گروه جهاد و مقاومت مشرق - مردم به مهاجرین جنگ و رزمندگان به طور مرتب در جبهه کمک رسانی می کردند. آخ که چه دورانی بود و چه فرهنگی در جامعه حاکم بود. با مردان و زنانی که از مال و جان مایه می گذاشتند. پیر و جوان توی مساجد جمع می شدند و هر کسی عاشقانه و بدون هیچ چشم داشتی، فقط برای رضای خداوند و عشق به اسلام یک کاری انجام می داد.
یکی خیاطی می کرد، یکی بافتنی می بافت، عده ای مربا درست می کردند و هزار کار دیگر. عده ای هم مواد این کارها را در اختیار آنها قرار می دادند و یا به صورت وجه نقد کمک می کردند. مسئول ساختمان اطلاعیه هایی که از طرف بنیاد مهاجرین صادر می شد را با سنجاق ته گرد روی تابلو نصب می کرد. بعضی کالاها هم به جمعیت از مهاجرین در غیاث آباد قطعه هایی زمین دادند که بعضی آنها را فروختند، بعضی هم ساختند و فروختند. ولی نوبت به تعداد چهارنفره که رسید گفتند: این اطلاعیه دیگر لغو شده است. پیش آقای نظریان رئیس بنیاد مهاجرین که بعد از آقای معصومی فر آمده بود، رفتم و گفتم پس سهم ما چه شد؟ گفت دیگر این اعلامیه لغو شده و به مهاجرین زمین نمی دهند. این هم از بدشانسی من بود.
آنچه خواندید بخشی از خاطرات خودنوشت صبریه فلاح حسینی از زندگی مهاجرین جنگ تحمیلی است که در کتاب «اتاق شماره 24» از سوی انتشارات صریر منتشر شده. نویسنده خود از هموطنان کُرد است که با تشویق بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس قزوین، خاطراتش را نوشته و در قالب کتابی 380 صفحه ای منتشر کرده است. این کتاب 25000 تومان قیمت دارد و برای تهیه آن می شود با 02833361151 تماس گرفت.