به گزارش مشرق، افشین علا، شاعر معاصر یکی از سرودهایش را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد.
احاطه ام کن چنان که آتش چو بر درختان شراره بندد
ز باد و باران زبانه گیرد، ز هر طرف راه چاره بندد
احاطه ام کن چنان که دریا کشد به گرداب ریشخندی
غریق کشتی شکسته را چون دخیل بر تخته پاره بندد
احاطه ام کن چنان که توفان چو قصد زیر و زبر نماید
به دامن صخره گل بریزد، به پای گل، سنگ خاره بندد
احاطه ام کن چنان که شیری به رسم بازیچه، صید خود را
رها کند، ره بر او ببندد، رها کند، ره دوباره بندد
احاطه ام کن چنان که مادر، دمی رود چون قرارش از کف
ره نفس بر گلوی طفلش ز بوسه ی بی شماره بندد
احاطه ام کن چنان که شعری چو از جنون پشتوانه گیرد
زبان تشبیه را بدوزد، دریچه بر استعاره بندد
احاطه ام کن چنان حرامی که در شبیخون بی امانش
ز کاروانی که خفته در خود، پیاده گیرد، سواره بندد
احاطه ام کن چنان که مرگی به ناگهان چون ز در درآید
زبان و دستان و دیدگان را به ناگه از یک اشاره بندد
احاطه کن عشق! همچنانم ببر به آن سمت بیکرانم
که عنکبوت فلک به جانم کمند تار از ستاره بندد...