به گزارش مشرق، رسانههای جریان اصلاحات با سیاسی کردن فضای حادثه دلخراش پلاسکو سعی کردند ماهیگیری سیاسی خود را از این آب گلآلود با گلایه از شهرداری تهران انجام دهند.
این جریان که ظاهراً از هیچ حادثه و رویدادی برای مواجهه و ضربهزدن به جبهه انقلاب نمیگذرند، اینبار نیز آتش سوزی و فاجعه ساختمان پلاسکو در مرکز پایتخت را دستمایه امواج تخریبی خود قرار دادند و هر یک از منظری کوشیدند این ماجرا را به بهانهای برای تخریب و اختلافافکنی تبدیل سازند. نگاهی به رسانههای رسمی و مکتوب جریان اصلاحات نشان میدهد آنها به طور عمده در 2 محور بر موج آتش پلاسکو سوار شدند تا به نتایج مطلوب سیاسی خود دست یابند.
ادعای ناکارآمدی جبهه انقلاب
یکی از ترجیعبندهای هجمههای تخریبی جریان اصلاحطلبی در این حادثه، تلاش برای ناکارآمد نشان دادن نیروها و نهادهای انقلابی است. حال آن که اتفاقاً درحوادث و بلایای طبیعی و غیرطبیعی همواره نیروها و نهادهای انقلابی در امداد و کمک به حادثه دیدگان و رفع مشکلات پیشرو و پیشقدم بودهاند.
حمله به شهرداری
رسانههای اصلاحطلب از همان ابتدا توپخانه خود را به سوی شهردار تهران نشانه رفتند و سعی کردند با سیاسیکردن ماجرا، وی را مورد شماتت و هجمه قرار دهند؛ سرخط ماجرا توسط آقای حسامالدین آشنا مشاور جنجالی رییسجمهور روحانی کلید خورد. او در همان لحظات اولیه بحران در ساختمان پلاسکو توئیتی منتشر کرد و در آن نوشت: «کارکرد اصلی حوادث واقعی جابهجا کردن اولویتبندیهای ساختگی است. سیاستگذاریهای شهری باید تابع ضرورتها باشد نه منافع حامیان و آمران و مباشران!» این خط تخریبی به شدت از سوی سایر اصلاحطلبان دنبال شد.
چرایی سوء استفاده سیاسی اصلاحطلبان از حادثه پلاسکو
نقد بیرحمانه دکتر محمدباقر قالیباف موضوعی است که برخی رسانهها و عناصر سیاسی اصلاحطلب، همواره دنبال میکنند. این در حالی است که طبق اسناد و مشاهدات، شهرداری تهران به تمام وظایف قانونی و اخلاقی خود در جریان حادثه ساختمان پلاسکو عمل کرده است.
با این حال چیزی که رفتهرفته در حال تبدیل شدن به یک سؤال بزرگ است؛ نحوه رفتار اصلاحطلبان و برخی منتقدان همیشگی شهردار تهران برای استتار مسوولیت دولت یازدهم در قبال فاجعه و گناهکار جلوه دادن دیگران است. در چرایی اتخاذ این رویکرد میتوان گفت:
جریان اصلاحات بیش از هر زمان دیگری از نظر تئوریپردازی و طراحی استراتژیک دچار خلأ و کمبود است از این رو به استراتژیهای دفعی و کوتاهمدت برای بقای جسمانی گفتمان اصلاحات (آنهم به هر قیمتی) روی آوردهاند.
نبود پایگاه اجتماعی قوی بهدلیل سیاسیکاری و غفلت از توده مردم یکی دیگر از دلایل اتخاذ این رویکرد است.
نداشتن اعتقاد به نقد خود و تلاش برای فرار از پاسخگویی به مردم از دلایل دیگری است که اصلاحطلبان را به سمت تخریب نیروهای کارآمد انقلاب میکشاند.
عدهای از اصلاحطلبان بقای جریان اصلاحات را تنها «در قدرت بودن» فهم میکنند؛ لذا «راز بقای» خود را در حمله به جبهه مقابل میبینند.
در حالی که اصلاحات از ابتدای ظهور و بروز خود تا کنون دارای پروندههایی سنگین در انواع فسادهای اقتصادی، سیاسی و اخلاقی است اما همچنان با گرفتن ژست «ناجیگری» سعی در تخریب جریان انقلابی دارد. این در حالی است که خداوند در آیات 11 و 12 سوره بقره در برابر این گونه جریانها موضعگیری کرده و فرموده: « وإذا قیل لهم لا تفسدوافی الارض قالوا إنما نحن مصلحون، ألا إنهم هم المفسدون و لکن لایشعرون»، «و هنگامی که به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید میگویند: ما فقط اصلاحگر هستیم، آگاه باشید اینها همان مفسدانند؛ ولی نمیفهمند.»
نتیجه
جریان اصلاحات از ابتدای حیات سیاسی خود همواره بهدنبال منفعت جناحی خود میگردد، این رویکرد با نزدیک شدن به انتخابات 96 و کارنامه خالی روحانی، تشدید شده است از این رو حادثه پلاسکو بهانهای شد تا رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب با روش پروپاگاندای رسانهای از این آب گلآلود ماهیگیری سیاسی کنند و بدون توجه به بررسیهای کارشناسی یا قوانین مربوط به ایمنی کار، شهرداری تهران را که احتمال میدهند رقیب انتخاباتی کاندیدای نزدیک به آنان باشد، تخریب و مقصر اصلی ماجرا جلوه دهند.
منبع:صبح نو