قاتل

مردی که در دفاع از پدرزنش وارد دعوای خانوادگی شده بود، دستش به خون برادرزن معتادش آغشته شد.

به گزارش مشرق، اول فروردین ماه امسال مأموران کلانتری ۱۴۶ حکیمیه قاضی مدیرروستا، بازپرس ویژه قتل را از کشف جسد مردی ناشناس در جاده فرعی جاجرود با خبر کردند. با حضور بازپرس در محل معلوم شد که جسد متعلق به مردی حدوداً ۳۵ ساله است که در محل دیگری با ضربات چاقو به نقاط مختلف بدنش به قتل رسیده و سپس جسدش به این مکان منتقل شده است. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، هویت جسد شناسایی شد. داوود ۳۵ ساله قبلاً به اتهام جرائم مواد‌مخدر بازداشت شده بود.

سپس خانواده داوود که ساکن خیابان غیاثی در محله اتابک بودند، شناسایی شدند. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی متوجه شدند که خانواده داوود گم شدن او را به پلیس گزارش نداده بودند. خانواده وی گفتند ‌داوود به واسطه مصرف مواد مخدر گاهی از خانه بیرون می‌رفت و برای مدتی برنمی‌گشت به همین دلیل احتمال دادیم خودش به خانه بر می‌گردد تا اینکه پلیس خبر داد که به قتل رسیده است.


تحقیقات میدانی پلیس، اما از چیز دیگری حکایت داشت. همسایه‌ها به پلیس گفتند قبل از کشف جسد، شاهد دعوای سخت ‌داوود با خانواده‌اش بوده‌اند. وقتی درباره انگیزه دعوا از خانواده ‌داوود تحقیق شد، آنها حرف‌های متفاوتی را به پلیس گفتند، همین تناقض‌ها سبب شد تا گمانه‌زنی برای اینکه قتل توسط عضوی از خانواده رقم خورده باشد، قوت بگیرد تا اینکه سه روز قبل خواهر مقتول راز جنایت را بر ملا کرد.


او توضیح داد ۲۸ اسفندماه بود که مادرم با ما تماس گرفت و درخواست کمک کرد. او گفت که برادرم ‌داوود دارد پدرم را کتک می‌زند و توان اینکه مانع دعوا شود را ندارد. من هم همراه شوهرم مهدی راهی خانه پدرم شدیم. وقتی وارد شدیم ‌داوود چاقو به دست داشت و پدرم را تهدید می‌کرد. با دیدن ما به طرف شوهرم حمله کرد. همان لحظه شوهرم چاقویی را که روی دیوار بود‌، برداشت و برادرم را هدف قرار داد که کشته شد. بعد از اینکه ‌داوود فوت کرد، همه وحشت کردیم. از ترس جسد را داخل پارچه‌ای گذاشتیم و با خودرو به منطقه‌ای در جاجرود بردیم و رها کردیم. بعد از اعتراف‌های زن جوان بود که شوهر ۴۲ ساله‌اش هم بازداشت شد.


هر چند که او ابتدا جرمش را انکار کرد و گفت که در جریان قتل نقش ندارد، اما وقتی با همسرش مواجه شد، به قتل اعتراف کرد. او گفت: من قصد کشتن داوود را نداشتم. برای نصیحت کردن او به خانه رفته بودم که حادثه ناخواسته اتفاق افتاد. وقتی که او با چاقو به من حمله کرد، راه فرار نداشتم. دست به چاقو بردم تا بترسد و جلو نیاید، اما او حمله کرد. من هم برای دفاع ضربه‌ای زدم که کشته شد. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: بررسی‌های بیشتر در این‌باره ادامه دارد.

گفت‌وگو با قاتل

سابقه داری‌؟

نه.

شغلت چیست؟

ماشین دارم و اسنپ کار می‌کنم.

چه شد که برادر‌زنت را کشتی‌؟

من قصد کشتن او را نداشتم، از خودم دفاع کردم که این اتفاق افتاد.

چرا با هم درگیر شدید‌؟

او معتاد به شیشه بود و قصد داشتم او را به کمپ ببرم که با هم درگیر شدیم.

چرا پدر و مادرش او را به کمپ نبردند‌؟

پدر‌زنم داماد دیگری هم دارد، اما ارتباط من با آنها صمیمی‌تر است و مشکلات آنها را من حل می‌کنم، به همین خاطر آنها همیشه از من می‌خواستند پسرشان را به کمپ ببرم.

قبلاً هم او را به کمپ برده بودی‌؟

بله. من چند بار او را برای ترک اعتیاد به کمپ بردم. بار اول کمپ غیر‌مجاز بود و مأموران کمپ را پلمب کردند و مقتول هم دوباره به خانه برگشت و اعتیادش را شروع کرد. او همیشه به خاطر پول مواد‌مخدر با پدر زن و مادر‌زنم درگیر می‌شد، به طوری‌که آبروی آنها را پیش همسایه‌ها و بستگان برده بود. بار دوم او را به کمپ اجباری معرفی کردم و کارمندان کمپ او را به زور بردند و ترک دادند، اما مدتی بعد او دوباره شروع به مصرف مواد کرد. خانواده همسرم از کارهای او خسته شده بودند تا اینکه تصمیم گرفتم این بار خودم را او را به کمپ ببرم.

درباره شب حادثه توضیح بده‌؟

هوا گرگ و میش شده بود و من جلوی خانه‌شان منتظرش بودم تا وقتی به خانه آمد، او را به کمپ ببرم. وقتی به در خانه رسید و من را دید، متوجه موضوع و با من درگیر شد. او با چاقوی ضامن‌دار کوچکی که همراه داشت، به من حمله کرد و حتی ضربه‌ای هم به دستم زد. من هم برای دفاع از خودم چاقوی آشپزخانه‌ای را که روی دیوار بود، بر داشتم و ضربه‌ای به او زدم. برادر‌زنم خونین روی زمین افتاد و فوت کرد که تصمیم گرفتیم او را در محل دیگری رها کنیم.

چرا جسد را در جاده جاجرود رها کردید‌؟

قصد داشتیم موضوع مخفیانه بماند و من گرفتار نشوم.

خانواده همسرت موافق بودند جسد را در مکان دیگری رها کنید‌؟

بله. آنها در جریان موضوع بودند و دوست نداشتند من که به خاطر آنها ناخواسته مرتکب قتل شده بودم، گرفتار شوم.

چه کسی شما را لو داد‌؟

مأموران در تحقیقات از بستگان متوجه شدند که من به خاطر انتقال مقتول به کمپ چند بار با او درگیر شده‌ام و به همین دلیل به من مظنون شدند و بازداشتم کردند.

پدر زن و مادر زنت خبر دارند که دستگیر شده‌ای‌؟

بله. آنها بلافاصله آمدند و رضایت دادند.

چرا‌؟

آنها می‌دانند که این قتل به خاطر دفاع از آنها و ناخواسته بود.

در این مدت عذاب وجدان نداشتی‌؟

چرا عذاب وجدان داشتم و شب‌ها راحت نمی‌خوابیدم. هر وقت تصمیم می‌گرفتم خودم را معرفی کنم، خانواده‌ام مخالفت می‌کردند.

چرا‌؟

من یک دختر چهار ساله دارم. برای من سخت است که الان به زندان بروم و دخترم بدون پدر بزرگ شود.

چه احساسی داری‌؟

خیلی دلم برای دخترم تنگ شده‌است. امیدوارم دادگاه مرا خیلی از دخترم دور نکند.

منبع: روزنامه جوان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۰۸:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۷
    0 3
    فقط اعدام

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس