به گزارش مشرق، محمد رستمپور در کانال تلگرامی خود با اشاره به مسابقه بین حسن یزدانی و تیلور و باخت ورزشکار کشورمان نوشت:
امروز ناراحت بودم. ناراحت باخت تو، ناراحت ناراحتی تو. ناراحت ناراحت است دیگر. یعنی روز و شبش، ساعت و دقیقهاش خوش نمیگذرد. مثل خود تو که حالا احتمالاً جایی خودت را حبس کردهای.
به گوشهای خیره ماندهای و هی داری آه میکشی.
مدام «احتمال»ها را با خودت مرور میکنی. که اگر آن لحظه، چنین کرده بودم یا آن ثانیه، چنان کرده بودم، حالا طلا گرفته بودم.
حسن آقای یزدانی!
ما به خاطر همین «احتمال»ها عاشقت شدهایم. به خاطر همین امکان پیروزی. ما مدالها را نمیشماریم. ما مسابقات را نمیشناسیم. مگر چقدر از تختی میدانیم و مگر تختی را تعداد و رنگ مدالهایش جاودانه کرد؟
تو برد میخواهی و هیچ چیز برایت قهرمانی نمیشود. باشد. اما ما «احتمال» میخواهیم فقط. روزنه. نور. امید. سپیده. و تو برای ما مظهر احتمالی. تجلی شدن. امکان غلبه. امید پیروزی.
امام سجاد در دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه از خدا میخواهد جرأت را به مرزداران «الهام» کند. و من با خودم میپرسم جرأت چیست و الهام چگونه است؟ دیشب لابلای تقلای تو، چشم به ثانیهشمار کشتی، فهمیدم دیدن تو جرأت میدهد به ما. تو برای ما نماد همان جرأتی. تو فرشته الهام به ماهایی هستی که رقبای سختی داریم، به قول هادی عامل «چغر» و «بد بدن». ما تو را میخواهیم حسن. ما تو را نیاز داریم حسن.
این حرفها برای تو طلا نمیشود؟ باشد. اما برای ما نان میشود. برای ما حرکت میشود. برای ما زندگی میشود.
تو به ما زندگی میدهی. فدای اشک و لبخندت پهلوان.
ما تو را با این قاب میشناسیم. این قاب، زندگی ماست. این قابِ زندگی ماست.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.