کد خبر 1767699
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۳
خط‌کش کج سریع‌القلم

اظهارات محمود سریع‌القلم مبنی بر این‌که «نباید افراد طبقه ضعیف در ایران پست بگیرند»، مغالطه ای است که نه با تجربه جهانی سازگار است و نه با واقعیت ایران.

به گزارش مشرق، سخنان اخیر محمود سریع‌القلم، استادتمام دانشگاه شهید بهشتی، درباره ضرورت «طبقه‌متوسط‌بودن» برای ورود به سیاست و اقتصاد، نمونه‌ای قابل تأمل از نوعی رویکرد نخبه‌گرایی طبقاتی است که در دهه‌های اخیر بارها نقد شده است و در بسیاری از مطالعات توسعه، به‌عنوان یک خطای نظری و تجربی شناخته می‌شود. سخنان او از زوایای مختلف قابل نقد است: خطاهای شناختی، غفلت روش‌شناختی و تعارض با الگوهای تاریخی توسعه و حکمرانی.

سریع‌القلم چه گفت؟

او در ویدئویی، با طرح تجربه‌ای از اپلیکیشن دانشگاهی خود در آمریکا، توضیح می‌دهد که پرسش دانشگاه درباره داشتن «اتاق شخصی در کودکی» برای سنجش طبقه اجتماعی بوده و بر این اساس، افراد طبقه متوسط به بالا صلاحیت بیشتری برای ورود به سیاست و اقتصاد دارند. او سپس می گوید: ریشه بسیاری از مشکلات امروز ما در طبقه ای است که الان در کشور حاکم است. این قشر دنیا را نمی‌شناسد. اقتصاد را نمی‌شناسد. اصلاً نمی داند که چه جوری باید گره‌هایش را با دیگران حل کند. سریع القلم با اشاره به یک شخص و یک روزنامه که اسم آن ها را هم نمی آورد، ادامه می دهد: مثلاً می گوید که وزیرخارجه کریه صفت آمریکا. کسی که از طبقه متوسط باشد این حرف را نمی زند. یا مثلاً آن روزنامه معروف در تهران هرچه دلش می خواهد به زن رئیس جمهور فرانسه می گوید. آن ها چیزی نمی گویند، اما یک جایی ثبت می‎کنند و بعداً هشت ماه برجام را به تاخیر می اندازند. او در ادامه می گوید: هر کسی را نباید اجازه داد بیاید وزیر اقتصاد شود، وزیر خارجه شود، نماینده مجلس شود. طبقه متوسط هست که آینده این کشور را رقم می‎زند. کسانی که تصمیم می‌گیرند خیلی هایشان به دنبال جبران محرومیت های گذشته اند و این نمی تواند یک کشور را مدیریت کند. این نمی تواند شوکت ایران را برقرار کند.

ظاهر و باطن یک ادعای عجیب

در ظاهر، سخنان او توصیه‌ای برای احراز صلاحیت مدیران است. اما بلافاصله پرسش‌هایی پدید می‌آید:

کدام بخش از زندگی افراد (کودکی، نوجوانی، جوانی) معیار طبقه است؟

آیا فقر یا ثروت لزوماً نشانه ناتوانی یا بی‌کفایتی است؟

آیا تاریخ سیاست جهانی چنین گزاره‌ای را تأیید می‌کند؟

تجربه جهانی خلاف این را می‌گوید. ده‌ها رهبر و سیاستمدار مؤثر جهان از طبقات متوسط یا فرودست آمده‌اند: گاندی در هند، آبراهام لینکلن، دوایت آیزنهاور، ریچارد نیکسون، جیمی کارتر و تا حدی بیل کلینتون در آمریکا. یعنی نه فقر مانع مدیریت است و نه ثروت ضامن آن.

اما در باطن ماجرا، یک دال مرکزی دیده می‌شود: توجیه‌کردن شکست تعامل با غرب از طریق متهم‌کردن «طبقات پایین» به ناآشنایی با آداب دیپلماتیک. گویی مشکل اصلی، نه ساختار قدرت جهانی و نه فشارهای سیاسی، بلکه چند نقد تند یک روزنامه در تهران یا اظهارات یک شخص بوده است.

ثروت = شایستگی؟ یک خطای کلاسیک

ادعای سریع القلم، معلول یکی از ابتدایی ترین خطاهای انسان شناسی است؛جایگزینی ثروت با توانایی. افزایش ثروت یک فرد می‌تواند حاصل:

تولید ارزش افزوده، آموزش باکیفیت، یا بالعکس: رانت، موقعیت خانوادگی، ارث، سفته‌بازی، یا فعالیت‌های نامولد باشد.

این یعنی از «مظاهر رفاه» نمی‌توان به «توانایی مدیریتی» رسید. همان‌گونه که فقر نیز الزاماً نشانه بی‌کفایتی نیست؛ چه‌بسا حاصل ساختارهای ناعادلانه، فرصت‌های مسدود یا شرایط خانوادگی باشد.

ضعف طبقاتی یا سوءمدیریت یا استضعاف؟

در سخنان او فرض شده که طبقه ضعیف، علت مشکلات کشور است؛ نه ساختارهای توزیع فرصت، نه کیفیت حکمرانی، نه حتی تحریم به دلیل استقلال طلبی و نه نابرابری.

این موضوع به گفته برخی کارشناسان، یک «خطای ساخت‌شناسی» است. چرا که وقتی دو ملت یا دو طبقه را با هم مقایسه می‌کنیم، باید ببینیم:

آیا یکی تحت تحریم است یا نه؟

آیا فرصت تحصیل، رقابت آزاد، دسترسی به منابع و امکان پیشرفت داشته است؟

آیا در معرض هجوم فرهنگی، امنیتی یا اقتصادی بوده است؟

نادیده‌گرفتن این عوامل، با آینده بشر به روایت قرآن کریم نیز در تعارض است. جایی که به این مضمون بیان شده است: زمین را مردمانی که به استضعاف کشیده شده اند، به میراث می برند. این موضوع نیز نشان می دهد بخشی از اقشار در دهک های ضعیف، افرادی هستند که در نتیجه ساختارهای ناعادلانه به استضعاف کشیده شده اند و این افراد به هیچ عنوان انسان های کم توانی از نظر مدیریت نیستند. با این معیار (و با اذعان به سوءمدیریت های موجود در کشور)، تحلیل سریع‌القلم با واقعیات امروز کشور ما و همچنین منطق تاریخی و اجتماعی در تضاد است.

ادعایی بدون پشتوانه علمی

نکته مهم دیگر، فقدان هرگونه تکیه‌گاه تجربی در این سخنان است. هیچ پژوهش جامعه‌شناختی معتبر ادعا نمی‌کند «طبقه متوسط به بالا ذاتاً مدیر بهتری تولید می‌کند».

هیچ نظریه توسعه‌ای نگفته «فقرا نباید وارد ساختار قدرت شوند».

این رویکرد شبیه همان ادعا درباره تاثیر «ضخامت کورتکس مغز بر توسعه» است: نوعی زیست‌شناسی‌کردنِ توسعه، بدون کوچک‌ترین پشتوانه تجربی.

این در حالی است که از نظر دانش توسعه، متغیرهای مؤثر عبارت‌اند از: شفافیت، نهادها، قانون، آموزش، مشارکت، انضباط مالی، آزادی اقتصادی و اعتماد اجتماعی. نه مدل خودرو، نه محل تولد، نه داشتن یا نداشتن اتاق شخصی.

تقلیل توسعه به آداب اشرافی

یکی از نکات عجیب سخنان او، مثال‌هایی است که برای «عقب‌ماندگی» می‌آورد: اهانت یک روزنامه‌نگار ایرانی به همسر رئیس‌جمهور فرانسه! بله رعایت موازین اخلاقی در نگاه رشد جامعه اسلامی- ایرانی، از اصول لازم است. اما وی طوری بیان کرده که گویی قبولی در آزمون توسعه به مفهوم عام، وابسته به رعایت آداب اشرافی در برابر نخبگان سفیدپوست غربی است. اما آیا او همین میزان حساسیت را نسبت به توهین رسانه‌های غربی به مقدسات مسلمانان دارد؟ پاسخ تقریباً روشن است: خیر. و این، نشان‌دهنده‌ درونی‌سازی منطق طبقاتی جهانی است: برخی تحلیلگران داخلی، خود را «طبقه فرودست جهان» می‌دانند که باید در مقابل «طبقه ممتاز غرب» رعیت‌وار رفتار کنند. این تصادفی نیست؛ این همان منطق است که در داخل کشور نیز بازتولید می‌شود: فقیر باید رعیت باشد؛ غنی باید ارباب.

تجربه آمریکا: نخبگان بسته، نه الزاماً شایسته

اگر هم سخنان او ناظر به تجربه آمریکا باشد، باید گفت بله: بخش مهمی از ساخت قدرت در آمریکا از طبقات مرفه می‌آید. اما علت آن نه به خاطر ژن ذاتی خوب (به عنوان مثال IQ بالا) بلکه به خاطر سایر ژن ها! نظیر ژن بهره مندی از امکانات خوب برای راهیابی به مدارس و دانشگاه های گران و فوق گران، ژن بهره مندی از شبکه خانوادگی ثروتمند، ژن برخورداری حمایت مالی در کمپین های سیاسی، ژن خودتکثیری های نهادی مانند هیئت مدیره ها، صندوق های سرمایه و ... است. این دقیقاً مورد انتقاد کارشناسان توسعه است؛ چرا که چنین چرخه بسته‌ای (که یکی از مهم ترین دلایل شکل گیری اقتصادی آن، رشد بیشتر بازده سرمایه نسبت به رشد اقتصادی است) بخش بزرگی از ظرفیت انسانی جامعه را حذف می‌کند.

اصل حرف چیز دیگری است؟

با کنار هم‌گذاشتن مثال‌های او، روشن می‌شود که محور اصلی انتقادش «رفتار برخی سیاستمداران استقلال‌طلب ایران در برابر غرب» است؛ نه مسئله طبقه اجتماعی.

اما در همین ادعا نیز یک تناقض بزرگ وجود دارد: همان سیاستمداری که به نظر می رسد هدف اشاره اوست، از نظر بسیاری از منابع بین‌المللی، یکی از توانمندترین استراتژیست‌های منطقه‌ای و باهوش‌ترین چهره‌های سیاست ایران توصیف شده است-یک نمونه نقض کامل برای نظریه او.

درمجموع باید گفت: سخنان سریع‌القلم نه بر داده استوار است، نه بر تجربه، نه بر تحلیل علمی توسعه. این سخنان بیش از آن‌که تبیین‌کننده مشکلات ایران باشد، بازتاب یک جهان‌بینی طبقاتی است که در آن ثروت به‌جای توانایی می‌نشیند، ادب ظاهری جای سیاست را پر می‌کند و «تعامل با غرب» به معیار تشخیص صلاحیت تبدیل می‌شود.

در حالی‌که تجربه تاریخی و اجتماعی-از هند تا آمریکا و از انقلاب‌ها تا اصلاحات-نشان می‌دهد پیشرفت زمانی رخ می‌دهد که همه طبقات جامعه فرصت مشارکت، رقابت و نقش‌آفرینی داشته باشند؛ نه زمانی که یک طبقه بر بقیه خط‌کش بکشد.

منبع: روزنامه خراسان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 18
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 12
  • سهیل IR ۰۹:۱۷ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    21 2
    چطور این جماعت اصلاح طلب به مردم بفهمونن که نفوذی هستند؟ چطور دیگه باید ذات خبیث و کثیفشون را برملا کنند
    • IR ۱۲:۰۸ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
      24 2
      فقری که ایجاد شده حاصل بیخردی و عملکرد ضعیف و افتضااااااحححح اصلاحاتچیها و افرادی چون همین سریع القلم هست، جالبه که بجای عذر خواهی از مردم بفکر مصادره کامل حکومت و موروثی کردن قدرت بهرشکل برای طایفه خودشون هستند!
    • Alire IR ۲۲:۲۲ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
      14 0
      اوباما پله پله امد بالا نه اینکه یهو از داخل لپ لپ کسی بیاد بالا!
  • مجتبی IR ۰۹:۲۱ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    25 0
    راست گفتن قدیمیا که ،گر گدا معتبر شود از خدا بیخبر شود ،ادم بیخدا هم خلق خدا را بیچاره مبکنه
    • IR ۱۰:۲۷ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
      9 0
      نمونه اش لیندن جانسون رئیس جمهور اسبق آمریکا که واکسی بود و اوباما که پدرش مهاجر فلک زده کنیایی بود!!!!
  • سید IR ۰۹:۲۹ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    24 0
    چون رباخواری را افراد طیف ضعیف بلد نیستند و فقط رباخوار از طیف ثروتمند می تواند یادبگیرد و عمل کند! دانش آموختگان مکاتب اقتصاد وِل انگار (لیبرال) غرب که پایه آن بر رباخواری است به جز این را علم اقتصاد نمی شناسند!
  • ایران من IR ۰۹:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    8 21
    حرف استاد کاملا منطقیه .
    • IR ۱۲:۲۰ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
      17 0
      !!!! ‌انوقت کجاش ؟؟!!
    • CO ۱۵:۱۲ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
      4 0
      در شاهنامه فردوسی ایرانیان درست وارون آن می اندیشند و پولدارها را شایسته مقام سیاسی نمیدانستند در حگایت بازرگان کفشگر بسیار پولداری که میخواست پسرش را در برابر بهای هنگفتی به مقام دبیری دیوان برساند : چو بازارگان بچه گردد دبیر هنرمند و با دانش و یادگیر چو فرزند ما برنشیند به تخت دبیری ببایدش پیروز بخت هنر یابد از مرد موزه فروش سپارد بدو چشم بینا و گوش به دست خردمند و مرد نژاد نماند جز از حسرت و سردباد! شود پیش او خوار مردم شناس چو پاسخ دهد زو پذیرد سپاس به ما بر پس از مرگ نفرین بود چن آیین این روزگار این بود!
  • IR ۱۰:۵۶ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    17 3
    به امثال این موجود غربزده و نفوذی می گوییم که خداوند در قرآن فرموده است : آیه 4 سوره مبارکه قصص « و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین » ترجمه : ما اراده داریم منّت بگذاریم بر کسانیکه در کرة زمین مورد استضعاف واقع شده اند آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.
  • IR ۱۱:۰۶ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    6 14
    نه اینکه شماهای با خدا مردم ایران را باچاره و سرافراز و ثروتمند و متمول کردید!
    • IR ۱۲:۱۴ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
      14 1
      اتفاقا هر چه فقر هست دقیقا حاصل عملکرد همین غربزده های بی خیر فشل از خدا بیخبر هست که بجای خدمت به مردم فقط در فکر اضافه کردن صفرهای حساب بانکیشون هستند و ملت براشون بشیزی اهمیت نداره هرجا اسرائیل به مردم حمله کرد اینا بجای محکوم کردن گرا دادن و به امثال نتانیاهو بجای مقابله و محکوم کردن، با دست و زبان و قلم و کلام خدمت کردن،الهی خدا منافقارو جوری بزنتشون که دیگه بلند نشن
  • رضا IR ۱۱:۱۵ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    13 0
    اینا ذاتا خوار و ذلیل غربی ها هستند و به آن افتخار می کنند. مبنای منطقی تفکر و ایده یک استاد دانشگاه اگر یک فرم ورودی مربوط به 43 سال قبل در آمریکا باشه فاتحه اون استاد را باید خواند.
  • IR ۱۱:۲۵ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    3 1
    "«نباید افراد طبقه ضعیف در ایران پست بگیرند»" این امری واضح و آشکار است و حداقل 30 سال است که در حال اجراست ما مردم تهی دست انتظار برابری داشتیم اما به طبقاتی بازی زمان ساسانیان برگشتیم. از مدرسه طبقاتی، اینترنت طبقاتی، رشته های دانشگاهی طبقاتی تا سمت گرفتن طبقاتی آنهم برای افراد خاصی که فرزندانشان در بیرون از مرزها در حال فراگرفتن علوم مملکت داری هستند تا در آینده به اشکال مختلف سوپرانقلابی گری برای حضور در صحنه اعلام آمادگی کنند البته به اصرار بزرگان برغم عدم تمایل واقعی خودشان.
  • امیرعباسی IR ۱۱:۲۷ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    6 0
    چرا اینها نمیمیرند؟چرادست ازسر ایران برنمیدارند؟تاوقتی امثال سریع القم ها وزیباکلام ها و غنی نژادها وحجاریان ها واین غربگداهای ذلیل اجنبی پرست مثل زالو به ایران چسبیده اند وهرمزخرفی که می‌خواهند میگویندومینویسندو ذهنهارا آلوده میکنند،خیانت وخائن هم در ایران وجود خواهد داشت،خدا نابودشان کند
  • IR ۱۲:۲۳ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    2 0
    اخه مسئله اینه که خیلی ها فقیرن و دم از عدالت و ...میزنن اما بعد از چشیدن شهد قدرت و صندلی و مقام کارهایی میکنن که کمتر آدمی انجام میده. از قدیم گفتن یا رب مباد که گدا معتبر شود
  • IR ۱۵:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    5 0
    این صحبت ها همان کلام نیچه ،فیلسوف غربی نیست ؟ که میگفت برای حفظ جامعه مقتدر باید افراد ضعیف را سر به نیست کرد تا فقط ژن های قوی ادامه حیات داشته باشند ؟ و جالب اینکه خود او با ضرب شلاق یک ارابه ران کشته شد !؟ مطالعه کتاب غربزدگی آل احمد را بسیار توصیه میکنم برای شناخت دقیق این جماعت " بی هنر پر ادعا " .
  • لالا IR ۱۵:۴۴ - ۱۴۰۴/۰۹/۰۹
    10 0
    معلوم نیست این جماعت از حرام لقمگی به مغزحرام رسیدند یا برعکس

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس