به گزارش مشرق، احسان رفیعی طی یادداشتی نوشت:
در سالهای اخیر، هوش مصنوعی بهتدریج از یک فناوری آزمایشی به بخشی از زیرساخت تصمیمگیری و اجرای فرایندها در کسبوکارها تبدیل شده است. آنچه در مسیر ورود AI به سازمانها اهمیت دارد، صرفاً دسترسی به ابزارها یا مدلها نیست، بلکه نحوه تعریف نقش این فناوری در کنار نیروی انسانی است.
در بسیاری از شرکتها، فرایندهای کاری بر اساس الگوهای تثبیت شده شکل گرفتهاند و تغییر این الگوها نیازمند آمادگی ذهنی، آموزش و بازطراحی تدریجی است. تجربه نشان میدهد زمانی که هوش مصنوعی بهعنوان یک دستیار عملیاتی و تحلیلی تعریف میشود، اثر بخشتر خواهد بود.
تمرکز بر خلاقیت و کیفیت بهجای کارهای تکراری
یکی از مهمترین فایدههای استفاده صحیح از هوش مصنوعی، آزاد شدن ظرفیت انسانی در سازمانها است. با واگذاری کارهای تکراری، زمانبر و کم ارزش به سیستمهای هوشمند، تمرکز تیمها بهصورت طبیعی به سمت خلاقیت، بهبود کیفیت خروجی و تصمیمگیریهای دقیقتر حرکت میکند.
در چنین مدلی، AI نهتنها بهرهوری را افزایش میدهد، بلکه کیفیت تجربه کارمندان و حتی رضایت شغلی آنها را نیز بهبود میبخشد. این تغییر رویکرد، بهخصوص در سال ۲۰۲۶، میتواند یکی از مزیتهای رقابتی اصلی شرکتها باشد.
تغییر تعریف ارزش در استارتاپها
در فضای استارتاپی، همچنان این سؤال مطرح است که با وجود مدلهای عمومی قدرتمند، چه فضایی برای محصولات جدید باقی مانده است. تجربه عملی نشان میدهد مسئله اصلی وجود یا عدم وجود ابزارهای عمومی نیست، بلکه نوع ارزشی است که خلق میشود.
ارزش دیگر صرفاً در پیچیدگی فنی یا گستردگی امکانات خلاصه نمیشود. در بسیاری از موارد، یک راهکار کوچک اما دقیق که بتواند یک مشکل مشخص از کاربران را حل کند.تمرکز بر مسئله واقعی کاربر، همچنان مهمترین عامل موفقیت باقی میماند.
چالش فرهنگ سازمانی و مسیر پذیرش AI
یکی از عوامل تعیینکننده در موفقیت پیادهسازی AI، میزان آمادگی سازمان برای تغییر است. این موضوع بیشتر از آنکه فنی باشد، به فرهنگ تصمیمگیری و ساختار فکری تیمها بازمیگردد. زمانی که هوش مصنوعی به درستی معرفی و جایگاه آن شفاف شود، نگرانیها به تدریج جای خود را به همکاری و اعتماد میدهند.
سازمانهایی که در این مسیر سرمایهگذاری آموزشی انجام میدهند و کارکنان را با منطق استفاده از AI همراه میکنند، معمولاً سریعتر به نتایج ملموس دست پیدا میکنند.
در سال ۲۰۲۶، هوش مصنوعی بیش از آنکه یک ابزار جدید باشد، به یک لایه تصمیمساز و بهرهوریساز در کسبوکارها تبدیل خواهد شد. شرکتهایی که بتوانند از این فناوری برای کاهش بار کارهای تکراری و افزایش تمرکز بر کیفیت و خلاقیت استفاده کنند، مزیت رقابتی پایدارتری خواهند داشت.
موفقیت در این مسیر نه با شتابزدگی، بلکه با تعریف درست نقش AI ، باز طراحی تدریجی فرایندها و سرمایهگذاری روی انسانها شکل میگیرد.




