به گزارش مشرق، آمریکا وعده انتشار طرح حل نزاع فلسطینی-اسرائیلی در آینده نزدیک را داده است. رسانه ها این طرح را معامله قرن نامیده اند. آمریکا از کشورهای ثروتمند حاشیه جنوبی خلیج فارس خواسته است که هزینه این معامله که حدود یک میلیارد دلار می شود را تامین کنند.
بیشتر بخوانید:
جمعه «اتحاد برای شکست معامله قرن»
راز تلاش عربستان برای خرید ملک در مجاورت مسجدالاقصی
معامله قرن در حالی مطرح می شود و برای آن بازار گرمی می شود که حمایت های آمریکا از تل آویو به اوج خود رسیده است. این پس از تحرکات بهار عربی و در شرایطی که تشکیلات خودگردان فلسطین ناکارآمد است و مقاومت از محاصره شدید رنج می برد و کشورهای عربی و اسلامی گرفتار مشکلات بی شمار هستند، صورت می گیرد. آمریکا و اسرائیل زمان را هم اکنون بیش از هر زمان دیگری مناسب می بینند.
طرفهای قرارداد یا معامله قرن عبارتند از؛
- رژیم صهیونیستی که همه شروط آن محقق می شود
-اردن در معرض تهدید قرار می گیرد و تلاش می کند که مقاومت کند
-مصر که به نظر می رسد همسو با این طرح تحت فشار یا به هر دلایل خاص دیگر حرکت می کند
-تشکیلات خودگردان که نقش آن خدمت به اشغالگران و هماهنگی امنیتی با آنهاست و به نظر می رسد که گزینه های زیادی پیش رو ندارد.
بانیان طرح؛
ترامپ و کوشنر هستند که هر دو منافع انتخاباتی و اقتصادی را دنبال می کنند.
تامین کنندگان مالی معامله قرن؛
-کشورهای ثروتمند حاشیه جنوبی خلیج فارس به ویژه امارات و عربستان و بن زاید و بن سلمان هستند. آمریکا خواستار پرداخت هزینه یک میلیارد دلاری این معامله از سوی شیخ نشینان است.
طرفهای قرارداد عبارتند از؛ مصر، اردن، تشکیلات خودگردان فلسطین و رژیم صهیونیستی.
مهمترین موانع؛ بیت المقدس، آوارگان، حق بازگشت، مرزها و شهرک ها، مقاومت فلسطین و سلاح آن.
معذورات؛ انتفاضه فلسطینی ها را به دنبال داشته باشد که امور را در روند خلاف آن سیر دهد. همچنین مخالفت های مردمی در کشورهای عربی با آن و تبعاتی که برای رژیم های همکاری کننده در این قرارداد به دنبال داشته باشد.
ادوات اجرایی؛
از نگاه آمریکایی ها و اسرائیلی ها، اردن باید نقش مناسب و موثر خود را در این زمینه ایفا کند.
عبدالفتاح السیسی که روابط گرمی با آمریکا و اسرائیل دارد شرایط مصر را به گونه ای پیش برده است که می تواند با خیال راحت بدون اینکه ترسی از واکنش های مردمی داشته باشد وارد عمل شود و این موضوع را با موفقیت در بحث جزایر تیران و صنافیر ثابت کرده است.
مقامات تشکیلات خودگردان خواه تیم ابومازن یا دحلان روابطی با رژیم صهیونیستی دارند که مانع از بازگشت آنها به مربع مقاومت و مخالفت با دیکته ها می شود. اینها این معامله را می پذیرند.
کشورهای حوزه خلیج فارس که از نگاه ترامپ گاوه شیرده و گنجینه های مالی هستند که اگر حمایت رژیم صهیونیستی و آمریکا از آنها برداشته شود یک هفته هم دوام نمی آورند و از همین رو باید هر آنچه در توان دارند برای ماندن در قدرت بپردازند.
استراتژی معامله قرن
فقر هرگز مانع از مسلح شدن غزه و وارد شدن آنها در جنگها نشد. محاصره تاثیری در برنامه های مقاومت نداشت و کاملا روشن است که توان گروههای مقاومت توسعه پیدا کرد و تاثیرات دردناکتری بر تل آویو دارد.
اما بانی اصلی طرح یعنی جرد کوشنر مشاور و داماد دونالد ترامپ به همراه تیم همراهش برای این معامله دو فرضیه را دنبال می کند؛ نخست ارائه بسته اقتصادی که مخالفت با آن دشوار باشد و در مقابل به کارگرفتن چماق تحریم اقتصادی ضد رهبرانی که با این معامله مخالفت کنند و دیگر وارد کردن کشورهای متحد آمریکا به ویژه عربستان، مصر، اردن و امارات.
از زمان روی کار آمدن ترامپ؛ جردکوشنر و جیسون گرینبلات و دیوید فریدمن سفیر آمریکا در تل آویو با تمام تلاش برای موفقیت معامله قرن تلاش می کنند. اما به نظر می رسد که این طرح روز به روز با مشکلات بیشتری روبرو می شود و چه بسا قبل از اینکه اجرایی شود گواهی فوت آنها صادر شود.
اما قدر مسلم آن است که کوشنر و تیمش تمام تلاش خود را برای موفقیت این طرح به کار می گیرد تا طرح به بن بست نرسد. آنها از سیاست چماق و هویج استفاده می کنند. تعلیق کمک های آمریکا به آنروا، خروج آمریکا از یونسکو و شورای حقوق بشر سازمان ملل همگی در راستای حمایت از رژیم صهیونیستی و با هدف تحت فشار قرار دادن فلسطینی ها برای این طرح بوده است.
به نظر نمی رسد که واشنگتن قصد داشته باشد که پرچم سفید را بالا ببرد اما فرصت تلاش های جدید آمریکا سرنوشت بهتر از طرح های قبلی نخواهد یافت و با بن بست روبرو خواهد شد.
چرایی مطرح شدن معامله قرن
آمریکا به طور یکجانبه سعی دارد که اوضاع را به پیش ببرد و فقط منافع رژیم صهیونیستی را مورد توجه قرار می دهد.
معامله قرن در حالی مطرح می شود که طرحهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه با شکست روبرو شده است. آنها به دنبال نابودی محور مقاومت در منطقه و از بین بردن هویت عربی و ایجاد فضای تسلیم و سازش و حالت سرخوردگی و یاس به منظور معامله قرن بوده و هستند. هدف هیمنه آمریکا بر منطقه و جهان و زیریوغ درآوردن همه کشورهای مستقل بود اما محقق نشد. نه تنها نظام سوریه ساقط نشد بلکه به عنوان ستون فقرات محور مقاومت مطرح شد.
در واقع پس از این پیروزی محور مقاومت در سوریه بود که واشنگتن و تل آویو به دنبال معامله قرن و اجرایی کردن آن برآمدند و تلاش کردند که شرایط را برای آن مهیا کنند تا قبل از اینکه به طور کامل محور مقاومت بر تروریستها غلبه کند، معامله را انجام دهند. زیرا آنها به خوبی می دانند که پیروزی محور مقاومت مفهومش حمایت بیشتر در آینده از انتفاضه و مقاومت فلسطین است.
از این رو آمریکا با کمک سرسپرده خود یعنی آل سعود با سرعت تحرکات خود را در این زمینه شروع کردند به ویژه که محمد بن سلمان سخت برای تثبیت مقام و جایگاه و قبضه کردن قدرت سخت به آن نیاز دارد.
تلاشهای گسترده ای از سوی عربستان به فلسطینی ها، اردن و مصر برای اینکه معامله قرن را بپذیرند و از بیت المقدس به عنوان پایتخت کشور فلسطین چشم بپوشند و اینکه فلسطینی ها را قانع کنند که کشوری با پایتختی ابودیس در نزدیکی بیت المقدس را بپذیرند، شروع و در حال تداوم است.
هم اینک شاهد تحرک شتابزده آمریکا برای معامله قرن و اجرایی کردن آن هستیم. فشار ضد محور مقاومت از طریق تشدید محاصره مالی و اقتصادی ایران، سوریه و مقاومت لبنان را شاهد هستیم هدف این است که آنها را از مقابله با معامله قرن بازدارند.
اما معامله قرن به دلایل زیر راه به جایی نخواهد برد؛
-محور مقاومت به خطرناک بودن معامله قرن پی برده و در راستای مقابله با آن از طریق حمایت از مقاومت و انتفاضه فلسطینی ها و نیز تسریع در تمام کردن گروههای تروریستی در سوریه حرکت می کند.
-یاس و سرخوردگی که محور آمریکایی-صهیونیستی و مرتجع عربی در نتیجه شکست طرحها در سوریه، یمن و عراق و نیز پیروزی های متوالی محور مقاومت در سوریه بدان گرفتار شده است. در الحدیده متجاوزان دستاوردی نداشته اند و در عراق انتخابات برای ریاض و واشنگتن ناامید کننده بود و هماهنگی میان الحشد الشعبی عراق و نیروهای ارتش سوریه در دو طرف مرز تقویت شده است و ضربه مهلکی به طرحهای هدفمند آمریکا برای ممانعت از این هماهنگی و ادامه جنگ فرسایشی ضد سوریه و عراق وارد کرده است.
-توازن قوای منطقه ای و بین المللی جدیدی که در حال شکل گیری و ظهور بر ویرانه های هیمنه و یکجانبه گرایی آمریکاست و به ملت فلسطین و مقاومت شرایط جدیدی میدهد تا در مقابل معامله قرن بایستند و زیر بار فشارها نروند به ویژه که ملت فلسطین گزینه غیر از مقاومت و پایداری در برابر پایمال کردن حقوقش ندارد.
قدر مسلم آن است که معامله قرن خوابی شوم از سوی آمریکایی هاست که همانند طرح های دیگر از قبیل نقشه راه به جایی نخواهد برد.