گروه جهاد و مقاومت مشرق: محمد حسن شريف طبع (شريف قنوتي) فرزند محمود، سال ۱۳۱۳ در منطقه اروند كنار از توابع شهرستان آبادان متولد شد.
در دوران كودكي، پر جنب و جوش و فعال بود و براي آموزش قرآن به كتب خانه رفت. با علاقه و استعداد زياد در سن ۶ سالگي قرآن مجيد را ختم كرد و پدرش به شكرانه آن جشن قرآن گرفت و وليمه داد.
پس از گذراندن دوران ابتدايي وارد حوزه علميه شد تا رسيدن به درجه اجتهاد به تحصيل پرداخت.
با شروع مبارزات منتهي به انقلاب به رهبري امام خميني، قنوتي مبارزه را علنا پيگيري كرد و اعلاميه ها و رساله امام را با همرزمانش در بين مردم، پخش مي كرد و شب ها در منزل دوستانش جلسه تشكيل مي دادند.
كم كم خطر بزرگي براي رژيم به حساب مي آمد. مأموران ساواك اردكان او را دستگير كردند و به ساواك منطقه شيراز تحويل دادند. در بين راه از او مي خواهند كه لباس روحاني را از تن بيرون آورد ولي او از اين عمل سرباز زده و به مأموران مي گويد: «بزرگ ترهايتان از اين لباس و روحانيت وحشت دارند، شما كه جاي خود داريد.»
ساواك از او مي خواهد كه ندامت نامه بنويسد ولي او مي گويد: «من كاري نكرده ام كه پشيمان باشم. تا اينكه بر اثر سر و صدايي كه عشاير شيراز به راه مي اندازند، ساواك مجبور به آزادي او مي شود و او را ممنوع المنبر مي كنند. خانم فاطمه حكمتي، همسرش مي گويد: «او در پايين منبر مي نشست و سخنراني مي كرد.»
شيخ شريف، همگام با فعاليت هاي سياسي، فعاليت هاي علمي نيز داشت و حدود ۱۳ جلد كتاب، از جمله كتاب هاي "اهداف قيام امام حسين" و "كشكول شيخ شريف" كه هنوز به چاپ نرسيده، از او به يادگار مانده است.
وي در طول زندگي مجبور شد بارها نام مستعار براي خود برگزيند، تا ساواك او را شناسايي نكند. ايشان به نام هاي مستعار قنواتي نژاد، شريف طبع، شريف قنوتي و اسلامي، شهرت داشت.
اولین سری که در دفاع مقدس به نیزه رفت! شیخ شهید سقوط خونین شهر را تاب نیاورد
پس از شهادت آيت الله سعيدي، به دليل فعاليت هاي سياسي، دوباره ساواك او را دستگير كرد و در دادگاه نظامي شيراز محكوم به اعدام شد. ولي چنان برخورد ارشادي با عوامل نظام داشت، كه حكم اعدامش لغو شد.
سوم مهر ماه ۱۳۵۹ با كاميون هاي آذوقه ي اهدايي مردم، به خرمشهر رفت. در بازگشت از خرمشهر، با تشكيل گروه هايي از جوانان مبارز و غيور بروجرد، و تشكيل گروه هاي چريكي الله اكبر و گروه هاي مقاومت، چندين بار شهر را از خطر سقوط نجات داد.
پس از مدتي، اقدام به تشكيل گروه مبارز "الله اكبر" كرد، اين فعاليت ها و تحركات او را باعث مي شد بعثي براي بعثي ها ستون پنجم به حساب آيد و تلاش كند او را هر طور هست به دام بيندازند.
۲۴ مهر ۱۳۵۹ شيخ شريف براي رساندن مهمات به رزمندگان رفته بود خط و هنگامي كه به طرف مقر مدافعان خرمشهر بر مي گشت، از پشت سر مورد هدف گلوله دشمن قرار گرفت. بعثي ها با سر نيزه سرش را از بدنش جدا كردند و اين آخر كار نبود. بعثي هاي جنايتكار در اطراف بدن مقدس شيخ شريف به رقص و پاي كوبي پرداختند هلهله مي كردند و فرياد مي زدند: «قتلنا الخميني، قتلنا الخميني، ما خميني را كشتيم…»
روز ۲۴ مهر با خون شيخ و يارانش خرمشهر، خونين شهر شد. جسد مطهر شيخ با حمله مدافعان اسلام از صداميان پس گرفته شد و در روز ۲۷ مهر ۱۳۵۹ آن بدن مطهر با قباي خونين ـ كه حالاكفنش شده بود ـ در قبرستان شهداي آبادان، قطعه شهداي خرمشهر در ميان يارانش غريبانه دفن شد تا براي هميشه مزارش ميعادگاه عاشقان و آزادگان باشد.
اين قدر ياد اين شهيد در دل مردم (اردكان) جاودانه مانده كه يادبودي از شهيد قنوتي در قبرستان شهداي اين شهر ساخته اند. مردم كه همواره براي زيارت قبور شهدا مي روند، نخست به زيارت مزار شهيد قنوتي مي روند.
شهيد شريف قنوتي در بهشت شهداي بروجرد و در ميان خيل مقدس شهدا سنگ يادبودي براي زيارت عاشقان خود دارد، ولي مدفن اصلي اين شهيد بزرگوار همان گونه كه گفته شد، در گلزار شهداي آبادان است؛ جايي كه شهداي گمنام قبر آن بزرگوار را در بر گرفته اند.
شهيد حجت الاسلام محمد حسن شريف طبع (قنوتي)، در قسمتي از وصيت نامه اش، چنين مي گويد: «امروز، روز امتحان است. براي خدا كار كنيد؛ و خود را به سختي بيندازيد و جسمتان را پرورش ندهيد، كه اين جسم فاني است و روزي به زير خاك مي رود. شهادت، سعادتي است كه نصيب هر كسي نمي شود. خون پاك و مطهر مي خواهد.»
پيكر پاك اين شهيد، پس از تشييع در گلزار شهداي آبادان به خاك سپرده شد. /نوید شاهد