به گزارش مشرق، محمدرضا کائینی، فعال رسانه در مورد گزارش منوتو از رئیس ساواک نوشت:
در چهارمین و پنجمین بخشهای رپرتاژ منوتو برای پرویز ثابتی، وی از نگاه بدوی، بَربَرگون و منجمد خود به برقراری امنیت در جامعه رونمایی میکند. به باور او باید هر چه بیشتر دستگیری، شکنجه، تبعید و کشتار را به خدمت گرفت، تا ثباتی جنگلی و قبرستانی آفرید و البته چون به تصور وهمآلود او، در سال پنجاه و پنج سپهر سیاسی کشور به همین ترتیب یخزده و ساکت بوده است، او به خویش نمره قبولی می دهد و دست کم هرگز توقع ندارد، که رد شود!
ثابتی انسانها را چون بهائم می شمارد که برای رتق و فتق آنها، تنها باید از شلاق مدد جُست و چون رضاخان و فرزندش به میزان مورد نظر او از داغ و درفش نیاویختهاند، در خور مذمت به شمار می روند! ثابتی به واقع، از توحش دوره بادیهنشینی یا جهان آدمخواران، به دوره ما پرتاب شده است! بهتر است که قدری با نظر به جزئیات، موضوع را بنگریم:
یک: مقام امنیتی در حالی سبعیتورزی با معترضان را چاره کار می داند، که جَنَم به ریش گرفتن مسئولیت و پیامدهای آن را ندارد! حتی از این هم راضی نیست، که صلیب سرخ از زندان ها بازدید کرده و بخش کوچکی از سیاه کاری رژیم شاه را، به نظاره نشسته است. از جمله کرامات او این است که با وسط انداختن رابطه غلامحسین ساعدی با همسر دوستش و احضار و نهایتا زندانی شدنِ نامبرده و ایضا دیوانگی رضا براهنی (البته هر دو به ادعای او)، شکنجه در ساواک را میتوان مطلقا درز گرفت و هزاران برگ گزارش و خاطره در این موضوع را، به طاق نسیان سپرد! وانگهی او توضیح نمی دهد که اگر مراوده کسی با همسر دوستش مذموم است، آیا برای شاه و سایر اعضای خاندان سلطنتی که دهها پاانداز و دلّال محبت داشتند و برای خود وظیفهای جز تقدیم زن و دخترِ مردم به حضور مبارک نمیشناختند، همین داوری جاری است یا خیر؟
دو: از دیگر راههای رفع و رجوع شکنجه توسط ثابتی، زد و خورد چریکها در خانههای تیمی است! به زعم او آنان یکدیگر را میزدند، تا در هم قدرت مقاومت ایجاد کنند. بلافاصله این سوال پیش میآید، که آنان در برابر چه چیز خود را قوی میکردند؟ جز شکنجههای ساواک؟ و اینکه دوستان زنداندیده خبر میآوردند، که ثابتی سلاخخانهای به نام "کمیته مشترک" دایر کرده است؟ کار مقام امنیتی در پنهان کردن شکنجه، دشوار می نماید! خواننده را به کتاب "شکنجه در عصر پهلوی" ارجاع میدهم، که توسط دکتر مهیار خلیلی از چپهای جذب شده به حکومت پهلوی تالیف شده است. او در پژوهش خویش، به هشتادوپنج نوع شکنجه در دستگاه امنیتی شاه اشارت میبرد، که اغلبِ تحملکنندگان و شاهدانش همچنان زندهاند!
سوم: از دیگر خوشمزگیهای ثابتی، انکار دستگیری مردم به دلیل داشتن و خواندن کتب ممنوعه است. در اسناد ساواک، مکرر فهرست اینگونه کتابها آمده و ایضا کسانی که آنها را خوانده اند و ادب شدهاند! داشتن رساله عملیه امام خمینی و کتبی چون: ولایت فقیه، جهاد اکبر، کشف اسرار، اعلامیه ها، تصویر او و حتی بردن نامش در مجامع، جرمی نابخشودنی به شمار می رفت و صدها نفر را روانه زندان ساخت! شوخی هایی نیز چون چاپ و پخش رساله امام توسط ساواک و پخش آن توسط انتشارات امیرکبیر، تنها در شرایطی می تواند واقعی باشد، که دامی برای شناخت مقلدان و پیروانش قلمداد شود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.