یکی از شاهدان عینی این ماجرا که خود از مدافعان خرمشهر و شاهد لحظات سخت شهادت شیخ قنوتی بود، داستان را این طور نقل می کند...

گروه جهاد و مقاومت مشرق - سال‌های جنگ و دفاع مقدس از ماندگارترین روزهای تاریخ این سرزمین است. هنوز هم پس از چندین سال ،گفتن از رشادت‌های افرادی که با چنگ و دندان از کشور دفاع کردند تا حتی یک وجب از خاک این سرزمین به دست بیگانه نیفتد شنیدنی است. آگاهی از اتفاقات مربوط   به دوران جنگ، ما را به شاهدان غیرمستقیم تبدیل می‌کند و برایمان روشن می‌شود در آن روزها چه گذشته است. در واقع خاطرات و اتفاقات 8سال دفاع مقدس را باید آنقدر روایت کرد تا مجال فراموش شدن پیدا نکند.یکی از روزهای تاریخی آن دوران 24 مهر سال 59 است؛ روزی که حماسه مقاومت و شهادت پاسداران و ارتشیان و نیروهای مردمی در خرمشهر به اوج رسید. روزی که هر ایرانی وارد خرمشهر می‌شد، به طریقی به دنبال اسلحه‌ بود تا از خاک وطنش دفاع کند.

در آن روز، دشمن از 3 محور پیشروی کرده و بر خرمشهر تسلط یافته بود. کمبود نیرو به وضوح مشهود بود. جای شهدا و مجروحین، نیروی جدید جایگزین نشده بود. نیروهای باقیمانده در خستگی مفرط به سر می‌بردند. در چند خانه 5 نفر در مقابل 200 نیروی عراقی مقاومت می‌کردند. در خط دیگر 10 رزمنده با حدود 100 عراقی مقابله می‌کردند. جوانان خرمشهری چهل و پنج روز با دست خالی مبارزه کردند، تعداد کمی نیرو آمده بودند تا به آنها کمک کنند اما باز هم نتوانستند همه خرمشهر را بگیرند. با اینکه در آن روز مردم نتوانستند طعم پیروزی را بچشند اما همه بر این باور بودند که در آن وضعیت حماسه آفریدند.شهادت روحانی آزاده حجت‌الاسلام والمسلمین «محمدحسن شریف طبع» معروف به «شیخ قنوتی» که از جمله حماسه سازان خرمشهر بود و همچنین مردمی که مظلومانه در آن روز شهید شدند منجر شد نام «خرمشهر» به «خونین شهر» تغییر کند تا این روز برای همیشه در تقویم ثبت شود.
 
نقش شیخ قنوتی در عملیات‌های خرمشهر
آنطورکه از مصاحبه با رزمنده ها درباره شیخ قنوتی پیداست:« شهید شریف قنوتی، جزو نخستین پایه‌گذاران جنگ‌های چریکی در خرمشهر بود. در حالی که نیروهای مردمی با پیروی از دستور امام خمینی(ره) برای مقابله با دشمن و دفاع از انقلاب اسلامی و کیان کشور به طور داوطلب وارد خرمشهر می‌شدند، شهید شریف قنوتی با تشکیل گروه‌های چریکی، به آنها آموزش‌های خاص مقطعی می‌داد و آنها را در مکان‌های حساس خرمشهر مستقر می‌کرد. او با توجه به امکانات محدود، با عملیات‌های بازدارنده، سعی داشت جلو تصرف خرمشهر را بگیرد. از این رو، با انسجام نیروهای داوطلب و مردمی و آموزش آنها، به ارتش مجهز عراق حمله می‌کرد و در حد توان خود، نیروها و امکانات موجود دشمن را به صورت مقطعی به عقب می‌راند.»
 
مقاومت در برابر ظلم
وصف اتفاقات به شهادت رساندن این شیخ که شخصیتی مهم برای دشمن بود تاکنون بارها آورده شده است:« روز 24 مهر 59، شهید شریف قنوتی به همراه وانت مهمات وارد خیابان چهل متری خرمشهر که محور مرکزی حمله و تقسیم نیروهای عراقی بود، شد. عراقی‌ها با مشاهده او بلافاصله وانت را به تیربار بستند و بی‌درنگ با گلوله آر پی جی ماشین را واژگون کردند. از اینجا به بعد شدید‌ترین شکنجه‌ها را بر او و راننده‌اش وارد کردند. دشمن که از همان ابتدا در پی دستگیری و شهادت شهید شریف قنوتی بود، پیکر مجروح او را اسیر کرد. آنها خیلی خوشحال بودند که شیخ شریف را اسیر کرده‌اند. خیال می‌کردند، امام خمینی(ره) را اسیر کرده‌اند. برای همین اطراف شیخ را گرفته بودند و رقص و هلهله می‌کردند و فریاد می‌زدند: «اسرنا الخمینی! اسرنا الخمینی! ما یک خمینی را اسیر کرده‌ایم.»بعد از شلیک چند گلوله و به رگبار بستن شیخ، یکی از عراقی‌ها که فرمانده آنها نیز بود، با سرنیزه به طرف شیخ شریف حمله ور شد. او به محض اینکه به شیخ رسید، از سمت چپ سرنیزه را در شقیقه شیخ فرو برد و چرخاند. از شیخ فقط آیه «انالله و انا الیه راجعون» شنیده شد.
 
عراقی‌ها او را می‌زدند و روی زمین می‌کشیدند، اما شیخ هر بار که به زمین می‌افتاد دوباره به زحمت برمی خاست و چون کوه در کنار ماشین سر پا می‌ایستاد و در همان وضعیت با صدای بلند به زبان عربی فریاد می‌زد: «الیوم خمینی حسین(ع) و صدام، یزید... امروز خمینی، همانند حسین زمان و صدام یزید زمان است. از زیر پرچم یزید بیرون بروید و زیر پرچم حسین ـ علیه السلام ـ قرار بگیرید.» این کلام شیخ لرزه بر اندام دشمن افکند و منجر شد تا آنها شگفت زده به شیخ چشم بدوزند.
 
خرمشهر خونین شهر شد
یکی از شاهدان عینی این ماجرا که خود از مدافعان خرمشهر و شاهد لحظات سخت شهادت شیخ قنوتی بود، داستان را این طور نقل می کند:«یکی از عراقی‌ها که شخصی بلند قامت، تنومند و بسیار ورزیده‌ بود مثل شمر، با سرنیزه به طرف شیخ شریف حمله ور شد. او به محض اینکه به شیخ رسید، از سمت چپ سرنیزه را در شقیقه شیخ فرو برد و چرخاند. از شیخ فقط آیه «انالله و انا الیه راجعون» شنیده شد. ضربه دوم را که زد، فریاد شیخ به تکبیر «الله اکبر» بلند شد، ضربه سوم پیشانی شیخ را از هم درید، شیخ زبانش را لای دو دندان گذاشت تا آرزوی شنیدن ناله را به دل دشمن بگذارد. عراقی‌ها چشمان او را از حدقه بیرون آوردند اما صدای ناله شیخ شریف قنوتی را نشنیدند.آن سفاک با همان سرنیزه کاسه سرشیخ را جدا کرد. جمجمه‌اش را از جای عمامه برداشت. محاسنش را به خون سرش رنگین کرد. مغز سر شیخ نمایان شد و پس از افتادن کاسه سر به روی آسفالت گرم خیابان چهل متری خرمشهر، مغز سر شیخ به روی زمین قرار گرفت، بعد بدن مقدسش به حالت نشسته کنار زمین افتاد. حملات وحشیانه نیروهای بعث عراق به او تمامی نداشت. بعثی‌های جنایتکار در اطراف بدن شیخ شریف به رقص و پایکوبی پرداختند و هلهله می‌کردند و فریاد می‌زدند: «قتلنا الخمینی، قتلنا الخمینی، ما خمینی را کشتیم...»
 
میان شنیدن و دیدن فاصله است
عبدالرضا آلبوغبیش از همراهان شهید قنوتی در آن اتفاق تلخ است. او دریکی از مصاحبه هایش درباره این روز گفته: « واقعاً بچه‌های ما ایثار کردند، اخلاص و شجاعت نشان دادند. اگرمقاومت، شجاعت و دلیری زنان و مردان ما و بچه‌های جوان هفده هجده ساله‌‌مان نبود، شرایط به گونه دیگری رقم می‌خورد. هر اتفاقی امکان داشت پیش بیاید. اغراق نیست. کسی که آن ایام در صحنه حضور داشته حرف‌های من را متوجه می‌شود. میان شنیدن با دیدن خیلی فاصله است. همه ما هدفمان یک چیز بود. بالاخره هر گروهی، یک فرمانده می‌خواهد. کسانی مثل شهید آقای رب‌پرست و شهید امان‌اللهی به ما فنون نظامی را یاد می‌دادند، افرادی همچون شهید قنوتی به ما انگیزه و روحیه می‌دادند. به این ترتیب ما توانستیم تسخیر یک هفته‌ای خرمشهر را تا 45 روز عقب بیندازیم. وقتی هم که شهر را گرفتند، نصف آن‌ را گرفتند.» به گفته آلبوغبیش:«این روحانی کپسول روحیه‌ به رزمندگان بود، بویژه روزهای اول جنگ که از نظر نیرو و مهمات و امکانات در تنگنا بودیم.» با وجود این، مدت زیادی نگذشت؛ چهارم آبان ماه 59 پایان حماسه خونین شهر شد. رزمندگان نزدیک به دو ماه نبرد و تلاش شبانه روزی کوشیدند با انجام تکلیف الهی خود، دشمن را از گسترش تجاوز به میهن اسلامی باز دارند. مدافعان حماسه ساز خرمشهر با مقاومت جانانه خود استراتژی جنگ سریع یا پیروزی برق آسای دشمن را به شکست کشاندند و عراق را در تکمیل هدف و طرح جدید خود، یعنی اشغال خرمشهر و آبادان ناکام گذاشتند. /نجمه السادات بلوری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • رضا ۱۰:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۴
    0 0
    ای کاش یک عکسی هم از شهید قنوتی در این گزارش منعکس می شد .

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس