گروه جنگ نرم مشرق - در قسمتهای پیشین این گزارش به مواردی چون آیا چارهای جز انتخاب زندگی سایبری داریم؟ ، آیا فضای مجازی همان اینترنت است؟ ، واژه های نوظهور در فضای سایبر و اگر سایبورگ هستید بخوانید، پرداخته شد.
«غذاهای ارگانیک انسان را نامهربان میکند» این را گروهی از روانپزشکان آمریکایی میگویند، چطور ممکن است مصرف محصولات ارگانیک بر زندگی انسان اثر داشته و با کاستن از مهربانی و عطوفت او مانع کمک کردن وی به افراد نیازمند شود اما به کارگیری ابزارهای تکنولوژیک در بدن و خو گرفتن به آنها تأثیر نداشته باشد؟
دانشمندان به دنبال آینده ای هستند که در آن انسان بتواند حس اطرافیان خود را درک کند، و یا از طریق ذهن با آن ها در تماس باشد، اما یک انسان ماشینی چه احساسی برای به اشتراک گذاشتن با دیگران دارد؟ احساس در یک زندگی مصنوعی (Artificial Life) چه جایگاهی دارد؟ در کنار آینده هیجانانگیزی که برخی از دانشمندان برای زندگی سایبری و انسان سایبورگ تخیل میکنند، هنر سایبري (Cyber Art) اما چیز دیگری را به تصویر میکشد، تصویری که معمولاً از انسان سایبورگ به نمایش درمیآید انسان ـ ربات خشنی است که برای اهداف پلیسی، نظامی ساخته شده و با دیگر سایبورگ ها به مقابله می پردازد.
گفته شده: «فضای مجازیِ امروز القای واقعیت مجازی نیست، ایجاد مجاز واقعی است.»، این جمله به خوبی وضعیت حال حاضر جامعه و بشر غربی را مشخص می کند، وضعیتی که به گونه ای فزاینده در جوامع و کشورهای دیگر در حال تکثیر است. بشر غربی در جامعه ای زندگی می کند که از حیث تمدنی به منتهی الیه خود رسیده و حرف جدیدی برای گفتن ندارد، تنها حوزه ای که روبروی انسان غربی اعم از روشنفکر، مهندس، فیلسوف، نخبه ی فرهنگی، متفکر علوم انسانی و غیره باز است دامن زدن به ابعاد زندگی تکنولوژیکی در بعد مهندسی و تحلیل و تفسیر آن در حوزه ی علوم انسانی است، در واقع انسان غربی پس از آنکه جهان واقعی را برای خود از دست رفته دیده، به جهان سایبری و زندگی دوم روی آورده است، علمای شاخه های مختلف علوم انسانی و علوم اجتماعی نیز به جای تولید محتوای جدید، به تفسیر و توصیف ابعاد زندگی سایبری پرداختهاند.
سردمداران تمدن امروز غرب هم با به بن بست رسیدن نظریه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خویش، برای جلوگیری از فروپاشی جوامع شان بیش از پیش به سازماندهی و نظارت بر فضای سایبر روی آورده اند، چرا که فعالیت در این فضا نیرو و زمان افراد جامعه همچنین فرصت و امکان اعتراض مؤثر را از آن ها می گیرد.
«غذاهای ارگانیک انسان را نامهربان میکند» این را گروهی از روانپزشکان آمریکایی میگویند، چطور ممکن است مصرف محصولات ارگانیک بر زندگی انسان اثر داشته و با کاستن از مهربانی و عطوفت او مانع کمک کردن وی به افراد نیازمند شود اما به کارگیری ابزارهای تکنولوژیک در بدن و خو گرفتن به آنها تأثیر نداشته باشد؟
دانشمندان به دنبال آینده ای هستند که در آن انسان بتواند حس اطرافیان خود را درک کند، و یا از طریق ذهن با آن ها در تماس باشد، اما یک انسان ماشینی چه احساسی برای به اشتراک گذاشتن با دیگران دارد؟ احساس در یک زندگی مصنوعی (Artificial Life) چه جایگاهی دارد؟ در کنار آینده هیجانانگیزی که برخی از دانشمندان برای زندگی سایبری و انسان سایبورگ تخیل میکنند، هنر سایبري (Cyber Art) اما چیز دیگری را به تصویر میکشد، تصویری که معمولاً از انسان سایبورگ به نمایش درمیآید انسان ـ ربات خشنی است که برای اهداف پلیسی، نظامی ساخته شده و با دیگر سایبورگ ها به مقابله می پردازد.
آیندهای که هنر سایبر (Cyber Art) ترسیم میکند
جهان سایبر فضای نو و جدیدی برای شکل دهی به یک زندگی دوم را در اختیار بشر قرار داده است. در زندگی سایبری گذشته و آینده اهمیت ندارد، چرا که محدودیت های زمانی و مکانی برای این زندگی از میان برداشته شده اند و کامپیوترها امکان حضور در هر لحظه از زمان و هر نقطه از مکان را فراهم کرده اند، در نتیجه در این زندگی اینجا و اکنون موضوعیت پیدا می کند. اگرچه یک فرد می تواند در فضای مجازی با چهره ی مطلوب و دلخواه خود حضور پیدا کرده و با دیگران به تعامل بپردازد و در واقع مبتنی بر رؤیاهای خویش زندگی کند، اما هیچ یک از مؤلفه های این زندگی واقعیت ندارند. افراد در حالی از ساعات حضور خود در جهان واقعی کاسته و به زندگی مجازی (Virtual Life) می پردازند که این فضا هیچ گاه رنگ و بوی واقعیت و تجسم مادی را به خود نخواهد گرفت، اما بسیاری از کسانی که وارد زندگی دوم (Second Life) می شوند مجازی، غیرواقعی و تصوری بودن فضایی که وارد آن شده اند را فراموش کرده و خیال میکنند زندگی مجازی نیز همانند زندگی در جهان واقعی، واقعیت دارد. بحران زندگی دوم از اینجا آغاز می شود، از اینکه این زندگی به موازات زندگی واقعی، اهمیت پیدا میکند.گفته شده: «فضای مجازیِ امروز القای واقعیت مجازی نیست، ایجاد مجاز واقعی است.»، این جمله به خوبی وضعیت حال حاضر جامعه و بشر غربی را مشخص می کند، وضعیتی که به گونه ای فزاینده در جوامع و کشورهای دیگر در حال تکثیر است. بشر غربی در جامعه ای زندگی می کند که از حیث تمدنی به منتهی الیه خود رسیده و حرف جدیدی برای گفتن ندارد، تنها حوزه ای که روبروی انسان غربی اعم از روشنفکر، مهندس، فیلسوف، نخبه ی فرهنگی، متفکر علوم انسانی و غیره باز است دامن زدن به ابعاد زندگی تکنولوژیکی در بعد مهندسی و تحلیل و تفسیر آن در حوزه ی علوم انسانی است، در واقع انسان غربی پس از آنکه جهان واقعی را برای خود از دست رفته دیده، به جهان سایبری و زندگی دوم روی آورده است، علمای شاخه های مختلف علوم انسانی و علوم اجتماعی نیز به جای تولید محتوای جدید، به تفسیر و توصیف ابعاد زندگی سایبری پرداختهاند.
سردمداران تمدن امروز غرب هم با به بن بست رسیدن نظریه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خویش، برای جلوگیری از فروپاشی جوامع شان بیش از پیش به سازماندهی و نظارت بر فضای سایبر روی آورده اند، چرا که فعالیت در این فضا نیرو و زمان افراد جامعه همچنین فرصت و امکان اعتراض مؤثر را از آن ها می گیرد.