از دور صدای بلندگویی نظرم را جلب کرد. صدا برایم آشنا بود. از بلندگو نوار «تا کربلا رسیدن یک یاحسین دیگر» آهنگران بحش می شد. خودرو در مسیر خط دوم حرکت می کرد. خودرو لندکروز حاجی بخشی بود و هنوز به جاده احداث شده بر روی دریاچه ماهی نرسیده بود.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - یکی از مخاطبان مشرق، در مطلبی که به مناسبت سومین سالگرد عروج حاجی بخشی، پیرمرد باصفای جبهه ها منشر شده بود، خاطره اصابت گلوله تانک به ماشین وی را بینا داشته بود که به خاطر قلم روان و حس نابی که این رزمنده در نوشته اش منتقل کرده است، آن را به صورت مستقل مخاطبان عزیز، نقل می کنیم:

یادم نمی رود آن روزی را که از فرط آتش سنگین عراقیها و...ناچار شدیم کانال ماهی را ترک کنیم. از یال سمت چپ کانال که حد عملیاتی گردانهای لشگر 27 بود به هر زحمتی بود خود را به سه راه شهادت رساندم. واقعا صحنه ای را که در سه راه شهادت به چشم دیدم غیر قابل وصف است. مجروجین و شهدایی که از فرط اتش دشمن بدنشان در حال سوختن بود. دهها دستگاه خودرو جیپ و نفربر و تویوتا منهدم شده راه را برای عقب نشینی و انتقال دوستان تنگ کرده بود و حجم شدید آتش ادوات سبک و سنگین دشمن سه راهی را به جهنمی واقعی تبدیل کرده بود.

به هر شکلی بود خود را در مسبر جاده احداث شده بر روی کانال ماهی قرار دادم و با حداکثر سرعت مسیر چند صد متری را که برایم چند کیلومتر تصور می شد با حداکثر سرعت طی می کردم هنوز ویز ویز صدای تیرهایی که از کنار گوش و از لابلای پاهایم رد می شد را حس می کنم. صدای کمک خواستن و ناله های دوستانی که می گفتند ما را هم ببرید در گوشم طنین انداز است. در میانه جاده که اگر بگویم برایم حکم عبور از پل صراط را داشت (با این تفاوت که هر کس که از این معبر عبور کرد به جهنم دنیا غوطه ور شد و هر کس که از این معبر نتوانست عبور نماید به جنت العلی رهسپار شد.)

از دور صدای بلندگویی نظرم را جلب کرد. صدا برایم آشنا بود. از بلندگو نوار «تا کربلا رسیدن یک یاحسین دیگر» آهنگران بحش می شد. خودرو در مسیر خط دوم حرکت می کرد. خودرو لندکروز حاجی بخشی بود و هنوز به جاده احداث شده بر روی دریاچه ماهی نرسیده بود. پیچیدن لندکروز حاجی بخشی که 3 سرنشین داشت و خود حاجی رانندگی آن را بر عهده داشت و قرار گرفتن خودرو بر روی جاده کانال ماهی همزمان شد با پایان عقب نشینی من و در همین حین من با صدای بلند به حاجی گفتم: نرو! خط شکسته. عقب نشینی شده. حاجی که خبر نداشت خط کانال ماهی شکسته و دشمن آن را گرفته به توجه به داد وف ریادهای ما رهسپار شد و ما هم که استقرار تانک‌های دشمن را بر سه راهی به چشم دیده بودیم و توپ مستقیم‌های شلیک شده شان را به چشم دیده بودیم شروع کردیم به شمارش برای هدف قرار گرفتن خودروی حاجی بحشی؛ بشمار یک، بشمار دو، بشمار...

در همین حین بود که حاجی خودش هم متوجه شد و در میانه جاده قصد دور زدن داشت و چون معبر تنگ بود و با چند فرمان می شد سر و ته کرد دور زدن و سر و ته کردنش چند ثانیه ای بیشتر طول کشید و این چند ثانیه بود که او را به هدف ثابتی برای تانک مستقر شده بر سه راهی تبدیل کرد و...

روحش شادو ما نیز ان شا الله در راه شان ثابت قدم بمانیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۰۰:۳۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۶
    1 0
    بگیریم بخابیم که مشرق قصد نداره نظراتمونو بذاره شب بخیر :(

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس