به گزارش مشرق، مهدی فضائلی کارشناس مسایل سیاسی در یادداشتی نوشت:
دو روز پیش خبر سقوط ماهواره جاسوسی امارات متحده عربی توسط رسانهها منتشر شد. نشریه فوربز نوشت: این پرتاب ناموفق باعث شد ماهواره گرانقیمت (چشم شاهین 1) متعلق به امارات متحده عربی در اقیانوس اطلس سقوط کند. راکت ماهوارهبر اروپایی وگا چهارشنبه شب (۱۰ژوئیه) در پایگاهی از گویان فرانسه پرتاب شده بود.
بیشتر بخوانید:
ماهوارههای مزبور تولید شرکت ایرباس هستند. بنابر اعلام پایگاه اینترنتی «اسپیس فلایتناو»، شرکت فرانسوی آریان اسپیس، این پرتاب را انجام داد. دقت کنید؛ منظورم سقوط این ماهواره نیست که آن هم در جای خود قابل بهرهبرداری است بلکه نکته اصلی اینجاست که راکت ماهوارهبر اروپایی، محل پرتاب فرانسه، سازنده خود ماهواره شرکت ایرباس و پرتابکننده هم شرکت فرانسوی آریان اسپیس است! به عبارت دیگر، کشور امارات فقط پول این پروژه را پرداخت کرده و بهرهبردار آن بوده است که به احتمال قریب به یقین در مرحله بهرهبرداری نیز کارشناسان غربی نقش ایفا میکنند. این را مقایسه کنید مثلاً با ماهواره امید ایران که در سیامین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مدار قرار گرفت. سازنده راکت ماهواره، محل پرتابش، سازنده خود ماهواره و پرتابکنندهاش همه ایرانی بودند و پیش از ایران هشت کشور؛ شوروی (۱۹۵۷)، ایالات متحده آمریکا (۱۹۵۸)، فرانسه (۱۹۶۵)، ژاپن (۱۹۷۰)، چین (۱۹۷۰)، بریتانیا (۱۹۷۱)، هند (۱۹۸۰) و رژیم صهیونیستی (۱۹۸۸) مستقلاً موفق به پرتاب ماهواره شده بودند.
مشخصات ماهواره اماراتی نمادی است برای فهم یک واقعیت مهم که برخی نمیخواهند یا نمیتوانند آنرا درست بفهمند. زیاد شنیده یا خواندهایم که کشورهای ژاپن، کرهجنوبی و امارات را جلوی چشم ما میگذارند و از آن نتیجه میگیرند که ارتباط اینها با آمریکا چنین پیشرفتهایی را برای آنها به ارمغان آورده است! کشورهای غیرغربی دارای روابط خوب با آمریکا را میتوان به سه گروه تقسیم کرد:
-کشورهای پیشرفتهنمای شرق آسیا مانند ژاپن و کرهجنوبی.
- کشورهای پولدار و پیشرفته حاشیه خلیج فارس مانند عربستانسعودی، کویت و امارات.
- کشورهای فقیر و عقبمانده آفریقایی و آسیایی و... مانند مصر و افغانستان.
درباره کشورهای پیشرفته شرق آسیا که از نظر فناوریهای روز و صنعت جایگاه قابل اعتنایی دارند دو نکته قابل توجه است؛ نخست اینکه این کشورها بهرغم جایگاه بالا در صنعت و تکنولوژی، بهخصوص در حوزه سیاست خارجی به شدت وابسته، مرعوب آمریکا و تقریباً فاقد استقلال هستند. و دوم اینکه پیشرفت صنعتی و تکنولوژیک آنها نه مرهون ارتباط با آمریکا بلکه مرهون فرهنگ خود آنهاست.
ساموئل هانتیگتون و لارنس هریسون در کتاب «اهمیت فرهنگ» به تفصیل درباره نقش فرهنگ در موفقیت جامعه و پیشرفت انسانی سخن گفتهاند ولی بهطور مشخص هانتیگتون در پیشگفتار این کتاب به مقایسه دو کشور غنا و کرهجنوبی اشاره میکند و میگوید اطلاعات اقتصادی این دو کشور در ۱۹۶۰ بسیار شبیه به یکدیگر بود ولی ۳۰ سال بعد کرهجنوبی به یک قدرت اقتصادی تبدیل شد که چهاردهمین اقتصاد بزرگ جهان در زمینههای شرکتهای فراملیتی، صادرات اتومبیل، تجهیزات الکترونیک و دیگر تولیدات پیشرفته به شمار میرفت در حالیکه در کشور غنا هرگز چنین تغییراتی رخ نداده بود.
هانتیگتون پس از طرح سؤال درباره تبیین تفاوت شگرف بین این دو کشور بدون کمترین اشارهای به نقش رابطه این کشور با آمریکا اضافه میکند: «بدون شک، عوامل مختلفی در این زمینه دخالت داشتهاند اما بهنظر میرسد که فرهنگ نقشی عمده را در این تبیین بر عهده دارد. کرهجنوبی ارزش زیادی برای صرفهجویی، سرمایهگذاری، کار سخت، آموزش و سازمانها قائل شد. ارزشهای غنا کاملاً متفاوت بودند.» اما گروه دوم، یعنی کشورهای حاشیه خلیج فارس، نه از استقلال سیاسی برخوردار هستند و نه از صنعت و فناوری بومی بهرهای دارند؛ کشورهایی بهرهمند از نعمت خدادادی نفت و گاز و موقعیت تجاری که با ثروت بادآورده خود، ظاهری پیشرفته و خیرهکننده برای خود ساختهاند اما این ظاهر هیچ ریشه و اصالتی ندارد که ماهواره اماراتی نماد چنین شرایطی است.
کشورهایی مصرفزده و اهل اسراف، بهدور از کار سخت، کمبهره از آموزش و در واقع عقبمانده که حکم گاو شیرده را برای غرب و بهویژه آمریکا بازی میکنند و البته در گاوداریهای مجهز، پیشرفته و باشکوه نگهداری میشوند! و گروه سوم کشورهای فقیر و عقب مانده مانند مصر و افغانستان. کشور مصر تقریباً همزمان با انقلاب اسلامی ایران سرسپردگیاش به آمریکا به اوج رسید و انور سادات، رییسجمهوری روسیاه این کشور پیمان کثیف کمپ دیوید را امضا کرد. مصر بهرغم ارتباط عمیق و سرسپردگی کامل سادات و حسنی مبارک به آمریکا هر روز فقیرتر و عقبماندهتر شد تا جاییکه بر اساس برخی آمار، متجاوز از چهار میلیون نفر از مردم مصر در قبرستانها زندگی میکنند! کشور مصر که پیش از سرسپردگی به غرب جایگاه رفیعی در بین اعراب داشت و از موقعیت بینالمللی ارزشمندی برخوردار بود، در دوران جدید از نظر جایگاه بینالمللی و منطقهای نیز به شدت تنزل کرد و به کشوری کمتأثیر تبدیل شد. وضعیت افغانستان هم که معلوم است.
پس از ۱۱سپتامبر که آمریکا به افغانستان حمله کرد و تقریباً این کشور را به اشغال خود درآورد، جریانها و افراد مرعوب غرب در ایران، هو انداختند که از چند وقت دیگر برای تفریح و گردش، به جای دبی و امارات و اروپا باید به کابل برویم و در آینده نزدیک این جوانان ایرانی هستند که باید برای کار به کابل بروند! حال به اوضاع کابل و افغانستانی که با آمریکا پیوند سیاسی عمیق دارد و حتی در متون آموزشی این کشور هم دخل و تصرف کردند، بنگرید؛ نه خبری از رفاه و پیشرفت اقتصادی هست و نه امنیت! بنابراین نه رابطه سیاسی عمیق و حتی سرسپردگی به آمریکا، مایه پیشرفت کشورها میشود و نه قطع رابطه با آمریکا و حفظ استقلال کامل سیاسی، مانع پیشرفت. ما بارها تجربه کردهایم که با خودباوری، شناخت ظرفیتهای داخلی، تفکر و عقلانیت انقلابی، کار و مدیریت جهادی و ایمان به وعدههای الهی میتوانیم پیشرفتهای بسیاری را محقق کنیم و به بالاترین فناوریها دست یابیم.