محتمل‌ترین سناریو درباره سرنوشت سلمان و پسرش/ ولیعهد سعودی ۹۰۰ نفر از مخالفانش را کُشته است/ مصاحبه با معارض عربستانی

معارض برجسته عربستانی گفت: گفتگو میان ریاض و تهران ممکن است بی نتیجه نباشد و چه بسا منجر به کاهش شدید تنش یا پایان یافتن درگیری‌ها شود، مشکل نظام سعودی این است که از خود اراده‌ای ندارد.

به گزارش مشرق، «حمزه الشاخوری» عضو هیئت رهبری جنبش معارض «خلاص» (نجات) عربستان تاکید کرد که بن سلمان از زمان انتصاب به عنوان ولیعهد سعودی، بیش از ۹۰۰ نفر از مخالفانش را کشته است.

الشاخوری گفت کسی که مسیر سیاست خارجی عربستان را از ابتدا تا کنون دنبال می‌کند، هیچ شکی به خود راه نمی‌دهد مبنی بر اینکه ریاض اولین طرفی است که خیلی سالها پیش، روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی کرده و  فهد بن عبدالعزیز در دهه هفتاد، ابتکار کمپ دیوید را به پیش برد و سردمدار و حامی نخست آن در منطقه بوده است و ابتکار عبدالله بن عبدالعزیز در سال ۲۰۰۲ هم از این امر خارج نیست که با عنوان ابتکار عربی مطرح شد و این ابتکار از چارچوب عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و چشم پوشی از حقوق فلسطینی و عربی خارج نیست.

معارض سعودی اعلام کرد گفتگو میان ریاض و تهران ممکن است بی نتیجه نباشد و چه بسا منجر به کاهش شدید تنش یا پایان یافتن درگیری‌ها شود، مشکل نظام سعودی این است که از خود اراده‌ای ندارد و تصمیم گیرنده نیست و قدرت ترسیم سیاست خارجی و منطقه‌ای را ندارد و تصمیم‌گیرنده اصلی، آمریکا و انگلیس هستند.

وی در خصوص  چنگ انداختن بن سلمان بر قدرت و حکومت پادشاهی در عربستان گفت من به سمت برخی سناریوهایی که تحلیلگران مطرح می‌کنند، کشیده نمی‌شوم، از جمله این سناریو که بن سلمان درصدد حذف پدرش است. نزدیک‌ترین و قوی‌ترین سناریو این است که پدر به نفع پسر از منصب پادشاهی به بهانه‌های وضعیت سلامتی و کهولت سن کناره گیری می‌کند. اگر دونالد ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا به پیروزی می رسید، امروز ما شاهد چنین سناریویی می‌بودیم.

مشروح مصاحبه این معارض برجسته عربستانی به این شرح است:

آقای حمزه الشاخوری عضو هیئت رهبری جنبش معارض «خلاص» عربستان، وضعیت حقوق بشر را در این کشور چگونه  ارزیابی می‌کنید و آیا معارضان دست به  تحرکاتی برای مقابله با اقدامات سرکوبگرانه نظام سعودی به ویژه علیه شهروندان منطقه شرقی عربستان خواهند زد؟

وضعیت حقوق بشر در پادشاهی سرکوبگر سعودی همچنان در حال بدتر شدن است. از زمانی که سلمان بن عبدالعزیز بر تخت پادشاهی تکیه زد و فرزندش به عنوان ولیعهد وی منصوب شد، سیاست‌های سرکوب و کشتار و ارعاب و شکنجه و اعدام خارج از چارچوب قانون یا احکام دادگاه‌هایی که ساده ترین و بدیهی‌ترین معیارهای عدالت و شفافیت در آن رعایت نمی‌شود، طی این سالها تشدید شده است به طوری که حدود ۹۰۰ فر از ملیت‌های عربی و اسلامی که اکثر آنها شهروندان و برخی کم سن و سال هستند و اغلب آنها متهم به جرایم سیاسی در چارچوب معارضه با نظام و بیان نظرات خود به صورت کتبی و شفافی هستند، دهها گزارش از سوی سازمان‌های بین المللی و داخلی فعال در خارج منتشر شده که تجاوزات و نقض مستمر حقوق بشر از سوی نظام سعودی را به صورت دوره‌ای فاش می‌کند.

کدام قشرها و طیف‌های جامعه عربستان در معرض ظلم و ستم بیشتر از سوی نظام سعودی قرار دارند؟

این ظلم و سرکوبگری طیف‌ها و قشرهای مختلف جامعه را در شبه جزیره عربستان از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال آن فرا گرفته است که حتی کودکان و افراد سالخورده و زنان هم از این سرکوب و ظلم بی نصیب نمانده‌اند، ستمگری و سرکوبگری نظام سعودی تمام رویکردها و گرایش‌های سیاسی و مذهبی اعم از اهل سنت و شیعیان و عموم مردم و نخبگان سیاسی و دینی و رسانه ای و فرهنگی را هدف قرار داده است. نظام سعودی کمترین اختلاف و معارضه با سیاست‌های اقتصادی و سیاسی خود را برنمی‌تابد که این رویکرد سبب شده تا زندان‌های تمام مناطق مملو از بازداشت شدگان اعم از دانشگاهیان و دانشجویان و روحانیون، نویسندگان و روزنامه نگاران منتقد شد.

ماهیت شکل‌گیری معارضان سعودی چیست و آیا عملا به یک طیف خاص و واحدی وابسته  است و اینکه خواسته‌های شما به  عنوان معارضان چیست؟

تشدید سرکوبگری سبب افزایش فراریان از سرکوبگری نظام سعودی به خارج شده و شمار زیادی از آنها به صفوف معارضان نظام سعودی پیوسته اند که اساسا طیف وسیع با رویکردها و مواضع و  اهداف و خواسته‌های متعدد و مختلف را شامل می‌شود، برخی از این افراد بر اصلاح نظام و  تغییر آن حساب باز کرده‌اند و برخی امیدوار هستند که قدرت‌های منطقه‌ای و یبن المللی بر نظام سعودی فشار وارد کنند تا به حقوق بشر احترام گذاشته یا از شدت سرکوبگری و ظلم خود بکاهد.

آیا بر جامعه بین المللی برای تغییر رفتار و سیاست‌های نظام سعودی حساب باز می‌کنید؟

شخصا خیلی بر نهادهای بین المللی چه حقوقی یا مدنی یا سیاسی حساب باز نمی‌کنم، اما درباره کشورهای اروپایی و آمریکا باید بگویم که این کشورها همپیمانان تاریخی تمام نظامهای سرکوبگر منطقه و در راس آنها نظام سعودی بوده و هستند. طیف قابل توجه ای از معارضان بر پایه ریزی عناصر قدرت جامعه برای رشد و پیشرفت جامعه برای اینکه خود درباره نبرد تعیین سرنوشت خود و رهایی از این نظامی تصمیم بگیرد که انگلیسی ها در دهه بیست قرن گذشته ایجاد کرده و پس از آن امپریالیست آمریکا تا امروز از آن حمایت کرده است.

میزان تاثیرگذاری و حضور معارضان در عربستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

گروه‌های مختلف معارضان در سطوح متفاوت در صحنه حضور دارند و فعالیت‌های رسانه‌ای و حقوقی آنها را چه در شبکه‌های تلویزیونی یا سایت‌های آنها در شبکه اینترنت یا از طریق شبکه‌های ارتباط اجتماعی می‌توانید رصد کنید. همچنین برخی فعالیت‌های میدانی در برابر سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های نظام سعودی در کشوهای مختلف را باید به آن اضافه کرد ...هر چند به طور کلی از معارضان به سبب عدم حضور در صحنه سیاسی انتقاد می‌شود.

شاهد رویکردهایی برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی هر چند به صورت مخفیانه از سوی نظام سعودی هستیم، آیا احتمال امضای توافق عادی سازی میان نظام سعودی و رژیم صهیونیستی در برهه آتی وجود دارد؟

کسی که مسیر سیاست خارجی نظام سعودی را دنبال می‌کند، کمترین شکی پیدا نخواهد کرد که ریاض، اولین طرف سازشکاری است که روابط خود را با رژیم اشغالگر صهیونیستی از سالها پیش عادی کرده است. فهد بن عبدالعزیز در دهه هفتاد ابتکار کمپ دیوید را رهبری کرد و اولین سردمدار و پیش برنده آن بود و ابتکار عبدالله بن عبدالعزیز که سال ۲۰۰۲ میلادی با عنوان ابتکار عربی ارائه کرد،   هم خارج از چارچوب عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و چشم پوشی از حقوق فلسطینی و عربی نیست، علاوه بر آکه باید به دهها توافق سری میان نظام آل سعود و صهیونیست‌ها در سطح امنیتی و نظامی اشاره کرد. گزارش‌های متعددی از مشارکت صهیونیست‌ها در کنار سعودی‌ها در جنگ یمن در اوایل شصت قرن گذشته پرده برداشته است. اطلاعات موثقی مبنی بر حضور دهها کارشناس امنیتی و نظامی صهیونیست در اماکن و  تاسیسات متعدد در عربستان با هدف آموزش نیروهای نظامی سعودی وجود دارد.

دلایل و شواهد شما در این زمینه چیست؟

ما می‌توانیم به دیدارها و نشستهای شاهزادگان و مسئولان سعودی با سران و سیاستمداران و افسران ارتش و موساد رژیم صهیونیستی که طی ۳۰ سال اخیر فاش شده، از  بندر بن سلطان و سعود الفیصل و انور عشقی افسر امنیتی تا دیدار محمد بن سلمان با نتانیاهو نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در شهر نئوم در استان تبوک عربستان اشاره کنیم؛ علاوه بر سفر برخی صهیونیست‌ها از جمله خاخام‌ها به ریاض و جده و حتی اماکن مقدسه در مکه مکرمه و مدینه منوره و سفرهای گسترده آنها که در رسانه‌های غیر رسمی سعودی پوشش داده شده  است. اما در خصوص سفر برخی سعودی‌ها به فلسطین اشغالی باید گفت که قطعا بدون موافقت و حمایت مقامات عالی سعودی چنین چیزی ممکن نیست و در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که فضاهای عربستان، حداقل از بیست سال پیش همچنان به روی هواپیمایی رژیم صهیونیستی باز بوده است. به طوری که رسانه‌های جهانی هر از چند گاهی از عبور هواپیماهای دشمن اسرائیلی از حریم هوایی عربستان پرده برداشته‌اند که آخرین مورد آن، عبور هواپیمای حامل نفتالی بنت نخست وزیر رژیم صهیونیستی از حریم هوایی عربستان برای سفر به امارات بوده است.

بنابراین به طور خلاصه می‌توان گفت که عادی سازی روابط میان نظام سعودی و رژیم صهیونیستی به طور مستمر ادامه دارد؟

اگر تمام آنچه من بیان کردم، عادی سازی و ائتلاف با رژیم صهیونیستی نیست، ما آن را چه باید بنامیم و چه باید آن را توصیف کنیم؟ عادی سازی روابط میان نظام سعودی و رژیم صهیونیستی ادامه دارد، اما همانطور که در سئوالتان اشاره کردید، به صورت مخفیانه و پشت پرده جریان دارد، اما رونمایی و علنی کردن این مسئله به این بستگی دارد که بن سلمان از دولت آمریکا تضمین بگیرد که در صورت تسهیل تکیه زدن خود به تخت پادشاهی نظام سرکوبگر، روابط مخفیانه با صهیونیست‌ها را علنی و رسمی خواهد کرد.

ارزیابی شما از مذاکرات سعودی ایرانی چیست و آیا ممکن است منجر به نتایج واقعی و تحقق ثبات گسترده در منطقه شود؟

گمان می‌کنم که تهران وقت خود را با چنگ زدن گفتگو با نظام سعودی و تکیه بر امکان تفاهم وجود دارد که بتواند منجر به تغییراتی شود که به ثبات منطقه و دور کردن منطقه از خطرات امنیتی و ژئوسیاسی کمک کند که اولین آن پادشاهی آل سعود است که در معرض خطر تجزیه یا نابودی قرار دارد. مشکل نظام سعودی این  است که خود تصمیم گیرنده نیست و قدرت ترسیم سیاست‌های خارجی و منطقه‌ای خود را به صورت مستقل از آمریکا و انگلیس ندارد در نتیجه تهران با نظامی گفتگو می‌کند که حاکمیتی بر امور کشور خود ندارد و قادر به امضای توافق یا تفاهمی خارج از چارچوب سیاست ترسیم شده از سوی آمریکا برای منطقه نیست.

چه بسا مطرح ترین مثال در این زمینه، عقب نشینی ریاض از تفاهمات خود با اتحادیه جماهیر شوروی سابق در دوره‌های تاریخی و سپس عقب نشینی از تفاهمات خود با روسیه باشد که آخرین مورد آن، در دوره عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه سابق و آنگاه در دوران سلمان بن عبدالعزیز پادشاهی فعلی است که از وتوی آمریکا بر تمام تفاهماتت و توافقات و قراردادهای ریاض با کشورهای منطقه و خارج از منطقه پرده برمی‌دارد.

بنابراین شما می‌گویید که گفتگوی تهران با ریاض فایده‌ای ندارد؟

نه به طور مطلق؛ گفتگو میان تهران و ریاض ممکن است بی نتیجه نباشد و چه بسا منجر به کاهش شدید تنش یا پایان درگیری در برخی پرونده‌های منطقه ای شود، ولی نمی‌توانیم بر نتایج راهبردی تکیه کنیم که ثبات دائمی و پایدار را به دنبال داشته باشد به دلیل اینکه سیاست دو کشور و گزینه‌های راهبردی آنها با یکدیگر متفاوت است. جمهوری اسلامی ایران قلب و فرمانده اردوگاه و محوری گسترده در منطقه قلمداد می‌شود که نابودی رژیم  اشغالگر صهیونیستی و حذف آن از صحنه هستی و بیرون راندن نظامیان بیگانه و در راس آنها آمریکایی‌ها را از منطقه مسئولیت خود قرار داده است و اینکه اداره منطقه باید صرفا در انحصار کشورها و ملتهایشان باشد، در حالی که نظام سعودی قادر به قطع ارتباطات و ائتلاف‌هایش با آمریکا و غرب و صهیونیست‌ها نیست و البته خواهان چنین کاری  هم نیست، چرا که  احساس می‌کند که بدون حمایت خارجی، موجودیتش در خطر است.

نظر شما درباره بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس چیست که اعلام کرده است «ما به این چشم دوخته‌ایم که دولت جدید ایران نقش مثبت در کاهش تنش داشته باشد، آیا گفتمان شورای همکاری در قبال ایران در سایه گفتگوها با این کشور جدید است؟

در سایه آنچه قبلا گفتم، مشخص می‌شود که گفتمان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج(فارس) که در نشست اخیر ریاض نمایان شد، در چارچوب تجدید آرایش و پاسخ به متغیرهای پیاپی است که منطقه را در برگرفته و ساماندهی اوضاع همپیمانان آمریکا را بر  این کشور در پی آغاز عقب نشینی از منطقه و تمرکز نظامی و  امنیتی و سیاسی بر دریاهای زرد و سیاه تحمیل می‌کند، آمریکا برای رویارویی با چین و روسیه و مقابله با افزایش روزافزون قدرت اقتصادی و سیاسی آنها آماده می‌شود.

همچنین نباید لحن خصمانه بیانیه پایانی نشست اخیر را نادیده بگیریم که دربرگیرنده اتهامات متعددی به تهران همچنان اتهام دست داشتن در متشنج شدن اوضاع منطقه و حمایت از تروریسم بر اساس این بیانیه است. شکی نیست که منظور آنها، حمایتی است که جمهوری اسلامی ایران از ملت‌ها و گروه‌های آزاده در منطقه از عراق تا یمن و لبنان و فلسطین به عمل می‌آورد. آنها(حکام حاشیه خلیج فارس) این مسئله را به صراحت اعلام کرده هنگامی که حزب الله لبنان را تروریستی توصیف کردند. به همین سبب نمی‌توانیم خیلی بر نتایج گفتگوهای سیار میان ایران و حکومت سعودی از بغداد تا عمان حساب باز کنیم، این نتایج مادامی که تصمیم ریاض تحت سلطه ساکن کاخ سفید در واشنگتن باشد و ریاض هیچ اختیاری از خود نداشته باشد، بی نتیجه خواهد بود.

در خصوص تحولات داخلی در عربستان، آیا آمادگی‌هایی برای اینکه بن سلمان بر تخت پادشاهی تکیه بزند، وجود دارد؟ سرنوشت پدر و موقعیت بین المللی عربستان سعودی چه خواهد شد، به ویژه با توجه به اینکه بن سلمان به سبب اقداماتی که انجام داده از جمله مثله کردن جمال خاشقجی روزنامه نگار در انزوای بین المللی به سر می‌برد؟.

برکناری مقرن بن عبدالعزیز از ولیعهدی و انتصاب محمد بن نایف به جای وی، اولین گام در مسیر رسیدن بن سلمان به تخت پادشاهی بود که پس از آن مهمترین گام یعنی برکناری بن نایف از ولیعهدی و تمام مناصب و مسئولیت‌های امنیتی آن برداشته شد که این امکان را داد که بن سلمان به تنهایی بر تمام ارکان حکومتی در زمینه‌های سیاسی، امنیتی، نظامی، اقتصادی و حتی دینی و فرهنگی سیطره یابد و حذف گسترده تمام شاهزادگان ارشد و متنفذی را که  امکان رقابت با وی برای نشستن بر تخت پادشاهی را داشته باشند، کلید زد که به بازداشتی‌های هتل ریتز معروف شد که البته با تایید و حمایت دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا همراه شد.

بن سلمان، فراهم کردن فضا و زمینه‌سازی را از طریق حذف مراکز قدرت‌های دینی و اقتصادی و حتی قبایلی را از طریق بازداشت و مصادره ثروت‌ها و برکناری از پست‌های حکومتی و زندان یا بازداشت اجباری خانگی و ممنوعیت سفر و مصادره گذرنامه‌ها تکمیل کرد و به طور کلی باید گفت بن سلمان تمام افراد بانفوذ و قدرتمندی را که از رقابت آنها یا مانع تراشی آنها در برابر رسیدن به قدرت یا حذف خود می‌ترسید، حذف کرد.

بن سلمان بر تصمیمات حکومتی سیطره یافته و تمام ارکان حکومتی مهلکه(محل هلاکت، اصطلاحی که مخالفان آل سعود به کار می برند) را در قبضه خود قرار داده است، او هم ولیعهد است هم رئیس دربار پادشاهی و هم وزیر دفاع و هم رئیس شورای امور اقتصادی و امور سیاسی  است و دهها پست دیگر از جمله رئیس شورای عالی اداری آرامکو و شورای صندوق سرمایه گذاری های دولتی را در اختیار دارد.

با توجه به تمام این داده‌ها، بن سلمان به عنوان پادشاهی که تاج ندارد، توصیف می‌شود، او نه تنها شاهزادگان خاندان بن سعود را به حاشیه و انزوا رانده، بلکه عملا حتی پدرش را هم به حاشیه رانده است که اسما پادشاه است، خواه این امر بنا به تمایل و تصمیم خود پدرش به طمع تسهیل ماموریت تکیه زدن پسرش بر تخت پادشاهی باشد یا خیر؛ پادشاه تقریبا از صحنه قدرت غایب است، هر چند پسرش تمایل داشته باشد هر از چندگاهی او را در رسانه‌ها در مسائل داخلی نشان دهد مانند سخنرانی کوتاهی که اوایل هفته به مناسبت اعلام بودجه سالیانه ایراد کرد.

ولی با وجود همه این مسائل، به نظر می‌رسد که تاج گذاری بن سلمان به عنوان پادشاه به تاخیر افتاده است، درست است؟

عوامل متعددی در تاخیر پروژه بن سلمان برای تکیه زدن بر تخت پادشاهی سهیم بوده است که مهمترین آنها، شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و موضع منفی جوبایدن رئیس جمهور فعلی این کشور در قبال بن سلمان و نیز جنایت حذف جمال خاشقجی روزنامه‌نگار سعودی در کنسولگری رژیم در ترکیه است، اما این پروژه همچنان به قوت خود موجود است و طرح به طور جدی دنبال می‌شود. سفر اخیر بن سلمان به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در پی دیدار امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه از ریاض و برگزاری نشست اخیر سران شورای همکاری به ریاست بن سلمان تنها حلقه‌ای در تشدید اقدامات وی برای تکیه بر تخت پادشاهی است.

سرنوشت سلمان بن عبدالعزیز چه خواهد شد، آیا ممکن است پسر به حذف پدر متوسل شود؟

 من به سمت برخی سناریوهایی که تحلیلگران مطرح می‌کنند، کشیده نمی‌شوم، از جمله این سناریو که بن سلمان درصدد حذف پدرش است. وی مجبور به این کار نیست، چرا که روابط گرم و نزدیکی میان پدر و پسر از کودکی وی وجود داشته و تکیه زدن پسر بر تخت پادشاهی، پروژه اساسی پدر است و اگر حمایت‌ نمی‌کرد، بن سلمان قادر نبود فضاها را برای خود همراه کند، به همین خاطر هیچ ترس و خطری برای سرنوشت ملک سلمان وجود ندارد، نزدیک‌ترین و قوی‌ترین سناریو این است که پدر به نفع پسر از منصب پادشاهی به بهانه وضعیت سلامتی و کهولت سن کناره گیری می‌کند. اگر دونالد ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا به پیروزی می‌رسید، امروز ما شاهد چنین سناریویی می‌بودیم.

شما در خصوص انزوای بین المللی تحمیل شده بر ولیعهد سعودی چه نظری دارید؟

درباره انزوا باید بگویم که انزوا منحصر به شخص بن سلمان نیست، بلکه تمام نظام سعودی در مرحله خروج از صحنه سیاسی بین المللی و منطقه‌ای در عملیات بازگشت به آنچه شعار «سعودی اول» توصیف کرده‌اند، به سر می‌برد، حتی  اگر این امر با جنایت حذف خاشقجی همراه باشد، ولی ما به خوبی این نکته را درک می‌کنیم که نظام‌های آمریکایی و غربی هرگز ارزش‌ها و اصول حقوق بشر ارزشی برایشان ندارد جز اینکه از آن در راستای خدمت به اهداف سیاسی و منافع اقتصادی خود بهره برداری می‌کنند، قراردادهای تجاری و تسلیحاتی با ریاض نه تنها متوقف نشده، بلکه حتی قراردادهای آموزش دستگاه‌های امنیتی و فروش ابزارهای شکنجه و فناوری‌های جاسوسی از افراد و گروه‌های معارض هم ادامه دارد.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس