف را ندارد!
چرا؟
خودشان میگفتند برای بازی بعد لباس نداریم و باید از همین لباسها استفاده کنیم! همیشه حرفم این است کسانی که نمیتوانند یک مشکل لباس را حل کنند نباید از آنها انتظار کارهای بزرگتری را داشت.
این هوادارانی که به علی کریمی رأی دادند، انتظار دارند شما کلاسهای مربیگری را پشتسر گذاشته و به فوتبال برگردید.
من تا وقتی این جور آدمها بالای سر فوتبال ایران هستند هیچ علاقهای به بازگشت به این فوتبال ندارم. آدمهایی که بعد از صعود به جام جهانی اولین پاداش را خودشان برمیدارند، اولین ماشین را خودشان برمیدارند، به درد فوتبال ما نمیخورند. علی کریمی زمانی به این فوتبال برمیگردد که بداند مدیرانی آمدهاند تا واقعاً به فوتبال ایران خدمت کنند نه به خودشان! هر موقع چنین آدمی آمد توی فوتبال، من هم میآیم و هر چه در توانم باشد برای مردم کشورم انجام میدهم.
شما که از مدیران فعلی انتقاد میکنید چه مدیرانی را قبول دارید؟
بالاخره میآیند. هر کدام از این آقایان غیرفوتبالی که مدیر شدهاند بالاخره یک تاریخ مصرفی دارند و تمام میشوند و میروند! یک روزی افرادی مثل صفایی فراهانی یا دادکان پیدا میشوند، کما اینکه همین الان هم همه میگویند خدا پدر و مادر صفاییفراهانی را بیامرزد که همین کمپ تیمهای ملی را ساخت، وگرنه ملیپوشان ما هر روز باید در یک زمین تمرین میکردند! یا همینطور دکتر دادکان که برای فوتبال این مملکت کم زحمت نکشید. امیدوارم هر چه زودتر کسی بیاید و در رأس این فوتبال قرار بگیرد که برای خدمت کردن آمده باشد نه کسانی که به پاداش تیم ملی هم رحم نمیکنند. چرا باید تدارکات تیم که نیاز مالی هم دارد، ۳ میلیون تومان بگیرد و آقایان بالاترین پاداشها را به خود اختصاص دهند؟
ولی برخیها شاید بگویند مسئولان فدراسیون فوتبال آلمان که قهرمان جام جهانی شدند هم پاداش میگیرند!
ببینید پاداش تیم ملی متعلق به بازیکنان است. فدراسیون فوتبال آلمان خزانهاش پر و پیمان است. در حساب بانکی فدراسیون آلمان آنقدر نقدینگی وجود دارد که مشکلی پیش نمیآید. اینجا چطور؟ حقوق کارمندان فدراسیون با تأخیر ۱۰، ۱۵ روزه پرداخت میشود.
منظورتان مهدی محمدنبی دبیرکل سابق فدراسیون است؟
خیلیها در فدراسیون پاداش گرفتهاند که حقشان نبود. تدارکات تیمی که از صبح تا شب و شب تا صبح زحمت میکشد، سرپا ایستاده و کار میکند، آن موقع فقط ۳ میلیون تومان باید بگیرد؟ این رواست؟ یک کسی مثل اشکان دژاگه که به خاطر مصدومیت نتوانست در ۳ بازی مقدماتی جام جهانی برای تیم ملی بازی کند، باید از پاداش صعود به جام جهانی محروم شود؟ یکسری بازیکن که فقط در ۲، ۳ تا بازی آخر بودند، پاداش گرفتند ولی به اشکان و همین طور سیدمهدی رحمتی پاداش نرسید، چرا؟ آن افرادی که بازیهای آخر اضافه شدند و بازی نکردند و حتی در لیست ۱۸ نفره تیم ملی هم نبودند، پاداش گرفته و زحمتکشان قبلی نگرفتند. حالا چند نفر دیگر هم شاید غیر از اشکان و سیدمهدی باشند که من نام آنها را فراموش کرده باشم. چرا به این مسائل نمیپردازید؟
اتفاقاً ما با اشکان دژاگه مصاحبهای اختصاصی انجام دادیم که همین حرفها را زد و منتشر شد.
آقا من یک چیزی از زمان سرمربیگری بلاژویچ و ریاست صفاییفراهانی همین الان یادم آمد که باید بگویم. بازی با تایلند بود. فکر کنم که مصدوم بودم و به جان ۳ تا بچههایم انتظار پاداش نداشتم. رضا چلنگر شاهد زنده است. میتوانید بپرسید. بعد از آن بازی بلاژویچ آمد و به همراه مسئولان تیم ملی به من پاداش دادند. پاداش کامل دادند، در حالی که گفتم من پاداش نمیخواهم، حق من نیست اما بلاژویچ گفت تو بازیکن فیکس من بودی و به خاطر مصدومیت نتوانستی بازی کنی، این پول حق توست.
پاداش را برگرداندید؟!
(با صدایی رسا) نه، پاداش را به من دادند ولی میخواهم طرز فکر آن مقطع را با الان مقایسه کنید. یک بازیکن ۵، ۶ تا بازی بوده ولی ۳ بازی نبوده، پاداش به او نمیرسد. این درست نیست. چه کسی باید مدیریت کند؟ کجای دنیا به کاپیتان تیم پاداش صعود به جام جهانی را میدهند تا تقسیم کند؟ اگر آقای یکتا، نمونهای سراغ دارید به من هم بگویید تا بدانم؟ (بدون آنکه منتظر جواب ما شود، خودش ادامه میدهد) پاداش باید توسط سرپرست تیم یا مسئولان فدراسیون تقسیم شود نه کاپیتان تیم ملی! البته این موضوع به الان برنمیگردد و سابقه دارد. قبلاً هم مشابه این اتفاق میافتاده است.
بیتعارف زمانی که شما کاپیتان تیم ملی بودید، پاداش تیم ملی را بین بازیکنان تقسیم نکردید؟
به من چه ربطی داشت؟ این از ضعف مدیریت فدراسیون است. اصلاً بازیکن حق ندارد در این مسائل دخالت کند. وظیفه من نبود بخواهم پاداش تقسیم کنم. آقایان فدراسیوننشین پاداش گرفتند نوشجانشان ولی اگر من جای آنها بودم، آن پاداش را خرج فدراسیون میکردم و حقوق کارمندان را میدادم. تمام دلخوشی کارمندان فدراسیون همین حقوق ماهانه است که به زن و بچهشان تعلق دارد. شغل دیگری هم ندارند.
اتفاق خوبی دوشنبه شب افتاد. به بخشهای خوب فوتبال فکر کنید.
لطف هواداران که همواره نصیب من شده است ولی کاش شرایطی پیش بیاید تا دل این هواداران که تنها دلخوشیشان فوتبال است، شاد شود. وقتی میروند استادیوم، با خنده و شادی استادیوم را ترک کنند نه با اخم و اشک و گریه... آقای عضو هیأت رئیسه میگوید آمدیم که اگر بتوانیم این فوتبال را درست کنیم. آقا جان، اگر بتوانیم نداریم! اگر نمیتوانید، بروید. شما میخواهید فوتبال درست شود و دنبال این خط بروید. من علی کریمی مدتی در این فوتبال بودم و از قِبل همین فوتبال هم به خیلی چیزها رسیدم. الان تمام شده است. دیگر نمیتوانیم بازی کنیم. کنار گود هستیم ولی شما همیشه بودید و هستید و باید واقعیات را بنویسید.
اما حرف امثال علی کریمی هم تأثیرگذار است. شاید هم به مراتب بیشتر از نوشتههای من نوعی...
شما سالهای سال هستید و خواهید بود. خداوکیلی این کاستیها را دنبال کنید و آنقدر بنویسید که آدمهای ناتوان از این فوتبال بروند و جای آنها افراد مدیر و مدبر بیایند. روزنامه شما را خیلیها میخوانند و برخیها صبح به صبح روز خودشان را با روزنامهتان شروع میکنند. نقد منصفانه و بیطرف شما خیلی میتواند کمک کند.
شما به عنوان علی کریمی هم این وظیفه را دارید.
من همین الان هم میدانم وقتی حرفهایم چاپ شود، برخیها میگویند علی کریمی دوباره شروع کرد و شهر را بههم ریخت. آقا بگذارید شهر بههم بریزد. من اگر فوتبال را بههم بریزم، بهتر از آن است که کسی که نمیداند فوتبال چیست، بیاید و شهر را بههم بریزد! من حداقل حق آب و گلی داشته باشم و اگر به آقایان برنخورد خاک همین فوتبال را خورده باشم.
دوباره برگشتید به شهرام دبیری؟!
یکسری این حق را ندارند درباره فوتبال صحبت کنند. بگذارید یک سال از حکم و انتخابتان بگذرد و بعد بیایید درباره فوتبال ایران و آدمهایش صحبت کنید. بار دیگر از شما میخواهم روی این مسئله مانور کنید که چرا جلسات هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال پشت درهای بسته برگزار میشود؟ هر چند میدانم با حرفهای علی کریمی این فوتبال درست نمیشود اما من باز هم حرف دارم. خیلی هم حرف دارم و به مرور همه این حرفها را خواهم زد. آقا بنویسید علی کریمی فوتبالش تمام شد و خداحافظی کرد. بارها گفتهام و باز هم میگویم نه دنبال پست هستم، نه مقام و الحمدلله به اندازه خودم دارم، به همین خاطر جلوی هر کس و ناکسی سر خم نمیکنم و به خاطر پول سازش نمیکنم. این روش زندگی من در دوران بازی بود و مطمئن باشید اگر یک روز هم از عمر علی کریمی باقی مانده باشد، همین روش را ادامه میدهد و بنویسید به خودم به خاطر این اخلاقم افتخار میکنم.
شاید به همین خاطر هم باشد که مردم علی کریمی را دوست دارند و...
تمام شد و رفت! من خاک پای مردم هستم ولی باز هم معذرت میخواهم که شاید حرفهایی زدم و ... میدانم این حرفها دردی را دوا نمیکند.
بسیار خب، راستی قرار بود کلاسهای مربیگری را دنبال کنید، چه شد؟
اتفاقاً به نکته خوبی اشاره کردید. بنویسید تا زمانی که این آقایان در فدراسیون به عنوان مسئول و عضو هیأت رئیسه هستند، دنبال مدرک مربیگری از این فدراسیون نمیروم! من مدرک مربیگریای که این فدراسیون بخواهد به کریمی بدهد را نمیخواهم وگرنه ثبتنام میکردم. دنبال پست و مقام هم نیستم وگرنه میچسبیدم به تیم ملی و ول نمیکردم! چرا فوتبال ایران نباید راه فدراسیون والیبال را برود؟ شما باید اینها را بنویسید. رسانههای تأثیرگذار باید آنقدر بنویسند و نقد کنند که آسیا برای فوتبال ایران درست مثل والیبال کوچک شود و فقط به جام جهانی و المپیک فکر کنیم. الان میبینید همه لحظهشماری میکنند مسابقات لیگ جهانی ۲۰۱۵ والیبال شروع شود و بچهها سنگ تمام بگذارند.
علیآقا، خیلی ممنون که امروز (چهارشنبه) وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید و تقریباً سؤالات ما به انتها رسیده است. اگر حرف ناگفتهای دارید، در خدمتیم.
نه، من هم از شما تشکر میکنم و امیدوارم صحبتهایم بیکم و کاست و بدون یک واو اضافه و یک واو کم، هر آنچه را گفتم بنویسید تا مردم از واقعیتهای فوتبال ایران باخبر شوند.
خیالتان راحت باشد!
ممنون و خداحافظ!
از شما چه پنهان حدود ۲۰ دقیقه پس از اتمام گپ و گفت با علی کریمی، این ستاره محبوب مجدداً با نگارنده تماس گرفت که بیکم و کاست از نظرتان میگذرد:
سلام، علیآقا در خدمتیم.
همین الان دیدم که یکی از سایتهای خبری، مطلبی منتشر کرده و دوستان باز هم از روی تخیلات خودشان قصه ساختهاند!
چی شده؟
نوشتهاند علی کریمی به این دلیل اردوی تیم ملی را ترک کرد که بازیکنان او را مسخره کرده و دست میانداختند! (با صدایی بلند و عصبانیت شدید ادامه میدهد) احترام همه ملیپوشان واجب است ولی از قول من بنویسید گندهتر از این بازیکنان هم نمیتوانند علی کریمی را مسخره کنند (صدایش بالاتر میرود). بنویسید هنوز مادر نزاییده بازیکنی بخواهد علی کریمی را مسخره کند و این اتفاق در بایرن مونیخ آلمان نیفتاد چه رسد به فوتبال ایران و... (کمی با کریمی صحبت میکنیم و وقتی آرامتر میشود میگوید) البته این مطلب را هم حتماً بنویسید من غیر از عزت و احترام چیز دیگری از بازیکنان تیم ملی ندیدم و امیدوارم دوستان شما به جای این اخبار کذب، حقایق را بنویسند.