کد خبر 208273
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۳

فیلم جدایی نادر از سیمین، چهره‌ای منفی از ایران ارائه نکرده است. مشکلاتی که در خانوادۀ نادر دیده می‌شود همانطور که ترمه گفت به سبب رفتن سیمین از خانه پدید آمده که نمایندۀ یک زن مدرن غربی است، موهای رنگ‌کردۀ قرمزش نشان می‌دهد که اعتقاد چندانی به حجاب ندارد، معلم زبان است، پیانو می‌نوازد و آلبوم شجریان گوش می‌دهد، مصلحت خود را بر مصلحت خانواده مرجّح می‌دارد، دخترش را فقط برای خود می‌خواهد و به نیاز او به پدر توجه نمی‌کند، سیگار می‌کشد، در خانۀ خود آشپزی نمی‌کند، از پول شوهرش بی‌اجازه برمی‌دارد و بدین سبب راضیه را دچار مشکل می‌کند، بر خلاف نادر و حجت و راضیه، سوگند بر مقدسات را قبول ندارد و...

گروه فرهنگی مشرق - اعطای جایزۀ اسکار به جدایی نادر از سیمین بعضی از هموطنانمان را خرسند کرد و برخی را نیز غضبناک. لکن امسال جایزه اسکاری که به آرگو داده شد تأسف همۀ ایرانیان را برانگیخت. زیرا در این فیلم مردم ایران بسیار غیرواقعی تصویر شده‌اند‌ و همچنین وقایع تاریخی آن نیز بسیار تحریف‌شده است خصوصاً که غیرهنری و سیاسی بودن اعطای جایزه نیز قابل کتمان نیست. اما عجیب اینجاست که در این میانه، برخی از دوستان نتوانستند خرسندی خود را کتمان کنند. زیرا اکنون دلیل بهتری به دست آورده‌اند تا مدعی شوند فیلم جدایی نادر از سیمین نیز یک فیلم سیاسی بوده و به همین علت است که جایزه اسکار به آن تعلق گرفته. در این مقال قصد داریم تا نظرگاه این دوستان را نقد کنیم و بگوییم آنچه را که یک سال قبل از گفتن آن امتناع ورزیدیم.
 

پس از اینکه جایزۀ اسکارِ بهترین فیلم در سال 2012 به آرگو داده شد برخی از دوستان فرصت را غنیمت جسته، ناسزاگویی‌های سال گذشته خود به فیلم جدایی نادر از سیمین را تکرار کردند و هر دو فیلم را با یک چوب رانده، مدعی شدند پیام این دو اثر را می‌توان در این جمله خلاصه کرد: «ایران کشور بدی است که باید از آن فرار کرد». این تحلیل در برنامۀ هفت توسط رئیس سابق بنیاد سینمایی فارابی که قشر وسیعی از این تفکر را رهبری می‌کند در روز جمعه یازدهم اسفند مطرح شد.



برای نشان دادن بطلان این نظریه نخست باید عیار واقعی این دو فیلم را سنجید، و این همان چیزی است که این دوستان در کمال تأسف از آن عاجز هستند. زیرا با اینکه خود را در جبهۀ اسلام و انقلاب می‌بینند متأسفانه ملاک و معیار صحیحی از حق در دست آنها نیست. مثلاً اگر شما در حضور ایشان محتوای آیه‌ای از قرآن یا جمله‌ای از احادیث معصومین را بدون ذکر منبع بر زبان آورید چه بسا که آن را منکر شوند و حتی شاید شما را نصیحت کنند که از این عقاید خرافی خود دست بردارید. چیزی که آنها احتمالاً می‌شناسند اساطیر یونان و خدایان کوه المپ است که در تمام سخنرانی‌هایشان گریزی به آن می‌زنند حتی اگر به مناسبت سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی به سخنرانی دعوت شده باشند. و عجیب نیست اگر خبر دهیم که ایشان در همان زمان که سید مرتضی سردبیر ماهنامۀ سوره بود نه‌تنها تجلی نور حکمت آن عزیز در آن جریدة وزین را نمی‌دیدند بلکه برایش نامۀ نصیحت‌آمیز هم می‌نوشتند. بگذریم و از سخن اصلی خود دور نیفتیم.

بعد از دیدن فیلم جدایی نادر در جشنواره بیست‌ونهم فیلم فجر، در خاطرم گذشت که بهترین فیلم تمام عمرم را تماشا کرده‌ام. آن شب نه تنها فیلم دیگری ندیدم بلکه می‌خواستم روزهای بعد هم به سالن برج میلاد نیایم. جدا از تکنیک و فیلمنامۀ عالی فیلم، مضمون آن نیز بسیار حیرت‌انگیز بود. یک دلیل محتوایی‌اش این بود که برخی از آنچه را که بنده ضمن مقالات خود در خصوص ظهور فمینیسم در قوانین موضوعة کشورمان و غلبۀ  این نحله در جامعه، آورده یا در دست تحقیق داشتم به درستی روایت می‌کرد.

موضوع فیلم جدایی نادر از سیمین بر خلاف آنچه این دوستان مطرح می‌کنند نه مهاجرت است و نه دروغگویی ایرانی‌ها. در واقع این فیلم به مسئله زن امروز پرداخته است، زنی که به سبب تحصیلات و طبقۀ اجتماعی بالاتری که نسبت به نسل قبلی یافته، دیگر حاضر نیست نقش سنتی خود را در خانواده ایفاء نماید و به این سبب مشکلاتی بر شوهر و خانواده تحمیل می‌کند. و این همان معضلی است که از حدود پنجاه سال قبل در جوامع غربی نهادینه شده و آنها خیلی عمیق‌تر با این مشکلات دست به گریبانند.

تغییر در موقعیت اجتماعی زن ایرانی
پنجاه سال قبل، هفتاد درصد از مردم ایران روستانشین بودند. زنان روستایی بسیاری از مایحتاج خانه مانند لباس، فرش و قالی، نان و سایر ارزاق را تولید می‌کردند. آنها در ضمن تربیت بچه‌های زیاد و رفت و روب خانه، در مزارع نیز به شوهرانشان مدد می‌رساندند و مطیع ایشان بودند. مردان نیز به کار‌های مهمی همچون کشاورزی و باغداری و دامداری اشتغال داشتند. با شیوع مدرنیسم و گسترش رفاه، تأمین آن مایحتاج خانه بر دوش شوهران افتاد. زنان امروز مدت‌ها است که لباس و حتی ظرف‌هایشان با ماشین‌های اتوماتیک شسته می‌شود ولی با این حال از کار کردن در خانه ابا دارند. به عنوان یک نمونۀ افراطی، باید به رفتار زنان فرانسوی اشاره کنم که مدت‌ها است خود را از غذا پختن فارغ کرده‌اند. لذا یکی از دغدغه‌های خانواده‌های فرانسوی آن شده است که رستوران مناسب خود را پیدا کنند. و البته همۀ اینها هزینه‌هایی است که بر دوش مردان بار می‌شود.



هرچند که عموم زنان ایرانی هنوز به این حد افراطی نرسیده‌اند اما همسران خود را در محذوریت‌های دیگری قرار می‌دهند که فقط مخصوص ایرانیان است. یک نمونه‌اش دریافت مهریه‌های نجومی است که برای وصول آن حتی شوهران را به زندان می‌افکنند. مجمع تشخیص مصلحت چند مصوبۀ مجلس را که شورای نگهبان به دلیل خلاف شرع بودن رد کرده بود، به تصویب رساند. سه نمونه از این مصوبات اینها است: گرفتن حق طلاق از شوهر و اعطای آن به دست قاضی، افزایش مدت حضانت مادر برای اولاد ذکور از دو سال به هفت سال و همچنین دریافت مهریه به نرخ روز. در یک اسفتاء که از حضرت امام خمینی(ره) صورت گرفته ایشان با تبدیل مهریه به نرخ روز مخالفت کرده‌اند.1 بدین ترتیب ملاحظه می‌شود که مجمع تشخیص مصلحت عملاً آرزوی فمینست‌ها را به جای مصلحت جامعه نشانده است.

خلاصه اینکه زنان امروز به جای همراهی و معاونت شوهر، می‌خواهند رئیس آنها باشند. کسی نیست بپرسد آیا مردی که به خواستگاری زنی رفته به دنبال یافتن رئیسی برای خود بوده است، یا معاون و همراه؟ پایین آمدن آمار ازدواج و همجنس‌خواهی در غرب ریشه در همین واقعیت دارد. امروزه حق خود را از شوهر به عنوان مدیر خانواده طلب می‌کنند بدون اینکه تکلیف خود را انجام داده باشند یا او را به مدیریت خانواده قبول داشته باشند. مردان غربی، بیش از هر جای دیگری درد این مشکلات را چشیده‌اند و به همین جهت فیلم جدایی نادر از سیمین که واقعیت زنان مدرن و سنتی را به درستی و با یک فیلمنامه و کارگردانی خوب تصویر کرده، بر دل آنها می‌نشیند.
    
سیمین در فیلم جدایی نادر، شخصیت منفی است
سیمین معلم زبان است و ظاهراً قصد دارد به دنبال آمال خود، ایران را ترک کند اما شوهرش نادر راضی به همراهی او نیست. لذا می‌خواهد از وی جدا شود و در عوضِ بخشیدن مهریه حضانت دخترشان را نیز بگیرد. قاضی دادگاه این بهانه برای طلاق را نمی‌پذیرد و از کشورمان دفاع می‌کند. در دقیقه 62 فیلم، ترمه به مادرش خبر می‌دهد که پدر فهمید که ادعای خارجه رفتن تو دروغ بوده است. سیمین دخترش را ملامت می‌کند که چرا این موضوع را بر پدرش فاش کرده است. وقتی سیمین در دقیقه 85 از تهدید حجت برای فرزندشان حرف می‌زند نادر به طعنه می‌گوید: می‌خواهی زندگی‌مان را شبانه جمع کنیم و برویم خارج؟ سیمین جواب می‌دهد: گور بابای خارج!

    عجیب است که با این دلالات واضح، باز هم ایشان مدعی هستند که این فیلم در موضوع مهاجرت و فرار از ایران است. البته این دوستان دقت نکرده‌اند که سیمین در فیلم نقش مثبت ندارد و به قولی سینمایی‌ها «بدمن» است اما نه چندان واضح و گل‌درشت که غالباً در فیلم‌های دیگر دیده‌ایم. کارگردان واضحاً علیه یا له شخصیت‌ها موضع‌ نگرفته بلکه سعی وافر در واقع‌نمایی داشته است.



مشکل خانوادۀ نادر با رفتن سیمین شروع می‌شود و لذا است که ترمه مادرش را ملامت می‌کند که اگر تو خانه را ترک نکرده بودی امشب بابا در زندان نبود. ترمه در طول فیلم هیچگاه جانب مادرش را نگرفت و به درخواست‌های مکرر او نیز اعتنا نکرد و فقط یک شب به توصیۀ پدرش به نزد مادر رفت. شخصیت ترمه در فیلم بیانگر منظر کارگردان است. او با دقت تمام سعی دارد بفهمد چه کسی مقصر است. لذا حرف پدرش را باور کرد که قانون میان دانستن و ندانستن، مرزی قائل نیست. نادر به او گفته بود که «من گرچه می‌دانستم راضیه باردار است اما در لحظۀ بیرون کردن او متوجه بارداری‌اش نبودم. من به خاطر تو بود که دروغ گفتم. زیرا فکر کردم اگر سه سال بروم زندان، تو نزد چه کسی خواهی ماند. اکنون هم اگر تو بخواهی حقیقت را به دادگاه می‌گویم.» ترمه در قبال این سخن سکوت کرد و روز بعد به سؤال قاضی اینطور جواب گفت که من بودم که پدرم را از بارداری راضیه باخبر کردم. در صحنۀ بعد ترمه را در صندلی عقب اتومبیل پدرش می‌بینیم که بی‌صدا اشک می‌ریزد و احتمالاً برای این دروغ ناخواسته استغفار می‌کند. در انتها هم واضح شد که ذمۀ نادر اصولاً بری بوده و سقط جنین، ربطی به او نداشته است. 

با توجه به این موارد، واضح است که ترمه در دادگاه پایانی فیلم، پدرش را انتخاب خواهد کرد. او به درستی فهمید که پدرش سهواً خطا کرده اما خطای مادرش که سرمنشأ تمام مشکلات خانواده گشته، عمدی است. اما این دوستان به گزاف مدعی هستند که سیمین در این فیلم قهرمان قصه است و ترمه نیز در انتها مادرش را انتخاب خواهد کرد! در حالیکه واضحاً این فیلم مدافع سنت‌ها است و ما در ضمن آن با نادر که از پدرش نگهداری می‌کند قرابت بیشتری احساس می‌کنیم.



فیلمساز برای آنکه ما چهرۀ بهتری از زن سنتی ببینیم راضیه را به قصه وارد کرده است، یک زن چادری که دومین فرزند خود را باردار است و به سبب بی‌کار شدن شوهرش به خانۀ نادر آمده تا نظافت منزل و پرستاری پدر او را بر عهده بگیرد، کارهایی که قاعدتاً سیمین باید انجام می‌داد. تصویری که فیلم از این خانوادۀ سنتی می‌دهد تمجید عملی از آنها است. انتخاب شهاب حسینی و ساره بیات برای این نقش‌ها نیز مؤید این ادعا است. فیلم بر حلال‌خوری این خانواده تأکید فوق العاده می‌کند. راضیه به درستی عقیده دارد که مال حرام در نسل انسان اثر سوء می‌گذارد و لذا به سیمین تأکید می‌کند که شما نباید دیه را به شوهرم بپردازید. سیمین در جواب او می‌توانست بگوید: «چون جنین شما در حین مراقبت از پدر شوهرم، سقط شده پس ما به پرداخت این مبلغ راضی هستیم.» اما او وقیحانه با راضیه عصبانیت کرد و علی‌رغم نهی اکید او، با شوهرش به خانۀ آنها رفت.

آن پول شبهه‌ناک به زندگی حجت و راضیه داخل نگشت و آنها همچنان در مشکلات مالی خود گرفتار ماندند. از سوی دیگر، در خانوادۀ نادر مشکلات به مراتب بزرگتری همچنان لاینحل باقی ماند؛ مشکلاتی از نوع روانی که به سبب عقاید سیمین که نمونه‌ای از زنان جامعة مدرن است پدید آمده‌اند، و لذا راه حلی برای آن دیده نمی‌شود جز جدایی.
جدایی نادر از سیمین نه‌تنها سیاسی نیست بلکه در واقع اخلاقی‌ترین فیلم جشنواره بیست‌ونهم فجر بود، و اعتدال و انصاف کارگردان در بازنمایی صحیح شخصیت‌هایش می‌تواند درس‌آموز دیگران باشد (قابل توجه تهمینه میلانی و طرفدارانش که تماشاگر از همان ابتدای فیلم می‌فهمد که نظر کارگردان با کدام شخص است و چه کسانی قرار است تمسخر شوند). جناب فرهادی شخصیت منفی سیمین را آنقدر با اعتدال معرفی کرده است که این دوستان به گزاف او را قهرمان قصه تصور کرده‌اند.
 
تحسین جشنواره‌های خارجی به چه معنا است؟
در نوروز 1390 اکران همزمان جدایی نادر و اخراجی‌ها 3 موجب شد که جناح سبز از فرهادی در مقابل ده‌نمکی حمایت کند. در حالیکه فیلم جدایی نه‌تنها سیاسی نیست بلکه بیشترین جوایز خود را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرده است؛ جایزۀ بهترین فیلمنامه، کارگردانی، فیلمبرداری و صدابرداری و نیز دو دیپلم افتخار برای شهاب حسینی و ساره بیات، همچنانکه سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را نیز نصیب خود کرد. و البته حق این فیلم بیش از اینها بود. جدایی در 48 جشنوارۀ دیگر نیز شرکت کرد و توانست در آنها 59 جایزه بگیرد و نامزد دریافت 19 جایزۀ دیگر شود. و از جملۀ اینها، باید به جایزۀ اسکار برای بهترین فیلم خارجی زبان و همچنین نامزدی بهترین فیلمنامه سال 2011 اشاره کرد. و این کمترین کاری است که امریکایی‌ها با توجه به اقبال بلند این فیلم می‌توانستند برای آبروی هنری در جوایز اسکار صورت دهند.

اما بر این دوستان عزیز کرده وطنی چه رفته است که به مقابلۀ این فیلم برآمدند؟ آنها برای آنکه مدعی شوند فیلم جدایی اصولاً سیاسی بوده است به همین جوایز جشنواره‌ها استدلال کردند که مگر می‌شود کشور امریکا به فیلمی از جمهوری اسلامی ایران جایزه بدهد؟ چند پاسخ می‌توان به این پرسش داد. مثلاً می‌توان از ایشان که تحسین‌کنندة فیلم ملکوت آسمان/ رایدلی اسکات (2005) هستند اینطور پرسید که چرا کمپانی هالیوودی فوکس قرن بیستم بر چنین فیلمی سرمایه‌گذاری نموده، و یا چرا رایدلی اسکات که عداوت خود را با اسلام پنهان نمی‌کند آن را کارگردانی کرده است؟ آیا چرا شما از آقای طالب‌زاده درخواست کرده‌اید که یک قسمت از برنامة «راز» را به تحسین و تمجیدهای شما از این فیلم اختصاص دهد؟

در مراتب بعد می‌توان به نامزدی فیلم بچه‌های آسمان ساختۀ مجید مجیدی به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان سال 1999 اشاره کرد، نامزدی‌ای که شادی هموطنانمان و دوستداران این فیلم را به دنبال داشت. (جناب مجیدی با این فیلم در شمار اعضای آکادمی اسکار درآمد، به طوریکه هر ساله رأی او را نیز دربارة فیلم‌ها اخذ می‌کنند.) آیا فیلم بچه‌های آسمان نیز سیاسی بود؟

باید از این دوستان پرسید وقتی که فیلم جدایی نادر را در جشنواره بیست‌ونهم فجر دیدید چه حکمی دربارۀ آن کردید؟ آیا منتظر ماندید تا ببینید بیگانگان دربارۀ آن چه می‌گویند تا تکلیف خود را بشناسید؟ یا بعد از آنکه به صلاح و خوبی این فیلم حکم کرده بودید با دریافت جوایز جشنواره‌ها، در قضاوت خود شک نموده به دشمنان این فیلم تبدیل شدید؟ و یا از همان اسفند 89 که جبهۀ سبز این فیلم را به نفع خود مصادره کرد رأی خود را در قبال این فیلم تغییر دادید؟ یا اصلاً از همان جشنوارۀ فجر به بدی این فیلم حکم کرده بودید؟ در صورت اخیر، باید دلایلی برای بدی این فیلم ارائه کرده باشید، که البته نکرده‌اید و جز با تکلّف بسیار نخواهید توانست.



چطور می‌شود پنجاه جشنوارۀ جهانی را با هم هماهنگ کرد تا به یک فیلم جایزه بدهند؟! جوایز فیلم جدایی نادر در مقولۀ سایر جوایز سینمای ایران از جشنواره‌های خارجی نمی‌گنجد که مثلاً به فیلمی از جعفر پناهی یا عباس کیارستمی در یکی دو جشنواره جایزه داده باشند. مخالفت مسعود فراستی با جدایی نادر نیز به سبب همین جشنواره‌ها بوده است. جناب فراستی در این وقت تماماً از کسوت منتقد سینما درآمده و با معیارهای ملی‌گرایی خود دربارۀ این فیلم حکم کرده‌ است. او نیز همان جملۀ سیمین برای مهاجرت را گرفته و چکش خود را بر سر فیلم کوبیده است. در اینجا، نه در جواب ایشان بلکه برای کسانی که کتاب خدا را می‌شناسند باید یادآوری کنم که خداوند حکیم بسیاری از اقوال کفرآمیز شیطان را در قرآن عیناً نقل فرموده است. واضح است که نقل یک سخن بد در یک کتاب یا فیلم به معنی تأیید آن نیست.

شما اگر شخصیت منفی سیمین را که همۀ مشکلات با او شروع می‌شود نفهمیده‌اید، پس باید در منتقد بودن خود شک کنید. از قضا حمایت جناب فراستی از فیلم اخراجی‌ها نیز به سبب همین ملی‌گرایی افراطی اوست و نه چیزی دیگر. لذا کسانی که داعیۀ اسلام و انقلاب دارند باید از اینکه ایشان را معیار یا دیده‌بان خود قرار دهند شدیداً حذر کنند. زیرا ممکن است آزمونی مانند فیلم «من مادر هستم» ساختۀ فریدون جیرانی ناگهان پیش آید که جناب فراستی به سبب رفاقت با کارگردان و یکی دو مسئلۀ حاشیه‌ای دیگر از آن حمایت کند، و دیگر حتی به دستور زبان سینما، فیلمنامه افتضاح، خطای دوربین روی دست، عدم باورپذیری و حتی ملی‌گرایی افراطی خود نیز کاری نداشته باشد.
 
آیا فیلم جدایی نادر، چهره‌ای منفی از ایران ارائه کرده است؟
پاسخ ما به این پرسش صد در صد منفی است. مشکلاتی که در خانوادۀ نادر دیده می‌شود همانطور که ترمه به مادرش گفت با رفتن سیمین از خانه پدید آمده است. سیمین نمایندۀ زن مدرن غربی است، او معلم زبان است، موهای رنگ‌کردۀ قرمزش حاکی از آن است که او به حجاب اعتقادی ندارد، پیانو می‌نوازد و آلبوم شجریان گوش می‌دهد، مصلحت خود را بر مصلحت خانواده مرجّح می‌دارد، دخترش را فقط برای خود می‌خواهد و به نیاز او به پدر توجه نمی‌کند، سیگار می‌کشد، در خانۀ خود آشپزی نمی‌کند (ولی در خانۀ مادرش احتمالاً مجبور است)، از پول شوهرش بی‌اجازه برمی‌دارد و بدین سبب راضیه را دچار مشکل می‌کند، بر خلاف نادر و حجت که سوگند بر کتاب مقدس (قرآن) را موجه می‌دانند و نیز راضیه که بر امامان شیعه سوگند خورد، او می‌گوید: «قسم یعنی چه؟» (سکانس آمدن حجت به مدرسه)، مادر سیمین که از نسل قبل است با دخترش همراهی ندارد و در عوض با نادر خوش‌رفتار است و برای او سند خانه‌اش را گرو می‌گذارد، سیمین گرچه تحصیل‌کرده است (برخی کتاب‌هایش را نیز قبل از رفتن با خودش می‌برد) اما از علمش فایده نمی‌برد و کار صحیح را انجام نمی‌دهد، و جزئیات دیگری که در فیلم بر این واقعیت دلالت دارند.

کارگردان به درستی نشان می‌دهد که مصایبی که این زن با افکار غربی برای خانوادۀ خود پیش آورده چطور دامن خانوادۀ سنتی حجت و راضیه را نیز می‌گیرد. جناب فرهادی همین مسئله را در فیلم چهارشنبه سوری نیز قبلاً به نوع خفیف‌تری مطرح کرده بود. زن مدرنی همچون مژده (هدیه تهرانی) که از زندگی‌اش احساس رضایت ندارد از چادر روح‌انگیز (ترانه علیدوستی) برای پوشش خود در وقتی که در کمین شوهرش نشسته استفاده کرد. این نظافتچی که با خرسندی به منزل آنها آمده بود تا انتهای شب به مصائب این زوج گرفتار بود و نهایتاً هم بدون چادر از خانۀ آنها بیرون آمد و به نزد نامزدش محبوبش رفت. فرهادی در هر دو فیلم به درستی نشان داده که طبقات فقیر راحت‌تر زندگی می‌کنند و خوشبخت نیز هستند.

نادر و راضیه هر دو سنتی و دیندار هستند. و عجیب نیست که از رقابت با یکدیگر دست می‌کشند، نادر از ادعا در خصوص مشکل جسمی‌ای که برای پدرش پیش آمده و راضیه از ادعا بر سقط جنینش. این مسئله نیز یکی از بزرگترین پیام‌های فیلم برای جوامع غربی است.

بگذارید مثالی بزنم. در فیلم تغییر مسیر (2002) Changing Lanes  که در ایران نخستین مرتبه از برنامۀ صد فیلم شبکۀ سوم سیما پخش شد، بن افلک و ساموئل ال. جکسن را می‌بینیم که به سبب تصادف ناخواسته‌ای که در بزرگراه پیش می‌آید در یک بازی الاکلنگ، از هم انتقام می‌گیرند و به اموال یکدیگر آسیب می‌رسانند. برای غربی‌ها که نمونۀ این فیلم‌ها را بسیار دیده‌اند و آن را در زندگی خود نیز لمس کرده‌اند فیلمی مثل جدایی با این رفتارهای گذشت‌آمیز راضیه و نادر بسیار عجیب است. متأسفانه دشمنان وطنی این فیلم، خود را در خصوص این مسائل و تصویر صحیحی که فیلم جدایی از خانوادۀ سنتی به دست می‌دهد تجاهل می‌کنند.
 
تصویر مخدوش ایران در فیلم آرگو
آرگو فقط بر موضوع فرار شش امریکایی از درب پشتی سفارت تمرکز کرده است و حتی در این خصوص نیز به واقعیت‌ها وفادار نیست. بن افلک در این فیلم فقط از بیست درصد وقایع استفاده برده و سعی کرده تا تاریخ را دوباره بنویسد. از جمله مسائلی که فیلم در خصوص آن دروغ می‌گوید شخصیت حضرت امام(ره) و نیز واقعیت مردم ایران است، همچنین رفتار مسالمت‌آمیز دانشجویان پیرو خط امام با جاسوسان امریکایی. مثلاً حضرت امام در 26 آبان 1358دستور کتبی داد که زنان و سیاهپوستان دستگیرشده به دلیل مظلومیتشان در جوامع غربی، فوراً به کشورشان برگردانده شوند، که روز بعد سیزده نفر بدین سبب آزاد شدند. اما شما در این فیلم از ابتدا هیچ سیاهپوستی در سفارت امریکا نمی‌بینید خصوصاً که رفتار ایرانی‌ها را با کارمندان زن سفارت، بد نشان می‌دهد.

خیلی جالب خواهد بود اگر بدانید 000ر48 از پنجاه هزار مستشار امریکایی که در ایران بودند به تدریج از 22 بهمن 1357 تا 13 آبان 1358 از طریق فرودگاه مهرآباد از ایران خارج شدند و کسی نیز مزاحم آنها نشد. حتی در روز 21 بهمن 1357 وقتی انقلابیون به فرماندهی محمد بروجردی (معروف به مسیح کردستان که بعدها در دفاع مقدس به شهادت رسید) یکی از مقرهای ارتش را تسخیر کردند بیست امریکایی را اسیر نمودند که به دستور حضرت امام خمینی(ره) آنها را همان شب به سفارت امریکا تحویل دادند. لذا این شش امریکایی که در فیلم بر ترس فوق العادة آنها تأکید می‌شود می‌توانستند بلیت بخرند و از ایران خارج شوند. بر خلاف آنچه که در فیلم نشان می‌دهد حتی گروگان‌های دستگیرشدة امریکایی ترس از مرگ نداشتند و مرحوم سید احمد خمینی سه نوبت از سوی امام به دیدار آنها آمده و به ایشان پیغام داده بود که شما در امان هستید و غرض ما آن است که دولت امریکا شاه جنایتکار را در عوض شما به ما پس دهد.



فیلم آرگو امداد خداوند به دانشجویان ایرانی در خصوص احیاء کردن اسناد رشته‌شدۀ لانه جاسوسی که حیرت‌ همه را برانگیخت، علناً تمسخر کرده است زیرا آنها را به اطفال دبستانی سپرده که نهایت هنرشان این است که بتوانند یک عکس را تا اندازه‌ای کامل کنند. فیلم آرگو همچنین مردم ایران را بسیار ابله تصویر می‌کند و عجیب آن است که در عین حال هوش آنها را می‌ستاید و خوف خود را از قدرت ایشان کتمان نمی‌کند.

اگر امریکایی‌ها فقط چهرۀ غضبناک ما را دیده‌اند این مسئله نشان دهندۀ همان حقیقتی است که خداوند در قرآن خبر می‌دهد که رسول الله و یارانش را در تورات و انجیل مثال زده است. مطابق آیۀ 29 از سورۀ مبارکۀ فتح، آنها کافرانی هستند که فقط از «اشدّاء علی الکفار» نصیب برده‌اند و از رحمتی که میان مسلمانان است بی‌بهره مانده‌اند. مثالی که این آیه به آن اشاره می‌کند در سه انجیل  نخست مسیحی (متی، مرقس و لوقا) آمده است. در انجیل متی 13/ 31 از قول حضرت عیسی(ع) نقل است که مثال ملکوت خدا همچون دانۀ خردلی است که سریع رشد می‌کند و به زودی درخت تناوری می‌شود. این مثال به رشد سریع اسلام در صدر اول اشاره دارد. همچنین در تورات مذکور است که دین پیامبر موعود برای یهود، همچون شریعت آتشین است (تثنیه 33/ 2). و می‌دانیم که بهرۀ عموم یهودیان از قرآن و رحمت حضرت رسول الله(ص) شمشیر در دنیا و آتش در دوزخ شد و در این چهارده قرن فرزندان ایشان نیز به همان راه رفته و می‌روند.

در فیلم آرگو از سوی دیگر باید به شخصیت کن تیلور سفیر کانادا در ایران که به شش فراری از سفارت در منزلش پناه داد اشاره کرد. تیلور همین چند سال پیش رسماً فاش نمود که مأمور سازمان سیا بوده است و خبر این اعتراف حتی در سایت ویکی‌پدیا نیز منتشر شد.2  اگر سفیر کانادا جاسوس باشد آیا از امریکایی‌ها که کودتای سال 1332 را در ایران راه انداختند ( عملیات آژاکس T.P. AJAX) و 25 سال دیگر از شاه حمایت کردند انتظار دارید که سفارتخانه‌اش با عرف قوانین بین‌المللی اداره شود و کارمندانش جاسوس نباشند؟ الحمدلله که خداوند قلوب دانشجویان را به درستی هدایت کرد و چیزی را که مهندس بازرگان و دولتش از فهم آن عاجز بودند از طریق ایشان و تأیید حضرت امام به ظهور رساند.  
    فیلم آرگو همچنین به بهترین نحو بر جعل سند توسط امریکایی‌ها تأکید می‌کند. ما مشابه این واقعه را قبلاً در فیلم اکسدوس (1960) ساختۀ اتو پره‌مینجر هم دیده‌ایم. در آنجا پل نیومن بدون اجازۀ انگلیسی‌ها که قیمومت فلسطین و قبرس را در اختیار دارند به  این جزیره می‌آید و با جعل سند یک کشتی حامل مهاجران یهودی را به فلسطین می‌برد.

واقعۀ گروگان‌گیری که توسط گروهی از دانشجویان به صورت خودجوش انجام شد تأیید امام خمینی(ره) را و استعفای دولت بازرگان را در پی داشت. این واقعه عملاً آبروی امریکا در دنیا و ابرقدرتی آن کشور را زیر سؤال برد. لذا آنها سعی کردند با عملیات پنجۀ عقاب در زمین چمن استادیوم شیرودی که مقابل سفارت است فرود آیند و گروگان‌ها را از سفارت ربوده، هلی‌برد کنند که به اذن خداوند قاهر واقعۀ طبس پیش آمد و هشت نظامی امریکایی کشته شده و یک هواپیما و چهار بالگرد نیز منهدم شد. نتیجه آنکه امریکا شاه را از کشورش بیرون راند و مرگ مشکوک او در مرداد 1359 در مصر باعث شد تا آنها برای آزادی گروگان‌هایشان، در الجزایر پای میز مذاکره با ایران بنشینند و 5ر2 میلیارد از دارایی‌های ایران را مسترد دارند و تعهد بدهند تا دیگر در امور ایران دخالت نکنند.
 
دوستان خاله خرسه
فیلم جدایی نادر از سیمین واضحاً دخلی به سیاست ندارد. آنهایی که می‌خواهند اهداف سیاسی از آن بیرون بکشند به جای توجه به متن، بر حاشیه تمرکز کرده و کارشان شبیه کسی است که در یک نمایشگاه نقاشی به قاب‌ها خیره می‌شود تا بلکه چیزی از آن بیرون بکشد تا در تفسیر اثر هنری به کار گیرد. این دوستان که در سال‌های 1386 و 1387 بنیاد سینمایی فارابی به ایشان سپرده بود از قضا بنیان فکر خود را بر حق و عدل نساخته‌اند‌ بلکه در عوض از همان سنین بیست سالگی برای خلایق خطابه کرده‌، از صراط انصاف و اعتدال دور افتاده‌اند و لذا نمی‌توانند نمایندۀ جامعۀ دیندار ما باشند. مثال ایشان همچون قاضی‌ای است که فقه و شریعت نمی‌داند و گاهی بالاجبار نگاهی به قانون مدنی و آیین دادرسی انداخته است و در وقت قضاوت جانب کسی را می‌گیرد که به نحوی از او خوشش آمده باشد، پس به وقت محاکمه سعی دارد نکته‌ای از طرف مقابل بگیرد و بر او مدعی شود. اینها همه بدان سبب است که قاضی علی الاطلاق به ایشان منصب قضاوت نداده است و لذا در این مسیر امدادشان نخواهد فرمود.

از این دوستان هیچ بعید نیست اگر دیدید که مثلاً از فیلم گام معلق لک‌لک (1991) To meteoro vima tou pelargou ساختۀ تئو آنجلوپولوس تمجید کنند و جدایی نادر از سیمین را به حضیض ببرند و تفاسیری از آن بیرون بکشند که نه تنها به ذهن کارگردانش بلکه به عقل جن هم نرسیده است. مثلاً مقایسه کنید که چطور فیلم آرگو را جشنواره‌های امریکایی حلوا حلوا کردند اما فیلم جدایی نادر را جشنواره‌های بسیاری در شرق و غرب عالم. امتیاز فیلم جدایی نادر در سایت IMDb  5ر8 از 10 است و  فعلاً رتبة 106 از 250 فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب مخاطبان دارا است. در سایت متاکریتیک 41 نفر از منتقدان به این فیلم رأی داده‌اند که نتیجة آرای ایشان 95 از 100 بوده است.

یکی از دلایل اعطای جایزه به آرگو را می‌توان موضع انفعالی امریکایی‌ها تلقی کرد که سعی در جبران جایزه سال گذشته به فیلم جدایی نادر کرده‌اند. و این کار از سوی دشمنان کینه‌توز امریکایی صورت گرفته که در رأس آنها کاخ سفید قرار دارد که حالا دیگر فاش شده که بر روی فیلم آرگو سرمایه‌گذاری نموده و بن افلک را برای ساخت این فیلم انتخاب کرده بودند. به همین دلیل بود که جایزه را بر خلاف عرف مراسم اسکار، همسر رئیس جمهور به بن افلک اهدا نمود.
سخن را کوتاه می‌کنم و در پایان به لحن تکبرآمیز این دوستان خاله خرسه در سخن‌گفتن اشاره‌ای می‌کنم. گوئیا که حکم کردن در خصوص دیگران، فرصتی برای پرداختن به خود باقی نگذاشته و ایشان همه فرامین خداوند را از دشمنان خویش مطالبه می‌کنند، حتی لزوم مجاهدۀ نفس را.

***امیر اهوارکی

پی نوشت ها:
1- پاسخ امام(ره) این است: «مقدار مهریه همان است که در عقد قرار داده شده، و با اختلاف ارزش پول و قدرت خرید تغییر پیدا نمی‌کند». نگا. استفتائات از محضر امام خمینی(ره)، 3 ج، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1366 تا 1381؛ جلد 3، ص 183
آنهایی که این قانون را تصویب کردند گویا قیامت را از یاد برده‌اند و گمان دارند که باید همه پاداش‌ها در این دنیا و از سوی شوهر اعطا شود. لازم است به واقعیت تلخی که یک شاهد عینی برایم گفت اشاره می‌کنم که یک روز بعد از تصویب این مصوبه در مجمع تشخیص، یک صف سیصد متری از زنانی که برای دریافت مهریه خود آمده بودند مقابل دادگاه خانواده تشکیل شد و زوج‌های زیادی به سبب این مسئله حتی بعد از پنجاه سال زندگی به طلاق رسیدند. در حالیکه مصلحت خانواده که متأسفانه مجمع آن را تشخیص نکرده در این است که انسان گاهی از خیر عاجل و صلاح شخصی خود بگذرد تا خانواده دوام داشته باشد. قرآن مجید در نساء/ 128 به زنان توصیۀ اکید کرده است که اگر شوهر شما وظایف زوجیت (مانند نفقه و نکاح) را انجام نداد و یا از شما اعراض کرد (و زن دیگر گرفت) شما در صلح با او باشید و حکم آن را به خدای تعالی بسپارید. طبق آمار سال 1387 هشتاد در صد از دادخواست‌های طلاق را زنان ثبت می‌کند و این چیزی است که در فیلم جدایی، به خوبی نشان داده شده است.

2. http://www.rferl.org/content/Former_Canadian_Ambassador_Admits_To_Spying_For_CIA/1938176.html
http://en.wikipedia.org/wiki/Kenneth_D._Taylor#cite_ref-2-




نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 86
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • ehsan ۱۲:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    2 1
    اگر شما به بخش ویدیو ها فروشگاه گوگل موسوم به پلی استور برید میبینید که جدایی و آرگو رو در یک بخش جداگانه قرار داده و هر دو در کنار هم هستند و تماشای این دو فیلم را توصیه شده انخاب کرده پس حتما رابطه ای میان این دو هست...
  • ۱۲:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 1
    ای متحجرها! چرا به فیلم روشنفکرانه وارزشمندو.......... وصله می چسبونید ای تریبونهای حقوق بشری بیایید ببینید که چطور جدایی را مظلوم گیر آورده اند........... من ازبی گانگان هرگر ننالم که با من هرچه کرد آشنا کرد بله اکثر اوقات توسط اشخاصی که در این مملکت متولد شده ورشد کرده اند ضربه های به مراتب مهلکتری ازبیگانگان به مملکت وارد شده است. تاریخ یکصد سال اخیر کشورمان را مطالعه کنید بد نیست
  • محمد ۱۲:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 1
    آقای عزیز به فرض که حرف های شما درباره فیلم جدایی نادر از سیمین درست باشه. توضیح شما برای حرف هایی که اصغر فرهادی در هنگام دریافت جایزه زد چیه؟
  • ۱۲:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 1
    سلام چقدر خوش بینانه به همه چیز نگاه شده متاسفم واس این تحلیل
  • ۱۳:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    واسه خودت متاسف باش....احتمالا تحلیل های رائفی پور رو تماشا کردی.کی میخواید دست از توهم توطئه بردارید
  • ۱۳:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    میگن هر حرفی رو نباید برای هر کسی زد. خب وقتی کسی قدرت شنیدن تحلیل ندارد و تحلیل را مساوی با توهم توطئه می داند ، خب تکلیفش معلوم است. برای یک کودک همان شیر مادرش غذاست . اگر به او چلوکباب بخورانید _ هر چند غذای خوبی است _ پس می زند. مشرق جان ما خواهان و حامی ات هستیم ، ادامه بده اجرکم عندالله
  • تبسم ۱۳:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    شما یه کم متوهم نیستید!!؟؟ سیمین بدمن قصه ست؟؟ تنها شخصیت سفید این فیلم سیمینه فیلمساز برای تمجید از زن سنتی و ارائه چهره بهتر راضیه رو آورده یا برای به لجن کشیدن چهره زنان مذهبی؟ آیا شخصیت حجت بیشتر شبیه به حیوانات درنده نیست تا آدم!؟؟ چقدر راحت برای دفاع از باطل حق رو زیر پا له میکنید...
  • ۱۴:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    2 0
    سلام فکر می کنم شمایید که نقد آقای رائفی را نشنیدید
  • قاسم ۱۴:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    نمی دونم تا کی می خواهیم با این فیلم سیاسی برخورد کنیم. این دو فیلم هیچ سنخیتی با هم ندارن... مغرضانه بود...
  • ۱۴:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    تازگی پلی استور گوگل شده منبع قابل اعتماد؟
  • ۱۵:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    این تحلیل آدم رو یاد اون ضرب المثل میندازه که : کوه موش زایید چقدر ایشون به خودش فشار اورده تا همه چیز رو ماست مالی کنه و وارونه جلوه بده
  • جواد ۱۶:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    ناشناس عزیز! این همه مطلب و سند برات آوردن، وصله کدومه؟ شما اگه میتونی خلافشو ثابت کن
  • جواد ۱۶:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    منظورت این حرف که نیست: «واقیت انسانها زیر سایه سنگین سیاست عوض شده» پس واقعیت ماها شده فیلم جدایی و چهره دروغ از ارزش ها میشه ملک سلیمان! درسته؟
  • جواد ۱۶:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    من متوجه نشدم شما طرفدار فیلم هستی یا منتقدش؟
  • ۱۷:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    تحلیل گر محترم یکی دو دوره کلاس های نقد فیلم و فهم فیلم شرکت کنند که لااقل اول فیلم را بفهمند بعد درباره آن سخنرانی کنند. ناقد محترم چنان در چارچوب ذهنی خود درباره نقد فمینیسم فرو رفته است که گویی اصلا فیلم دیگری را تماشا کرده یا اشارات ابلغ از تصریح فیلم را ندیده است. تصور میکنم ناقد محترم یک فیلم یافته است که بتواند ذهنیات شخصی خودش را در آن پیدا کند. پس بهتر بود این نقد شخصی را برای شخص خودش نگه میداشت
  • ۱۷:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    این تحلیل کاملاسیاسی و مغرضانه است . شماانتظارداشتید که فیلمهای مزخرف ده نمکی جایزه اسکاربگیرد ؟؟؟ دشمنی شمابافیلمهای مستقل و مردمی کاملاسیاسی و مغرضانه است .
  • ۱۸:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    وقتی این تحلیل رو از این سایت خوندم گفتم حتما اشتباهی شده چند بار دیگه هم مطالبو نگاه کردم اما هنوز در تعجبم این سایت واین تحلیل!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • ۱۸:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    قرار نیست همه مثل شما خواب باشند یه مقداری دقیق به مسائل نگاه کنید فقط تحلیل آقای رائفی پور نیست خیلیا تحلیل کردن که اکثرا نقاط مشترک دارند مثل سیاسی بودن این فیلم
  • ۱۸:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    هر فیلمی که روایت بیچارگی - جنگ زدگی - فقر مردم - بی فرهنگی قشر مستضعف- جامعه ای مشوش و در هم ریخته اقتصادی - دعوای دائمی زوج ها و اخرالامر امار بالای طلاق و به صورت کلی سیاه نمایی از جامعه ایران را نشان بده جایزه می گیره که جدایی نادر از سیمین از این قاعده مستثنی نیست
  • ۱۹:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    آخه شما بيشتر ميفهمي يا دكتر شاه حسيني! دهنت رو ببند خواهشا وقتي سواد لازم رو نداري آخه من به تو نويسنده ي ..... چي بگم ! مخبط ! اگه مردي اين كامنت رو منتشر كن !
  • ۱۹:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    آقای به اصطلاح نگران خودت برو یه دور فقط یه دور تاریخ کشور رو ببین تا بدونی که هیچ وقت بیگانگان دلشون به حال ما نسوخته و هیچ وقت از ما تقدیر به خاطر خودمون نکردند
  • ۱۹:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    الله اکبر دمت گرم
  • سید امیر ۱۹:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    داداش کسی از شما نظر خواست؟؟؟؟؟؟ بابا این زیپ دهنتو ببند .کسی نمی گه تو لالی به خدا .وای بر این جماعت بی بصیرت وای وای وای ....
  • ۲۰:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺗﺤﻠﻴﻠﻬﺎﻯ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﺍﺋﻔﻰ ~ﻭﺭ ﺧﻴﻠﻰ ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﺰﺩﻳﮑﻪ.
  • ۲۱:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    واقعا خوش بینانه بود سیمین شخصیت منفی قیلم بود؟!!!!!!! واقعا خندیدم تنها کسی که دروغ نگفت اون بود که!!! بابا لااقل فیلمو میدیدی
  • ۲۱:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    اینجا موش کوه زاییده از مشرق این سوتیا!!!!!!!
  • خودسیانی ۲۱:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    هر وقت دیدین دشمن از ما تعریف میکنه بدونید داریم راه رو اشتباه میریم آخه کی تا حالا اسکار به ایرانیها رسیده بود با اینکه فیلم های باکیفیت بیشتری نسبت به جدایی نادر از سیمین کاندید شده بود؟ پیشنهاد میکنم نقد این فیلم توسط استاد رائفی پور رو ببینید
  • امین ۲۱:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    شخصیت های (به غیر از سیمین ) دروغگویی که بهانه های مختلف دروغ می گویند .حتی ترمه نیز به عنوان کسی که باید بین پدر و مادر خود یکی را انتخاب کند ، در چنین محیطی او هم دروغ می گوید. همان حرفی که اول فیلم سیمین زد اثبات می شود که گفت دوست ندارد فرزندش در چنین جامعه ای تربیت شود چرا که دروغ گویی ، بد رفتاری ، نبود آرامش روانی ، خشونت و ... به او انتقال داده می شود.سیمین در دیالوگی در اواخر فیلم صریحا بیان می کند فرزندش امنیت ندارد. حتی نادر نیز در اول فیلم دلیل سیمین را برای عدم پایبندی به زندگی مشترک می داند و او را فردی ترسو تلقی می کند که حاضر نیست بماند و با مشکلات را برطرف کند .در واقع نادر که برایش امنیت اصلا مسئله و مهم نبود، وقتی در آینه جلوی ماشین حجت را می بیند که در پیاده رو منتظر ایستاده است و بعد با ماشین دنبال خانم قهرایی (مریلا زارعی) معلم ترمه می کند ، در صحنه بعد در دادگاه می گوید : «امنیت جون بچه من الان با کیه ؟». وقتی نادری که می خواهد در این جامعه بماند ، صحبت از نبود امنیت می کند ، بالطبع در دادگاه اول فیلم حق با سیمین است که مدعی بود دوست ندارد فرزندش در اینجا تربیت شود. دادگاه اول و انتهای فیلم برای این بود که بیینده در مقام قضاوت بنشیند. کاملا هم مشخص است در انتها ترمه مادر خود را انتخاب خواهد کرد .اولا ترمه پدری را که دروغ می گوید ، زیر قولش می زند ، تند و خشن بر خورد می کند ، باعث می شود در مدرسه آبرویش جلوی دوستانش برود ، پدری که حتی حاضر نیست جلوی مدرسه بیاید و او را سوار کند ، پدر بی عاطفه و خود رایی که حاضر نیست به همسر خود ابراز تمایل برای ماندن کند ، هیچگاه انتخاب نخواهد کرد . پیراهن مشکی نادر در دادگاه پایانی دلیل دیگری بر عزادار شدن او می باشد. دوما ترمه هیچگاه چنین جامعه ای را که برایش این همه اتفاقات ناگوار افتاده است را نخواهد پذیرفت ،جامعه ای که او را مجبور می کند درس خود را در راهرو های پر از ازدحام دادگاه بخواند، جامعه ای که دادگاه هایش همیشه شلوغ است و جوانان دستبند به دستی را شاهد هستیم و فرزندانی که اینقدر به این محیط مانوس می شوند در راهروهایش روی پای مادرشان خواب می روند و ترمه ای که مشاهده گر چنین صحنه هایی است و قطعا دوست نخواهد داشت عمرش در خواب بد چنین جامعه ای بگذرد. ترمه چرا باید خارج از کشور را انتخاب نکند در حالی که جامعه ای زندگی می کند با ترس و ناراحتی روزگار را سر کند.جامعه ای که دادگاه های همیشه شلوغ است و او مجبور است در راهروهای دادگاه پر از ازدحام درس بخواند .جامعه ای که در آن امنیت وجود ندارد .جامعه ای که دختران سرافکنده همانند سمیه را در خود می پرواند. جامعه ای که دادگاه آن پر از کودکان ، جوانانی است باید در محیط امن تری باشند. و کودکانی که انقدر با این محیط بد مانوس شده اند در روی پای مادر خود به راحتی می خوابند(اشاره به سکانس پایانی فیلم که ترمه در راهرو دادگاه نشسته است و بعد وارد دادگاه می شود) و ترمه نمی خواهد عمرش در خوابی اینچنین در چنین جامعه ای طی بشود.
  • پسرعمه سینا ۲۳:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    من نقدم یخورده خوندم نطراتم.می گم دست کمی از یاهو نداره.خیلی جالبه واسم که انسان واسه به کرسی نشوندن حرفش چقدر به سر و کله بقیه می کوبه!!! به نظر من جدایی فقط به زن جامعه اشاره نمی کرد بلکه از لحاط روانشناسی خیلی پخته بود هم از نظر مذهب،اعتقادات شخصی،خودخواهی،فرهنگ عشق و دوستی...همه اینارو در فیلم می تونستیم ببینیم اما آرگو....یعنی خیلی تابلو بود جایزه اسکارش در مقابل چه فیلمایی... البته از یک لحاظ قابل تقدیر بود اونم بخاطر فیلم نامه نسبتا خوبش(البته کمی تخیلی!!)،ولی جدایی از آرگو 100مرتبه بهتر بود
  • پسرعمه سینا ۲۳:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
    0 0
    من نقدم یخورده خوندم نطراتم.می گم دست کمی از یاهو نداره.خیلی جالبه واسم که انسان واسه به کرسی نشوندن حرفش چقدر به سر و کله بقیه می کوبه!!! به نظر من جدایی فقط به زن جامعه اشاره نمی کرد بلکه از لحاط روانشناسی خیلی پخته بود هم از نظر مذهب،اعتقادات شخصی،خودخواهی،فرهنگ عشق و دوستی...همه اینارو در فیلم می تونستیم ببینیم اما آرگو....یعنی خیلی تابلو بود جایزه اسکارش در مقابل چه فیلمایی... البته از یک لحاظ قابل تقدیر بود اونم بخاطر فیلم نامه نسبتا خوبش(البته کمی تخیلی!!)،ولی جدایی از آرگو 100مرتبه بهتر بود
  • ۰۰:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    نه جشنواره های خارجی و يه بيمار مزمن مثل نگارنده اين مقاله شدن منبع قابل اعتماد
  • ممقانی ۰۰:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    yes
  • مصطفی ۰۰:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    جای تاسف داره که مشرق هم به تحلیلگران روشنفکر سکولار پیوسته است
  • ۰۸:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    بسمه تعالی جناب اهوارکی سعی کردید تا از فیلمی که از دیدنش لذت بردید دفاع کنید فیلمی که به ادعای شما در تاریخ سینمای ما بی نظیر است اما گاهی حب و بغض گوش و چشم ما را میبندد شما از هنر کارگردان گفتید که چگونه به زیبایی بد من فیلم را طراحی کرده و همین امر موجب شده برخی به اشتباه او را قهرمان فیلم بیابند ولی از این امر قافل بودید که همین هنر کارکردان شما را نیز به اشتباه انداخته تا اینهمه نکات منفی فیلم را نادیده بگیرید!شما اگر واقعا اهل سینما و نقد هستید حتما خود را به بیراهه زدید چرا که سیاه نگری کارگردان در این فیلم اظهر من شمس است.تصویری که او از دادگاه های ایران نشان میدهد با مستند بی بی سی در همین باره هیچ فرقی ندارد.اگر فراستی امثال ایشان مثلا درباره فیلم هایی دچار نقد یا تعریف اشتباه شده اند ولی نگاه دقیق ایشان را نمیشود منکر شد .کافی بود یک بار بی طرف قضاوت میکردید.جمله خدا مرد نیچه به زیبایی در این فیلم گنجانده شده همچنان که در فیلم درباره الی شاه دیالوگ فیلم جمله ای از یک فیلسوف المانی در ترویج خود کشی است...
  • محمد ۰۹:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    سلام جناب اهوارکی تحلیل کمی احساسی و متعصبانه بود. هر کسی با عینک خودش فیلم رو می بیند. سیمین قهرمان غیر قابل انکار فیلم جدایی است. سیمین کسی است که تنها یک دروغ می گوید که آن هم یک دروغ اخلاقی و پسندیده است. در واقع با قصد کارگردان هیچ گاه در موقعیت جدی دروغ قرار نمی گیرد. امیر جان خوب نوشتی ولی یک خط در میان و درشت درشت. همه چیز را نگفتی. مولف اثر، خود راه قهرمانش یعنی سیمین را برگزید و موقتا با خانواده از ایران رفت. فیلم درواقع جواب به سوالیست که در دادگاه مطرح می شود که مگر شرایط اینجا چگونه است که سیمین نمی تواند ترمه را در ایران تربیت کند؟ با ارفاق 10
  • بنده خدا ۰۹:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    البته تحلیل جالبی بود و کاش که نگاه کارگردان هم واقعا!!! همینطور باشه . ولی متاسفانه چیزی که باعث قضاوت مردم هست نگاه+عملکرد و چیزی که ما درباره آقای فرهادی میبینیم به فرض اینکه نگاهشون مثل تحلیلی است که شما کردید!! ولی عملکرد ایشون بعداز گرفتن جایزه و ... اینرو نشون نمیده. البته باز خدا عالم است و بس و اگر ذره ای ما خطا کرده باشیم انشاالله که مورد بخشش قرار بگیریم .
  • سینماچی ۱۰:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    جنبه های منفی جدایی نادر از سیمین در خصوص ارائه تصویر سیاه از مردم ایران بیش از فیلم آرگو است . آمریکائیها اگر 500 میلیون دلار هم بودجه می دادند هالیود نمی توانست فیلمی به سیاهی جدایی بسازد . واقعا از مشرق بعیده این تحلیل آبکی
  • تنهای تنهای تنها ۱۰:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    بله. جدایی نادر ازسیمین و آرگو یک حرف را می زنند . دلیلش هم استقبال هالیود از هر دوی این فیلمهاست و دادن جایزه اسکار به هردوی این فیلمها. هر دو فیلم تصویر بسیار سیاهی علیه ایران و ایرانیان ارائه کرده اند . از سایت متهعد مشرق انتظار بیشتری داریم !!!!!!!!!!!!
  • ۱۰:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    سلام اگه در این دنیا هیچی نفهمیده باشم فقط این رو میدانم که هر چه با توحید و اسلام مخالف باشه بویی از انسانیت نمیده
  • سیدحمزه ۱۰:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    واقعاً که تحلیل شاهکاری بود. لطفاً این تحلیلتون رو به آقای فرهادی هم بدید که ایشون هم در جریان موضوع فیلم خودشون قرار بگیره!!!!
  • کورش ۱۰:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    اولا که جدایی به حق اسکار برد.دومت مگه نواختن پیانو و گوش دادن به آلبوم شجریان بده؟
  • تبسم ۱۱:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    من منتقد فیلمم این فیلم اونقدر فیلم خوش ساخت و شگفت انگیزی نیست درواقع درمقابل رقبای هالیوودیش هیچ نبود اما از اونجاییکه لنگه در بیابان نعمته ... این فیلم در سینمای ایران مطرح شد
  • تبسم ۱۱:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    کدوم مردم؟ مردمی که همه دروغ میگن؟
  • ۱۱:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    فيلم بايد در لايه هاى بيشترى بررسى شود. آقاى رائفى پور: تحليل در ٤ لايه: ١- اخلاقي، دروغ ٢- سياه نمايي جامعه ٣- سياسى ٤- مذهبى، اشاراتى دردناك به واقعه پهلوى شكسته و سقط جنين داستان و حضرت فاطمه ع و ايجاد شك! در اصل وقوع واقعه.
  • ایرانی ۱۱:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    به نظر من دادن جایزه به این فیلم کاملاً سیاسی بود ولی این دلیل نمیشه بگیم که اصغر فرهادی برای اینکه جایزه ببره این فیلم رو اینجوری ساخته از فیلمهای قبلیش معلومه که کلاً نظر مثبتی روی ایران و ایرانی نداره و وضعیت جامعه رو برای یک زندگی خوب و با آرامش مناسب نمیدونه. هرچند وقتی بدون غرض نگاه کنیم میبینیم که حق با فرهادیه و ایران برای زندگی جای مناسبی نیست و روزبروز هم داره بدتر میشه. به امید روزی که شرایط مملکتمون بهتر بشه و همه بتونن یک زندگی بدون دغدغه داشته باشن
  • علیرضا ۱۱:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    خیلی از بخشهای این نقد رو قبول ندارم ولی با بحث اصلی که جدایی... اصلاً سیاسی نیست و از نظر هنری هم قابل مقایسه با آرگو نیست موافقم. آرگو فقط برای آمریکاییها جذابه اونم فقط بخاطر تحریک احساسات وطن دوستانشون و ولی جدایی... با اینکه داستانش در ایرانه و گارگردان هم نقدهای اجتماعی به جامعه داره(و نه سیاسی که خیلی هامون داریم و اسمش سیاه نمایی نیست) فیلمی درباره ایران نیست، درباره انسانه و موقعیتهایی که هر انسانی تو هر جامعه ای میتونه توش قرار بگیره . به همین دلیل هم هست که آدمهایی با ملیتهای مختلف میتونن با فیلم ارتباط بر قرار کنن حتی اعضای آکادمی.
  • علیرضا ۱۲:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    خیلی از بخشهای این نقد رو قبول ندارم ولی با بحث اصلی که جدایی... اصلاً سیاسی نیست و از نظر هنری هم قابل مقایسه با آرگو نیست موافقم. آرگو فقط برای آمریکاییها جذابه اونم فقط بخاطر تحریک احساسات وطن دوستانشون و ولی جدایی... با اینکه داستانش در ایرانه و گارگردان هم نقدهای اجتماعی به جامعه داره(و نه سیاسی که خیلی هامون داریم و اسمش سیاه نمایی نیست) فیلمی درباره ایران نیست، درباره انسانه و موقعیتهایی که هر انسانی تو هر جامعه ای میتونه توش قرار بگیره . به همین دلیل هم هست که آدمهایی با ملیتهای مختلف میتونن با فیلم ارتباط بر قرار کنن حتی اعضای آکادمی.
  • ۱۲:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    به خاطر اینه که هیچ کدوم از این چیزا به مقدار زیاد در جامعه وجود نداره حتما و کار ایادی استکبار و صهیونیسم بین المللیه.
  • علیرضا ۱۳:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    خیلی از بخشهای این نقد رو قبول ندارم ولی با بحث اصلی که جدایی... اصلاً سیاسی نیست و از نظر هنری هم قابل مقایسه با آرگو نیست موافقم. آرگو فقط برای آمریکاییها جذابه اونم فقط بخاطر تحریک احساسات وطن دوستانشون و ولی جدایی... با اینکه داستانش در ایرانه و گارگردان هم نقدهای اجتماعی به جامعه داره(و نه سیاسی که خیلی هامون داریم و اسمش سیاه نمایی نیست) فیلمی درباره ایران نیست، درباره انسانه و موقعیتهایی که هر انسانی تو هر جامعه ای میتونه توش قرار بگیره . به همین دلیل هم هست که آدمهایی با ملیتهای مختلف میتونن با فیلم ارتباط بر قرار کنن حتی اعضای آکادمی.
  • ۱۳:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    فکر میکنم کارشناس مشرق بجای جدایی، اخراجیها رو دیده!!!
  • ايمان ۱۳:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    چرا نميخوايد حقيقت رو قبول كنيد ؟؟؟ چرا چرا ؟؟؟؟ مگه اسكاري كه سرارش از امريكا و صهيونيستم پر شده به جمهوري اسلامي جايزه ميده ؟؟ تو نظرات پايين در خضوض دكتر اردشير قوام زاده استاد سرطان شناسي و مسائل ديگه توضيحانتي ميدم ... ميخوايد قبول كنيد ميخوايد قبول نكنيد .. اينها وقتي اصغر فرهادي با سكسي ترين بازيگر هاليوود روبوسي كرد فهميدن تو كارشون اشتباه نكردند
  • ايمان نظر علي استون فيلمساز بزرگ هالييود ۱۳:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    شان استو (به انگلیسی: Sean Christopher Stone)‏ یا شان علی استون (زاده: ۲۹ دسامبر ۱۹۸۴، نیویورک سیتی) بازیگر، کارگردان و تهیه کننده آمریکایی است. وی فرزند الیور استون کارگردان آمریکایی برنده اسکار است. قسمتي از مصاحبه كه قرار بود تو برنامه هفت پخش بشه اما اقاي فريدون جيراني ترسيد و اجازه پخش ندادند ... یک خبر نگار از آقای علی استون پرسید نظرتان درباره کاندید شدن فرهادی در اسکار چیست؟اایشان در جواب گفتند: اگر کسی در جهت امریکا و اسرائیل حرکت نکند به او جایزه نمی دهند. شک نکنید که فیلم ایشان در عمل به عقاید آن کشور است. این سخنان را از یکی از بهترین فیلمساز های آمریکایی می خوانید نه ایرانی! از همه ای این سخنان بگذریم حرکت های زننده آقای فرهادی به عنوان کسی که نماینده فرهنگ جمهوری اسلامی بود بعید بود! و باید چه درست چه غلط به فیلمشان تبریک گفت و به دینداریشان تسلیت! پس از ماجرای دست دادن آقای فرهادی با یک زن در جشن شب قبل مراسم که با عکس العمل برخی رسانه ها همراه شد، امید آن بود که جناب فرهادی بعنوان نماینده کشورمان با رعایت عرف جامعه اسلامی ، رفتارهای خود را اصلاح کند که با انتشار عکس و فیلم روز مراسم این امید به ناامیدی گرایید و حتی به جای بهتر شدن بدتر شد! وقتی که اعلام کردند که اسکار برای فیلم ایشان انتخاب شده ، به نظر می آید آقای فرهادی جو کاذب جیزه اسکار گرفت! و با اکثر زنان برای بیشتر مطرح شدن خودش روبو سی کرد و نهایتا مبوب شادی و روشنفکران غربی شد و دین خودش را زیر پایش گذاشت
  • ايمان ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    اسکار فرهادی را باور کنیم را این یکی را ! به گزارش ندای انقلاب به نقل از سایت اوباما، دکتر اردشیر قوام زاده دانشمند ایرانی و رئیس پژوهشکده خون، سرطان و سلول‌های بنیادی خون ساز دانشگاه علوم پزشکی تهران است که امسال برنده جایزه «برترین محقق جهان در زمینه سرطان و بیماری های خونی» شد اما آمریکا از سفر وی به این کشور و دریافت جایزه ۱۰۰ هزار دلاری‌اش جلوگیری کرد. رییس پژوهشکده خون، سرطان و سلول های بنیادی خون ساز در مصاحبه‌ای گفته است: در پاسخ به مسئولان همایش پیشنهاد دادم، جایزه ام را به انجمن جهانی حمایت از بیماران سرطانی هدیه کنم اما مسئولان همایش اعلام کردند این کار نیز امکان ندارد! همایش بین‌المللی خون و سرطان هر سال در یکی از کشورها برگزار می‌شود و در هر همایش یکی از محققان برجسته در زمینه پژوهش و درمان بیماری‌های سرطانی به عنوان برترین محقق جهان انتخاب و جایزه۱۰۰هزار دلاری به وی اهدا می‌شود و این بار که مسئول برگزاری همایش، کشور آمریکا بوده است، در واقع جایزه دکتر قوام زاده را به گروگان گرفته است. این اقدام دولت آمریکا در حالی است که طی روزهای اخیر، اصغر فرهادی کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین و تیم همراهش به راحتی ویزا دریافت کرده و با سفر به آمریکا، برای این فیلم اسکار دریافت نمودند. حتی وزارت خارجه آمریکا نیز برای نشان دادن نهایت دوستی خود با ملت ایران، به طور مخصوص به اصغر فرهادی به خاطر تلاش برای شکوفایی سینمای مستقل در ایران تبریک گفته و رژیم صهیونیستی نیز فیلم فرهادی را در سرزمین‌های اشغالی اکران کرده است. سوالی که در ذهن ایرانیان بسیاری ایجاد شده و در شبکه‌های اجتماعی نیز در حجم وسیعی مطرح شده، این است که چرا اصغر فرهادی به راحتی به آمریکا سفر می‌کند و برای فیلمی که از سوی تعدادی از صاحبنظران و سینماگران ایرانی، دارای سیاهنمایی‌هایی درباره جامعه ایرانی است، اسکار دریافت می‌کند اما دکتر قوام زاده نمی‌تواند جایزه‌ای را که متعلق به دولت آمریکا نیست و آمریکا تنها برگزارکننده همایش است، دریافت نماید؟ برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی، هر دوی این اقدامات را با یک هدف دانسته و عنوان کرده‌اند: همانطور که دولت آمریکا تلاش می‌کند با اعطای جایزه به فرهادی، وی را در برابر حکومت ایران نشان دهد، با جلوگیری از اعطای جایزه به دکتر قوام زاده، در تلاش است ایرانیان را به خاطر تحریم‌هایی که علیه آن‌ها روا داشته سرخورده و از حکومت دلسرد نماید. از نظر این کاربران، اینگونه اقدامات تاثیرگذاری خود را از دست داده و مشاهده تناقضاتی اینچنینی، بیشتر باعث افزایش خشم عمومی ایرانیان از دولت آمریکا می‌شود. اميدوارم مشرق نيوز دو تا كامتنتم رو تاييد كنه و قضاوت رو بذاره به عهده هر انساني كه خداوند كريم بهش قوه تعقل و شعور رو داده نه القا نظرات ديگران .. من حاضرم به شخصه خودم به همه مقدسات عالم قسم بخورم جايزه ايشون از روي تعصب هالييودي و مغرضانه بوده .. فقط متاسفم ازينكه بعضي از دوستان اسم ايشون رو در كنار علي دايي و حسين رضا زاده قرار دادن دو شخصي كه هميشه پاليبندئ به اعتقادات مذهبي ما بودند و هستند ..
  • ايمان ۱۳:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    روبوسی اصغر فرهادی با مدل زن برهنه سال در لس آنجلس مراسم اعلام جوایزه "فیلم مستقل اسپریت" شنبه ۲۵ فوریه (ششم اسفند) به وقت محلی در لس‌‌آنجلس و تنها یک شب پیش از برگزاری مراسم اسکار اجرا شد. اصغر فرهادی که برای دریافت جایزه فیلمش در جشنواره ای با عنوان جشنواره فیلم های مستقل امریکا حضور پیدا کرده بود با حرکتی ناشایست و دور از عرف و شان اسلامی باردیگر تاسف و تأثر اهالی سینما دوست کشورمان را برانگیخت. مراسم اعلام جوایزه "فیلم مستقل اسپریت" شنبه ۲۵ فوریه (ششم اسفند) به وقت محلی در لس‌‌آنجلس و تنها یک شب پیش از برگزاری مراسم اسکار اجرا شد. وی که در لس آنجلس حضور پیدا کرده بود به هنگام دریافت جایزه اش از دست خانم کیت بکینسل با بوسیدن او ، بار دیگر به ارزشهای فرهنگی و مذهبی مردم کشورش توهین کرد. کیت بکینسل بازیگر انگلیسی سینمای هالیوود است که در چند سال متوالی از طرف چند مجله مستهجن بعنوان بهترین مدل زن برهنه انتخاب شده است. این حرکت بی شرمانه اصغر فرهادی، حقیقت همراه با تأسفی را به ذهن تداعی میکند که براستی از خود باختگی و پس افتادگی فرهنگی با دهها جایزه رنگارنگ خارجی نیز در افرادی نظیر اصغر فرهادی عریان و مشهود باقی مانده است.
  • ايمان ۱۳:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    راز خنده های فرهادی به حرکت بی شرمانه خانم بازیگر حقيقت اين است كه كسب توفيق در جشنواره هاي خارج از كشور، ارزشي را اثبات نمي كند. آنها به تكنيك محض جايزه نمي دهند و راهشان نيز با ما متفاوت است؛ روشن است كه آنها كدامين فيلم ها را می خواهند. به گزارش آتی نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران حضور فیلم جدایی نادر از سیمین به کارگردانی اصغر فرهادی که به سیاه نمایی جامعه ایران می پردازد، در جشنواره گلدن گلوب ، حاشیه های تاسف برانگیزی توسط کارگردانش ایجاد کرده که باعث جریحه دار شدن احساسات قشر سینما دوست و فرهنگی کشورمان شده است . پس از ماجرای دست دادن آقای فرهادی با یک زن در جشن شب قبل مراسم که با عکس العمل برخی رسانه ها همراه شد، امید آن بود که جناب فرهادی بعنوان نماینده کشورمان با رعایت عرف جامعه اسلامی ، رفتارهای خود را اصلاح کند که با انتشار عکس و فیلم روز مراسم این امید به ناامیدی گرایید! همانطور که در عکسها مشهود است جودی فاستر بازیگر منحرف که سابقه بازی در فیلمهای مستهجن هالیودیش زبانزد عام و خاص است با حرکتی که مخصوص طیف خاصی از منحرفین اخلاقی است سعی در جلب توجه دارد که متاسفانه با نگاه و رفتار تایید کننده کارگردانی که قرار است آبروی کشور اسلامی مان در مجامع بین المللی باشد روبروست. حال سوالی که در اذهان عمومی ایجاد می شود اینست که آیا شایسته است چنین شخصیت فرو مایه ای مدافع فرهنگی مرز و بوم عزیز کشورمان در مجامع بین المللی باشد و این حقیقت را که از زبان سید شهیدان قلم "سید مرتضی آوینی "جاری شده است باردیگر به اثبات می رساند که گفت: " حقيقت اين است كه كسب توفيق در جشنواره هاي خارج از كشور، ارزشي را اثبات نمي كند. آنها به تكنيك محض جايزه نمي دهند و راهشان نيز با ما متفاوت است. تكنيك و محتوا را نيز نمي توان از يكديگر تفكيك كرد و چون اين چنين است، پر روشن است كه آنها كدامين فيلم ها را می خواهند.
  • علی ۱۳:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    تحلیل گر عزیز اگه بگیم فقط یه نکته شفاف تو این فیلم وجود داره همون شخصیت سفید و بی آلایش سیمین هست، به نظرم فیلم رو درست ندیدید شما، تو این فیلم سیمین تنها راست گوی قصه بود متأسفانه
  • ۱۴:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    وقتی از دست مدونا و آنجلی جولی جایزه میگیری یعنی چی؟؟؟؟ آیا اگر این فیلم واقعا مستحق جایزه بود، بهش جایزه میدادند؟؟؟ سعید عبدولی رو تو المپیک لندن یادتون هست؟؟؟ چطور حقش خوردند؟
  • ايمان ۱۵:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    آرگو نشان داد که اسکار به آن‏هایی تعلق می‏گیرد که دشمنانمان را بیش‏تر به اهدافشان نزدیک می‏کند از وقتی که به یاد دارم اوضاع همین طور بوده.. همیشه باید اول اتفاقی می‏افتاده و بعد ما دنبال راه چاره‏ای می‏گشتیم. همیشه نوش دارو بعد از مرگ سهراب می‏رسیده.. معمولا هم مسئول و غیر‏مسئول نمی‏شناخته.. عموما قدر داشته‏هایمان را نمی‏دانسته‏ایم و بعد که در معرض خطر قرار گرفتند، یادمان می‏افتاده که ای وای فلان چیز را از دست دادیم.. فرقی نمی‏کند قضیه راجع به تاریخ و هویتمان باشد یا ورزش.. عادت داریم گلِ اول را بخوریم.. بعد که خونمان به جوش می‏آید شروع می‏کنیم به نشان دادن عکس‏العمل.. تا کی می‏خواهیم واکنش نشان دهیم؟ پس کی زمان «عمل» کردن فرا می‏رسد؟ تا کی باید به سبب عدم دور‏اندیشی، مجبور به دفاع از حقوق اولیه‏مان باشیم؟ مگر مسلمان نیستیم؟ مگر خداوند نمی‏فرماید که سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‏دهد مگر این که خودشان تغییرش دهند.. همیشه هم همه را مقصر می‏دانیم الا خودمان.. مردم عزیز.. فقط مسئولین مقصر نیستند.. مسئولین هم جزئی از ما هستند.. تا وقتی که نگاهمان واکنشی باشد، آش همین آش است و کاسه همین کاسه.. روی حرف من با همه است.. از جمله خودم. آقایان مسئول.. شما تا کنون چه کرده‏اید؟ آقایان مسئولِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی! تا کی منتظر نشسته‏اید که فیلم‏های ضد ایرانی، یکی پس از دیگری ساخته شود و شما بعد از آن‏ها مدام بگویید که ما این‏طور نیستیم یا فلان‏طور هستیم؟ ۳۰۰ (نسخه یک و دو)، آرگو، سنگسار ثریا، شرایط، یک خانواده محترم و ... ساخته شدند. آقایان! چند‏تا فیلم کافی است که شما احساس کنید که باید کاری کرد؟ چرا زمان آن نمی‏رسد که ما خودمان را آن‏طور که حقیقتا هستیم به جهانیان نشان دهیم؟ مگر اعتقادات و فرهنگ ما چیزی کم دارد که دست دست می‏کنیم؟ به معصومین و مقدساتمان اهانت کردند و ما فقط اعتراض کردیم.. ۳۰۰ را ساختند و ما را بربر و وحشی نشان دادند و ما فقط اعتراض کردیم.. خلیج فارس و شعرای ما را به نامشان زدند و ما باز هم فقط اعتراض کردیم.. چه‏قدر خوب اعتراض می‏کنیم.. اما نتیجه‏ی این اعتراضاتِ صرف چه بوده؟ چرا یک‏بار نمی‏آییم برای ایران اسلامی‏مان کاری اساسی انجام دهیم؟ چرا نمی‏خواهیم باور کنیم که عرصه‏ی فرهنگی، عرصه‏ی جنگ است.. جنگی سخت‏تر از جنگ فیزیکی.. می‏گذاریم آرگو را بسازند و تاریخمان را تحریف کنند و بعد ما اعتراض می‏کنیم که ما این‏طور نبوده‏ایم و نیستیم.. مگر دشمنان چیزی برخلاف انتظارمان انجام داده‏اند؟ طبق سخن خداوند در قرآن کریم در خصوص یهودیان (صهیونیست‏ها)، انتظارمان از آن‏ها تحریف واقعیت‏ها است (یحرفون الکلم عن مواضعه).. مگر برخلاف وعده‏ی خدا عمل کرده‏اند که ما می‏گوییم نمی‏دانستیم؟ مشکل از ماست که می‏خواهیم بدون زحمت به نتیجه‏ی دل‏خواه برسیم.. حاضر نیستیم به خاطر هدفمان سختی‏ای تحمل کنیم.. مدام می‏گوییم «مرگ بر اسرائیل» اما وقتی به مرحله‏ی عمل می‏رسیم، می‏گوییم «خب جنس‏هایشان کیفیت دارد» یا «تولیدکننده‏های ما هم جنس خوب تولید کنند تا ما از آن‏ها بخریم».. هزینه‏ی جنگ با اسرائیل سنگین است.. ممکن است به بهای از دست دادن مسواک‏های Oral-B برایمان تمام شود و یا Gillette دیگر به دستمان نرسد.. ممکن است درجه‏ی غلظت Coca-Cola ی خونمان پایین بیاید.. اما نتیجه‏ی ایستادگی در این جنگ، بسیار ارزشمندتر از این کالاهاست که از دست می‏دهیم.. نتیجه‏اش می‏شود تقویت عزت نفسمان.. می‏شود خودباوری‏مان. مدام می‏گوییم بگذار وقتی که دشمن آمد ما آماده‏ی جنگ می‏شویم.. اما نمی‏دانیم که دشمن مدت‏هاست که آمده و درست کنارمان نشسته.. در ظاهر خودمان.. وقتی که ما خودمان از یک‏دیگر پشتیبانی نمی‏کنیم، دشمن دیگر نیازی به توپ و تانک ندارد.. آرگو فقط می‏گوید که شما خودتان هوای خودتان را نداشتید و من آمدم که اختلافاتتان را بیش‏تر کنم.. آرگو می‏گوید که خودتان به تاریختان بها ندادید و من آمدم و تحریفش کردم.. آرگو نشان داد که اسکار به آن‏هایی تعلق می‏گیرد که دشمنانمان را بیش‏تر به اهدافشان نزدیک می‏کند و ما نفهمیدیم و از اسکار گرفتن «جدایی» مان ابراز شعف نمودیم و حتی گفتیم که «ما» برای برنده شدنش لابی کرده ایم!! نفهمیدیم که دشمن، ما را از خودمان بیش‏تر شناخته.. آرگو را ساخته تا فرهنگمان را نشانه رود.. تا نشانمان دهد هنوز کار فرهنگی مناسبی انجام نداده‏ایم.. آرگو می‏تواند تلنگری باشد برای بیداریمان.. تلنگری برای ساختن ضد آرگو قبل از تولید آرگو‏های دیگر...
  • مهدی ۱۵:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    شما فقط نظر خودت رو گفتی؛ همین
  • ۱۶:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    تبسم مردم ایران همیشه راستگو هستند و هیچ وقت غیبت نمیکنند . ماها بهترین آدمهای روی زمینیم !
  • ۱۷:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    علي استون فيلمساز امريكايي از همه شماها بهتر ميفهمه ... حرف حق رو بايد از يه كارشناس بي طرف شنيد
  • ۱۷:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    صهیونیستای انگل و ساکسونی کثیف! از همون اولشم معلوم بود این نادر و سیمین یک زوج فراماسونری هستند!!!
  • موسی امیری ۱۸:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    احتمالاً مخاطبان این مقاله هنوز متن را نخوانده نظر داده اند. این متن به خوبی نشان می دهد که فیلم اصغر فرهادی سیاسی نبوده و نیست. صدها فیلم سیاه نمای دیگر در ایران ساخته شده که قصد توهین به این مملکت را کرده است اما کسی به آنها ایراد نمی کند اما فیلم جدایی نادر که سیاسی نیست را سیاسی تلقی می کنند. آنها مصادره به مطلوب کرده اند و شما هم فریب خوردید. اگر کسی دو سه نوبت به شما بگوید که شما مریض هستی آیا باورتان می شود؟ اول جبهۀ سبز و سپس جشنواره های خارجی اصغر فرهادی را مصادره کردند و شما هم باور کردید. در حالیکه او کارمند رادیو و تلویزیون بوده است و همین شب ها سریال داستان یک شهر از او در حال پخش از شبکۀ آی فیلم است. اما اینکه عرف دست دادن و روبوسی در کشورهای غربی با جامعۀ ایران تفاوت می کند حقیقتی است که نمی توان انکار کرد. حتی رئیس جمهور ما هم در مراسم تدفین چاوز به این مسئله مبتلا شد. کسانی که در این تنگناها گیر کرده اند ممکن است به این بیاندیشند که نباید احترام و سلام طرف مقابل را رد کنند و لذا تقیه نمایند و عقاید خود را بروز ندهند. مانند کسی که مجبور می شود حتی مثلاً شراب یا گوشت مردار بخورد که می دانیم حرام است. متنی که اصغر فرهادی به وقت دریافت جایزه خواند خیلی خوب و متین بود و چهرۀ اسپلبرگ را دژم کرد. نمی دانم چرا کسی از مخالفان این مقاله به آن متن اشاره نکرده است. به نظر بنده اعتماد کردن به دکتر مجید شاه حسینی که مدرک طبابت دارد و نه چیز دیگر و همچنین رائفی پور که معلوم نیست چه خوانده، صحیح نیست. چون این افراد مقداری از حقیقت را می گیرند و الباقی را از خودشان جعل می کنند.
  • مجید ۱۸:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    آقا ممنون بابت مطلب خیلی خوبتان.
  • جواب به ناشناس دوم ۱۸:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    دکتر شاه حسینی اگر چیزی بفهمد احتمالاً در مسائل پزشکی خواهد بود که درسش را خوانده است. ایشان بهتر است دست از سر فرهنگ این مملکت بردارد و در مورد چیزهایی که نمی داند سخن نگوید.
  • دارابی ۱۸:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    این حکم عمومیت دارد ولی کلیت ندارد. یعنی در برخی موارد استثنائاتی وجود دارد که فیلم جدایی نادر یکی از آنها است.
  • ۱۸:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    مستقل از چی؟ کدوم مردم؟ بهتر بود بود میگفتی مستقل از مردم
  • مسعود ر ۱۹:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    اینکه از راستی فاصله گرفتیم حقیقتی غیر قابل کتمانه
  • مجاهد ۱۹:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    پس حتمن برای رضای خدا تو اسرائیل پخش شد
  • مسعود ر ۱۹:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    بنده علاقه ای به سه گانه اخراجی ها ندارم این فیلم بیشتر به نمایش های روحوضی می ماند. یک سری از بازیگران طنز ما رو گرد هم آورده و این وسط هر کی به نوبت تیکه ای لوث شده 10 سال قبل کوچه و بازار رو به قصد مزاح می پرونه
  • ۱۹:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    پیشنهاد میکنم نقد این فیلم توسط استاد رائفی پور رو ببینید
  • matey ۲۰:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    واقعا تعجب کردم همچین چیزی رو تو مشرق خوندم !!! حتی تا وسطای متن هم منتظر بودم که نوشته باشه ، اینا همه شوخی بود !!! نویسنده عزیز ، شما به این فکر کن لطفاً : همون آکادمی که به *آرگو* جایزه داد به *جدایی* هم جایزه داد ! *یک جدایی* نه تنها داشت به ایران توهین می کرد بلکه داشت به اسلام و مقدسات تشیع هم توهین می کرد . دیدنش فقط یه مقدار بصیرت میخواد که اینطور که پیداس ، شما از داشتنش عاجزید ! خدایا به همه ما بصیرت عطا کن ، و بیشتر از همه به کسی که این مطلب رو نوشته !
  • ارشد ۲۱:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
    0 0
    نگارنده ی محترم منظور و هدف فیلم همانی است که دارد القا میکند- نمیشه بگید سیمین شخصیت منفیه ولی همه ی مخاطبین عوام و خاصش اونو منفی ندیده باشن!!
  • ۰۰:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    0 0
    در بخش بهترين فيلم خارجي رقباي هاليوودي شركت ميكنن!؟؟
  • ۰۰:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    0 0
    جناب تبسم يه سري به كوچه بازار بزني جواب سوالتو ميگيري!
  • ۱۰:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    0 0
    از سیستم فرهنگ لیبرال دولت احمدی نژاد باید هم همین فیلم در بیاید... سوال اصلی من این است: مشکلات امروز جامعه ما این چرندیات اصغر فرهادی است؟
  • ۱۰:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    0 0
    نويسنده محترم مقاله فيلم را بار ديگر با دقت نگاه كنيد كاملا به بيننده القا ميشود كه سيمين نميخواهد برود و رفتار غير منطقي نادر موجب عدم بازگشت وي ميشود
  • سمیرا ۱۱:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    0 0
    شاید برای اینکه سیاسی نبود
  • لیلا ۱۵:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    0 0
    بله واقعاً فیلم جدایی سیاسی نبود، فقط نمیدونم چرا اوباما تو ×یام نوروزی به اسکار گرفتن این فیلم تبریک گفت؟!!!!!!!!!!!!
  • محمد ۱۶:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    0 0
    سلام جناب . شیخ الاشیوخ ، حجت الحق ، امیر الکتاب . رییس الفقها . افقه العلما . نماد الاتقان ، اساس العلم و العرفان امیر خان .. گویا کنیه معززتا یعنی اهوارکی بر سرتان محقق گردیده و اهوای فرنگ و دنیای دلفریب روشنفکری نموده اید به هر تقدیر حق با شماست . و کسی را یارای محاجه با جنابتان نیست . ای شیطون نکنه اصغر جون یه چیزیایی این دم انتخاباتی بهتون آهان ..... فکر کنم رگ تکلیفتون مثل خیلی از آقایان یان یان یان جان بالا زده آخه این روزا تکلیف مده ده ده ده .. ببخشید چون یه خورده سیاسی شد زبونم گرفت رفت رفت رفت ...
  • ۱۶:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    0 0
    خوب باید از دست ملا عمر جایزه میگرفت حتما.
  • ساسان ۱۵:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۵
    0 0
    اره دیگه هدف این که بگن مسلمانان وحشی و ادم کش وخرافی و دروغ گو اند ولی خداییش یه بار قرانو بخونن بد نیست هر چه قدر هم جو سازی داخل وخارج بیشتر بشه حقانیت اسلام بیشتر مشخص میشه به قولی این کارا خاک به خورشید پاشیدنه
  • حسين ۱۳:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۶
    0 0
    اجرت با خدا. واقعا من هم از چنين تحليلي تعجب كردم.
  • حسن ۱۴:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۲
    0 0
    نظری ندارم
  • H M D ۱۷:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 0
    اقای ناشناس تبسم درست میگه مردم ایران همون خیلی چیز هارا به ما نمی گن نامردی اگه نزاری
  • نگار ۱۳:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۳
    0 0
    نگارنده ی عزیز،من به عنوان یک فرد عادی که آگاهی ای از علم سینما ندارد،با شنیدن تعاریف این فیلم،با کلی شوق و ذوق سراغش رفتم و گفتم به به!الان حتما یه شاهد یه شاهکارم. اما هرچی بیشتر گذشت،بیشتر پیش خودم ضایع شدم!این فیلم حتی نتونست اون قدر منو جذب کنه که یه سره ببینمش و وسطش پا شدم رفتم و بقیه شو بعدا دیدم. این حسی که شما می گی بعد دیدن فیلم داشتی رو من بعد دیدن فیلم مرثیه ای برای یک رویا داشتم که تا چندساعت توی شوک بودم و اصلا نمی فهمیدم چه خبره و باخودم فکر میکردم حتما جوایز رو جارو کرده دیگه! بعد که رفتم،دیدم نخیر این فیلم باوجودیکه امتیاز مردمی بالایی گرفته( 8.4 از 10) اما اسکار نگرفته و دهانم بازموند که حداقل موسیقی متنش که دیگه همه ی مردم جهان می شناسنش که لیاقت اسکار داشت! ببینید،توی اون جوامع هم به فیلمی که تیشه به ریشه ی خودش بزنه،جایزه نمی دن.ما چرا این قدر جشن و سرور راه انداختیم که اسکار گرفتیم؟! ضمنا،الان دیگه هربچه دبستانی ای هم می دونه اسکار یه جایزه ی سیاسیه و از لحاظ هنری اون ارزشی که مثلا خرس طلایی داره رو اصلا و ابدا نداره.پس لطفا این قدر ذوق نکنین. و من چقدر حسرت خوردم با دیدن ویدئوی آن دخترسرخپوست که به جای مارلون براندو رفت جایزه را گرفت....

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس