به گزارش مشرق، بعضی قصهها اصولا برای مخاطب خاص نوشته میشوند. خب! مگر قرار است همه کتابها و همه داستانها توسط عموم مخاطبان خوانده شود؟ بعضی وقتها باید فقط برای گروهی خاص نوشت؛ گروهی که به دنبال قصههایی خاص هستند. مگر آن موقع که «رابرت لوییس استیونسون» نویسنده اسکاتلندی کتاب معروف «مورد غیرعادی دکتر جکیل و آقای هاید» را درباره انسانی که اسیر دوگانگی شخصیتی شده بود مینوشت، به همه مخاطبان فکر میکرد؟ احتمالا نه! یا حداقل من دوست دارم اینطور تصور کنم! کتاب «بلند شو قهرمان» هم اثری از همین جنس است. داستانی بلند، زاییده خیال علیرضا جوانمرد که با همکاری نشر اسم روانه بازار نشر است؛ قصهای درباره یک پستچی تنها به نام «قهرمان یوسفی» که همسرش «ساقی» او را ترک کرده و حالا واگویههای ذهنی «قهرمان» درباره آنچه بر او گذشته و جهان پیرامونش، شده همین کتاب «بلند شو قهرمان».
اثر تازه علیرضا جوانمرد یک داستان پستمدرن است و اغلب ویژگیهای آثار ادبی پستمدرن را میتوان در آن مشاهده کرد؛ از عناصری چون «هجو» و «طنز» گرفته که معمولا از نقاط بارز این آثار هستند تا شیوه روایت تکهتکه و غیریکدست که در این اثر به وضوح میتوان آن را مشاهده کرد. همچنین داستانهای پستمدرنیستی همواره در لایهای از ابهام روایت میشوند تا به خوانندگان مختلف اجازه دهند برداشتهای متفاوتی از جهان قصه داشته باشند؛ روشی که برآمده از نگاه نسبیگرایی اینگونه آثار است و اتفاقا «بلند شو قهرمان» نیز از این نظر انطباق کاملی با معیارهای آثار پستمدرن دارد؛ آنچنان که شخصیت اصلی قصه در طول داستان و در واگویههای مختلف خود بارها شخصیتی به نام «آقای مرد» را مورد خطاب قرار میدهد که گویا اسمهای مختلفی دارد و در نهایت نیز مخاطب را در فهم دقیق این نکته که آیا همه آن شخصیتهای دیگر در واقع یک نفر هستند یا چند نفر، ناکام میگذارد تا هر کسی از ظن خود یار نویسنده و قصه «قهرمان یوسفی» شود.
«بلند شو قهرمان» ویژگیهای آوانگارد آثار پستمدرن را نیز در خود جا داده است؛ آنچنان که قصه کتاب در بخشهای مختلف با تصاویری هجوگونه همراه شده که شاید در نگاه اول برآمده از ذهن بیمار و پریشان شخصیت اصلی قصه یعنی «قهرمان یوسفی» باشد اما در واقع تکمیلکننده پازل کلی قصه اثر و همچنین عنصری برای فهم بهتر جهان داستان است.
مکانسازی هم از جمله ویژگیهای اصلی ادبیات پستمدرن است که هرگونه آرزو برای شبیهسازی متن با جهان واقع را از میان میبرد؛ «بلند شو قهرمان» نیز دقیقا دارای همین ویژگی است تا قصه قهرمان یوسفی به عنوان یک پستچی تنها، هیچ شباهتی با جهان واقعی ما نداشته باشد. به قول نویسنده «بلند شو قهرمان» که به نوشتههای جیمز جویس درباره نسبت داستانها با اتوبیوگرافی نویسندگان آنها اشاره کرده بود: «هر داستان اگر محصول زندگی جسمی نویسنده نباشد، حتما ماحصل دریافتهای ذهنی او یا به نوعی زندگینامه ذهنی او است... این داستانها هم زندگینامه خودنوشت ذهنی قهرمان است، اگر زندگینامه خودنوشت عینی او نباشد. پس تصور آقای قهرمان از نظر علمی بیمایه، پست و بیجاست».
*وطن امروز