نئولیبرال های ایرانی نگرانند و می ترسند که اگر حقیقت تعلقات ایدئولوژیکِ آموزه های علوم انسانی و نقش مشهورات و آموزه ها و جهان بینیِ مطروحه توسط علوم انسانی عیان گردد، مدافعان انقلاب و نیروهای متعهد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی هوشیار شوند و این هوشیاری و بیداریِ نیروهای فرهنگی انقلاب، به انحاء مختلف کانال ها و روزنه ها و بسترهای موجود برای فعالیت معارضان فرهنگی را کور نماید.

علوم انسانی مدرن به لحاظ ایدئولوژیک بیشترین نزدیکی و پیوند را با لیبرالیسم کلاسیک و نئولیبرالیسم و منظومه ایدئولوژی های لیبرال-دموکرات دارد. این نزدیکی و پیوند در رشته های مختلف علوم انسانی به انحاء و طُرُق مختلف دیده می شود. در رشته های اقتصاد، علوم سیاسی، روانشناسی، مدیریت، حقوق، تاریخ رگه ها و وجوه این پیوند ظهور و بروز صریح تری دارد.
این یک واقعیت انکارناپذیر است که انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و ایران اسلامی امروزه در متن یک جنگ و ستیز تمام عیار فرهنگی-سیاسی و یک جنگ نرم گسترده با دشمن استکباری قرار دارد. این نیز یک واقعیت انکارناپذیر است که در جنگ نرمی که نظام جهانی سلطه استکباری علیه انقلاب اسلامی به راه انداخته است، در جبهه معارضین فرهنگی-سیاسی، ایدئولوژی نئولیبرالیسم حالت سرکردگی دارد و ایدئولوژی هژمونیک جبهه دشمن، علیه انقلاب و نظام اسلامی است.
یک واقعیت انکارناپذیر دیگر این است که علوم انسانی به دلیل تعلق و پیوند تنگاتنگی که با ایدئولوژی های لیبرال-دموکراتیک (و در دهه های اخیر به طور مشخص با نئولیبرالیسم) دارد، یکی از مجراها و بسترهای پیشبرد جریان جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی است که معارضین فرهنگی از این بستر و امکاناتی که در اختیار آنها قرار داده است، بیشترین استفاده را برده اند و می برند. دقیقاً به دلیل جوهر لیبرالی و نئولیبرالی آموزه های علوم انسانی است که، نئولیبرال ها در دفاع از آن اینقدر حساسند و هرگاه حرف و سخنی از ضرورت ایجاد تحول در علوم انسانی به میان آید، اینگونه برآشفته و مضطرب و عصبانی می گردند.

نئولیبرال های ایرانی و حکایت کودتا علیه علوم سیاسی

البته نئولیبرال ها و معارضان فرهنگی-سیاسی می کوشند تا واقعیت های پیش گفته را انکار نمایند و هدف آنها از این انکارها مصون نگه داشتن پروژه مد نظرشان از هر نوع آسیب احتالی است. نئولیبرال های ایرانی نگرانند و می ترسند که اگر حقیقت تعلقات ایدئولوژیکِ آموزه های علوم انسانی و نقش مشهورات و آموزه ها و جهان بینیِ مطروحه توسط علوم انسانی عیان گردد، مدافعان انقلاب و نیروهای متعهد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی هوشیار شوند و این هوشیاری و بیداریِ نیروهای فرهنگی انقلاب، به انحاء مختلف کانال ها و روزنه ها و بسترهای موجود برای فعالیت معارضان فرهنگی را کور نماید. به عبارت دیگر در متن جنگ تمام عیار و سرنوشت ساز فرهنگی-فکری کنونی، آموزه های علوم انسانی مدرن (به دلیل جوهر سکولار-اومانیستی و هویت در آمیخته با نئولیبرالیسم شان) برای معارضان فرهنگی (که محور اصلیِ ایدئولوژیک شان، نئولیبرالیسم است) در حکم یک سلاح بسیار تأثیرگذار و نیرومند است و آنها نگرانند که اگر طرح بازنگری و تحول در سرفصل های درسیِ رشته های مختلف علوم انسانی در ایران اب موفقیت به پیش برود، با لقبع دگرگون شدن محتوا و جهت گیری و کیفیت آموزش رشته ها و دروس علوم انسانی، آنها (معارضان فرهنگی) این سلاح و امکان نیرومند و سنگر مهم و استراتژیک را از دست بدهند. دقیقاً به این دلیل است که حرکت فکری و علمی در جهت بازنگری در سرفصل های رشته های آموزشیِ علوم انسانی را (چون قدرت را از دست تکنوکرات-بوروکرات های لیبرال مسلک عملاً حاکم بر آموزش دانشگاهی علوم انسانی می گیرد) معادلِ «کودتا» فرض می کنند.
در میان رشته های متکثر علوم انسانی مدرن یکی از وثیق ترین پیوند ها با لیبرالیسم و نئولیبرالیسم را رشته علوم سیاسی داراست. و طرح بازنگریِ سرفصل های رشته های علوم انسانی نیز (که امری مصوب و قانونی و لازم الاجراء است) نیز از بازنگری سرفصل های علوم سیاسی آغاز شده است و همین امر نئولیبرال های آشکار و پنهان و تکنوکرات-بوروکرات های کارگزار علوم انسانی سکولار-اومانیستی و طیف رنگارنگ معارضان فرهنگی را نگران و دستپاچه و عصبانی کرده است. و هنگامی که وزارت علوم در اقدامی که دلیل آن روشن نیست (و از جهات گوناگون محل ابهام و پرسش است) مانع ابلاغ طرح بازنگری شده سرفصل های علوم سیاسی می گردد، هیجان زده می شوند و به وجد می آیند و می گویند: «کودتا علیه علوم سیاسی خنثی شد»، که البته باید بگویند: فرایند تئوریک و علمی به منظور ایجاد تحول در علوم سیاسی به منظور پیشبرد غایات و آرمان های انقلاب اسلامی را از طریق اعمال فشار و بازی های رسانه ای و سیاسی (کودتای رسانه ای؟) فعلاً خنثی کردیم.
یک مورد و تأمل کوتاه بر زیربنای نظری و مؤلفه های سازنده و مفاهیم اصلیِ علوم سیاسی مدرن به روشنی نشان می دهد که شاکله تئوریک علم سیاست مدرن و رشته های تابعه آن (که در کل علوم سیاسی نامیده می شود) در پیوندی تنگاتنگ با ایدئولوژی های لیبرالی (و از دهه های پس از 1970 میلادی به ویژه نئولیبرالیسم) قرار دارد. در واقع مضمون ایدئولوژیک نئولیبرالیستی بر کلیت و جان مایه علم سیاست مدرن و رشته های علوم انسانی حاکم است.
اگرچه می توان پیشینه شکل گیری علم سیاست مدرن را به زمان «ماکیاولی» و پس از او، «هابز» و «منتسکیو» و «لاک» و «روسو» رساند و در آراء همه آنها وجوه و مایه های پررنگی از آموزه ها و تعلقات لیبرالی را نیز بعضاً مشاهده کرد. اما شکل گیری مجموعه رشته های موسوم به علوم سیاسی و اداری و نهادینه شدن آنها در هیأت رشته های مشخص دانشگاهی، عمدتاً محصولِ قرن بیستم میلادی است.

دانشِ سیاست و رشته های مرتبط با آن از لحظه تولد در هیأت رشته های مشخص دانشگاهی، بیشترین پیوند و نزدیکی و همسویی را با گونه های مختلف ایدئولوژی های لیبرال-دموکرات داشته اند و این امر در سال های جنگ سرد در نظام آموزش دانشگاهی کشورهای سرمایه داری تشدید شد و از اواخر دهه 1970 میلادی به بعد به موازاتِ تضعیف موقعیت رژیم های سوسیالیستیِ بوروکراتیک و قدرت گرفتنِ ایدئولوژی نئولیبرالیسم و جناح ها و گروه های حامی آن در ساختار قدرتِ نظام سلطه جهانی، پیوند جریان اصلی و غالب علم سیاست و رشته های تابعه آن با مضامین ایدئولوژیک و مفاهیم مدنظر نئولیبرالیسم بسیار شدید و تنگاتنگ گردید.

نگاهی به تعاریف و تفاسیر که علوم سیاسی مرسوم دانشگاه از «انواع نظام های سیاسی و تقسیم بندی های آنها» ارائه می دهد، درک و تفسیری که از مفاهیمی نظیر «مشارکت سیاسی»، «تحزّب»، «قدرت سیاسی»، «توتالیتاریسم»، «استبداد»، «آزادی»، «جامعه مدنی»، «ترقی و پیشرفت»، «مناسبات بین المللی» و نظایر اینها ارائه می دهد، به روشنی گواه و گویای وجهه نظرِ نئولیبرالیستیِ علم سیاست مدرن و مجموعه رشته های تابعه آن می باشد. بنابراین رشته دانشگاهی علوم سیاسی در هیأت و صورت و فعلیت کنونی آن، مضمون و هویتی ایدئولوژیک دارد و آن هویت ایدئولوژیک نئولیبرالی است.
نئولیبرال های ایرانی در اظهار «دلواپسی»ای که در خصوص «طرح بازنگری شده سرفصل های علوم سیاسی» دارند و آن را «کودتا علیه علوم سیاسی» می نامند، اینگونه نگرانی شان را عنوان می کنند:
«فراموش نکنیم که دولتی سازی، حکومتی سازی و ایدئولوژیک سازی رشته علوم سیاسی آسیبی بزرگ برای کشور، جامعه دانشگاهی و رشته علوم سیاسی است. تجربه ناموفق کشورهایی که به نحو مشابه ای عمل نموده اند بزرگ ترین زنهارباش در این عرصه است.»
ظاهراً نویسندگان این مطلب فراموش کرده اند که علوم سیاسی، رشته ای است که نوعاً هویت ایدئولوژیک دارد (و هویت آن نئولیبرالی است)، آنها که خواهانِ ایجاد تحول در علوم سیاسی هستند، می خواهند با انجام اصلاحاتی ملهم از آموزه های مقدس اسلامی، این وجهه ایدئولوژیک نئولیبرالی را تضعیف نمایند و در تعاملی نقادانه-خلاقانه با علوم سیاسی موجود (و با الهام گرفتن از اندیشه سیاسی اسلامی و میراث حکمت و تفکر دینی) علوم سیاسی را از وضع آشفته و مقلدانه و سکولاریستیِ کنونی آن خارج کرده، به سمتِ بومی شدن و نزدیک شدن به حقیقت تعالیم قدسی اسلام سوق دهند.
معترضان به ایجاد تحول در علوم سیاسی، اگر نگران «ایدئولوژیک» بودن این رشته هستند، علی القاعده باید به وضع کنونی آن منتقد باشند (که نیستند)، پس آنها نگران چه هستند؟ آنها بخشی از نگرانی شان را «دولتی سازی و حکومتی سازی» علوم سیاسی می دانند، «دولتی سازی و حکومتی سازی» علوم سیاسی در نظام اسلامی (اگر به درستی محقق شود) یعنی تصرف از منظر دینی در رشته دانشگاهی علوم سیاسی (سیاسی ای که در وضع فعلی جوهری سکولار-لیبرالی دارد) و این امری مطلوب است و فقط آنهایی را نگران می کند که دلداده نئولیبرالیسم اند و از صبغه نئولیبرالیستیِ کنونیِ علوم سیاسی دانشگاهی راضی اند و مخالفت شان با ایجاد تحول دینی-انقلابی در این رشته دانشگاهی را (مخالفتی که از منظری تماماً لیبرالی صورت می گیرد) پشت شعار نگرانی از «ایدئولوژیک سازی و دولتی سازی و حکومتی سازی» عنوان می کنند. این منتقدان محترم خوب است پاسخ دهند که علوم سیاسی با گرایش های ایدئولوژیک نئولیبرالی اش مگر هویت ایدئولوژیک ندارد و در کشورهایی که سرمایه داران نئولیبرال حکومت می کند، مگر «دولتی و حکومتی» نیست؟ حالا که قرار است کوششی آغاز شود تا بتواند زهرِ نئولیبرالیستیِ این رشته را کم نماید و به نفع غایات نظام اسلامی در رشته علوم سیاسی تصرف نماید، ایراد و اِشکال ایجاد می شود؟
از شعارها و مدعاها و مغالطه های بی پایه و توخالی که بگذریم، حقیقت این است که آقایان نئولیبرال ایرانی نگرانند که مبادا طرح تحول علوم سیاسی موجب تضعیف و زدودن هویت ایدئولوژیک کنونی رشته دانشگاهی علوم سیاسی گردد. آقایان از منظر تعلقات نئولیبرالی شان، می خواهند از حریم و هویت نئولیبرالیِ کنوی رشته دانشگاهی علوم سیاسی دفاع نمایند.


*شاهرخ منفرد


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس