تا اینجا همه چیز درست است و حتی سخن وزیر محترم در هنگام افتتاح این سیستم، که اگر راننده قطار سکته هم بکند مشکلی پیش نمیآید با واقعیت منطبق است.
اما چه کسی به یک کارمند سادهی اتاق کنترل اجازه داده که با یک نگاه به تابلو و صحنهی ترافیک خطوط؛ اجتهاد کرده و دستور قطع سیستم هوشمند و ادامه حرکت را به راننده قطار بدهد. همین!
یک پروژه 400 میلیارد تومانی، با سلام و صلوات افتتاح شده ولی دریغ از یک دستورالعمل دقیق و رویههای اجرائی که مبتنی بر تجربیات جهانی؛ اجازه چنین فاجعهای را ندهد.
از اشکالات بزرگ مدیریتی کشور آن است که معمولاً سیاستگذاریها و خطمشیهای کلان با دقت و وسواس فراوان نوشته و تصویب میشود ولی مراحل بعدی که در مدیریت از آن به عنوان رویه و روش نام برده میشود کاملاً موردغفلت قرار میگیرد.
امروزه در دنیا مؤسسات معتبری وجود دارد که وظیفهشان فقط نوشتن رویه است. حتی در جزئیترین امور اجرائی؛ چون در غیر این صورت بهترین قانونها وقتی به سطوح پایین اجرائی میرسد یا چیزی از آن نمیفهمند و یا بدترین روشها، کاملاً مغایر با سیاستهای اولیه اقدام میکنند!
در موضوعات مهم و حیاتی که با جان انسانها سروکار دارد؛ دفاع چند لایه ایمنی از اهم راهبردها و اقدامات اجرائی است.
وی همچنین با انتشار مطلب دیگری نوشت: این بزرگوار، ریزعلی خواجوی است. همان "دهقان فداکار" خودمان در کودکی که در کنار "تصمیم کبری" و "کوکب خانم" و "چوپان دروغگو" ما را ساختند.
یک کشاورز زنجانی که با وظیفه شناسی و "آی کیو"ى بالا در شرایط بحران توانست جان عدهی زیادی را از مرگ نجات دهد آن هم با سادهترین ابزار؛ یک پیراهن و یک فانوس، همیشه راهی برای جلوگیری از بحران هست.