اسفندیاری در ابتدای سخنانش دربارهی برنامه «حرف حساب» که بعد از چهار سال و نیم فعالیت الان حدود یک ماه است تعطیل شده، توضیح داد: مشکلاتی مثل کمبود بودجه سازمان صداوسیما باعث شد تا آنجایی که من خبر دارم فعلا پرونده این برنامه بسته شود؛ البته به این برنامه بودجه زیادی اختصاص نمییافت؛ به طوری که اگر دو سال، هر روز برنامه «حرف حساب» راهی آنتن شود، بودجهاش حتی کمتر از ساخت یک تلهفیلم در تلویزیون میشود. اما به هر حال در حال حاضر ادامه فعالیت این برنامه تا آنجا که من خبر دارم منوط به داشتن اسپانسر است.
او با اشاره به علاقهاش نسبت به برنامه «حرف حساب»، خاطرنشان کرد: البته این برنامه سختیهای خاص خودش را نیز داشت؛ اینکه مجری برنامهی زندهای باشی که هر روز صبح در ساعت مشخصی پخش میشود، کار بسیار سختی است. باید با مسافرتها و رفتوآمدهای خانوادگی، خواب و خیلی چیزهای دیگر خداحافظی کنی.
اسفندیاری با بیان اینکه «حرف حساب» توانست اتفاقات جدیدی به دنیای تلویزیون بیاورد، ادامه داد: تلاش کردیم همان لحن خودمانی و عادی را در این برنامه جا بیاندازیم؛ البته نمیتوان گفت که سعی کردیم، شاید خود به خود این اتفاق افتاد، چون من در کار اجرا همان طور که در حالت عادی صحبت میکنم، اجرا هم میکنم. از این موضوع استقبال شد و مردم از این مدل اجرا خوششان آمد. همچنین تلاش کردیم در این برنامه به حرفهای مردم بها دهیم و بیشتر سراغ مشکلاتی برویم که مردم هر روز با آنها درگیر هستند، مشکلاتشان را پیگیری کنیم و کاری کنیم که اصلا پایه برنامه بر اساس پیامکهای همزمان بیننده باشد تا از اطلاعاتی که لحظهای میفرستند در گفتوگوها استفاده و عکسالعملهای مخاطب را به صورت لحظهای و صادقانه مطرح کنیم.
او با بیان اینکه با وجود گذشت چهار سال و نیم از پخش برنامه «حرف حساب»، مخاطبان حس نکردند که این برنامه تکراری یا شعاری است، خاطرنشان کرد: مردم با برنامه رفیق شدند. در میزان پیامکها، برنامه «حرف حساب» تعداد پیامهای بالایی داشت و با وجود بدترین ساعت شبانهروز برای پخش، توانست تعداد پیامکهای بالایی را به خود اختصاص دهد؛ به طوری که رکورد 500 هزار پیامک را در این برنامه داشتیم که حتی برنامههایی که در شب یعنی پربینندهترین ساعت تلویزیون پخش میشوند، نمیتوانند این میزان پیامک را به دست آورند.
اسفندیاری در ادامه سخنانش درباره نحوه ورود خود به کار اجرا به ویژه اجرا در برنامههایی که محتوای تخصصیتری دارند به ارائه توضیحاتی پرداخت.
این مجری که اغلب در برنامههای اقتصادی محور تلویزیون اجرا میکند با بیان اینکه خودش را بیشتر روزنامهنگار میداند تا مجری، ادامه داد: مجری بودن یکسری ویژگیهای خاصی میخواهد که من خیلی از آنها را ندارم؛ به عبارت دیگر من حداقل در ظاهر خیلی بیشتر شبیه آدمهای معمولی کوچه و بازارم تا مجریهای خوش تیپ و خوش کلام تلویزیون. همان طور که میدانید مجریهای تلویزیونی از جنبههای مختلفی وارد کار اجرا میشوند؛ مثلا کسی سرگرمکننده خوبی است، کسی متن ادبی خوب میخواند یا مواردی دیگری از این دست؛ در این میان کسی هم به واسطهی اینکه روزنامهنگار خوبی است، میتواند مجری یا گفتوگوگر خوبی نیز باشد.
او روزهای آغازین کار خود به عنوان مجری را اینگونه روایت میکند: زمانی که روزنامهنگار بودم و مقالات اقتصادی مینوشتم، فردی که بعدها مشخص شد تهیهکننده قدیمی و کارکشته گروه اقتصاد شبکه یک تلویزیون بود، با دفتر روزنامه تماس گرفت و با ابراز تعجب از اینکه پیشبینیهای تحلیلهای من درست از آب درمیآیند، برای یک گپ دوستانه من را به صداوسیما دعوت کرد که آن گپ دوستانه منجر به این شد که برای تهیه گزارش با آنها همکاری کنم.
اسفندیاری ادامه داد: روال کار به این صورت بود که در شهر میگشتیم و گزارش میگرفتیم. اوایل از آنجا که به فضا تسلط نداشتم، در نحوهی اجرای کارها دخالت نمیکردم؛ ولی پس از مدتی به علت ناهماهنگیها موجود، مهارتهای روزنامهنگاریام را وارد کار کردم که خیلی هم مورد استقبال تیم قرار گرفت. اما در نهایت پس از حدود دو سال به علت بینظمیها تصمیم گرفتم دیگر ادامه ندهم.
اسفندیاری سال 88 به عنوان مجری در ساخت یک نمونه برنامه برای حمید تهرانی - تهیهکننده گروه اقتصاد تلویزیون - شرکت کرد و نتیجهی آن منجر به همکاری چندساله او با این گروه شد که تاکنون نیز ادامه پیدا کرده است. این گفتوگوگر تلویزیونی که در ابتدا به عنوان مجری - کارشناس در برنامهها حضور پیدا میکرد، پیشتر در برنامههایی چون «کلید»، «با شما» و «حرف حساب» فعالیت داشت و در حال حاضر مجری برنامه «پایش» است.
این مجری تلویزیونی در ادامه سخنانش درباره برنامههای اقتصادی تلویزیون و دانش مردم در این زمینه به ارائه توضیخاتی پرداخت و گفت: معمولا مسائل اقتصادی برای مردم سنگین و سخت است و حوصله گوش کردن به آنها را ندارند؛ به همین خاطر از ابتدای حضورم در تلویزیون و رادیو تلاش کردم با سطح عادی و به زبان روزمره مردم موضوعات کسب و کار و اقتصادی را بیان کنم، به طوری که هر کسی با هر سطح سوادی متوجه شود. برخی مجریها نگران میشوند که اینگونه به کم سوادی متهم شوند. از طرفی خیلی از افراد اصل موضوع را درست متوجه نمیشوند و نمیتوانند به زبان ساده بیان کنند. اینکه موضوعات پیچیده را بتوانیم به زبان ساده بگوییم به نظرم یکی از سختترین کارهای ما بود که برایمان نتایج خوبی هم در پی داشت.
اسفندیاری درباره اینکه آیا صراحت بیانش تا به حال باعث تنش با مهمانان برنامه یا رنجش آنها نشده است؟ گفت: بله، اما وظیفه من رضایت مهمانان نیست. وظیفه من رضایت مخاطب همزمان با رعایت ادب است. گاهی اتهام بیادبی هم به من وارد کردهاند؛ بررسی دقیق که انجام دادیم، متوجه شدیم اصلا کلمه بدی نگفتهام. مشکل اینجاست که میگویند چرا موضوع را به جایی رساندی که معلوم شد مهمان دروغ میگوید؟ اینگونه آبروی او جلوی همه رفت و تو مسوول آن هستی؛ چه بسا که فرد مذکور پست بالاتری بگیرد و این برایش خوب نباشد؛ یا اینکه چرا کاری کردی که معلوم شود فلان فرد در حوزهاش تسلط کاری ندارد؟ یعنی از نظر برخی از مخاطبان، اگر مصاحبهشونده پنهانکاری کرد یا دروغ گفت، مجری باید او را در این کار خطیر یاری کند. اعتقاد آنها این است که مبادا فکر کنید خدای نکرده وظیفه گفتوگوکننده و ژورنالیست آگاهسازی، کشف حقیقت و مطالبه خواستههای مردم و جامعه است. مهم رضایت مصاحبهشونده است و بس. بدیهی است من این فرمول را قبول ندارم. هر چند به تعامل و رعایت حریم اخلاق، انصاف و ادب معتقدم.
او ادامه داد: موضوع به همین جا ختم نمیشود. تعداد زیادی از مهمانان میگویند اگر فلانی مجری برنامه باشد نمیآییم. برخی قبل گفتوگو حداکثر تلاش خود را انجام میدهند که وارد برخی موضوعات نشویم. برخی وسط گفتوگوها وقتی آنتن قطع میشود عکسالعملهای داغی نشان میدهند و برخی هم کارهای دیگری میکنند؛ عدهای میگویند تو چرا اینقدر جدی (این کلمه جایگزین کلمات دیگری است) بحث میکنی. من اینگونه پاسخ دادم که این کار من است. یک روزنامهنگار وظیفه دارد سوالات و ابهامات مخاطب را بپرسد و حتما جواب تحویل بگیرد؛ و گرنه من همه آدمها را دوست دارم و خارج از گفتوگوها با همه به راحتی رفیق میشوم و رفیق میمانم. من فکر میکنم اگر مدیری به حوزه کاری خود مسلط باشد و عملکرد قابل قبولی داشته باشد، دلیلی ندارد از یک گفتوگوی تلویزیونی بترسد.
این مجری تلویزیون در پاسخ به این پرسش که آیا دانش او یا تجربه عملیاش در مسائل اقتصادی باعث شد تا گفتوگوگر یا مجری خوبی در این زمینه شود؟ گفت: مهارتهای روزنامهنگاری به علاوه دانش مناسب و درست درباره حوزهای که در آن برنامه اجرا میکنیم، منجر به یک اجرای خوب میشود؛ منظورم از مهارتهای روزنامهنگاری این است که فردی بتواند درباره یک موضوع جستجو و تحقیق کند و سوالات خوبی بپرسد. مهارت روزنامهنگاری گاهی کمک میکند تا مجری در حوزهای هم که تخصص ندارد، بتواند خوب اجرا کند.
اسفندیاری که استاد کارآفرینی و خبرنویسی در دانشکده خبر است، خطاب به افرادی که علاقه دارند در حوزهی اجرا فعالیت کنند، اظهار کرد: امروز دیگر مثل گذشته انحصار رسانه تنها در اختیار رادیو و تلویزیون نیست؛ اگر کسی احساس میکند که مجری خوبی میتواند باشد، از همین لحظه با گوشی موبایلش میتواند شروع کند؛ میتواند متنی را ضبط یا گزارش تولید کند و سپس در شبکههای اجتماعی منتشر کند. اگر کار خوبی تولید کرده باشد، حتما دیده میشود؛ اگر هم خوب نباشد که طبیعتا دیده نمیشود. حالا من سوالم از کسانی که میخواهند مجری رادیو و تلویزیون باشند و به دنبال پارتی هستند این است که آیا توان تولید چیزی را دارند که ارزش دیده شدن و شنیده شدن داشته باشد؟
او در ادامه سخنانش متذکر شد: اگر اثری دیده شود یعنی آن فرد استعداد دارد ولی اگر دیده نشد، یعنی فرد استعداد این کار را ندارد و میخواهد از رانتی برای ورود به تلویزیون استفاده و خودش را به مردم تحمیل کند. موضوع اصلی این است که اگر فردی در یک دورهی یک یا دو ساله با پارتیبازی مجری تلویزیون یا گوینده رادیو شود، نمیتواند این کار را ادامه دهد و عمر فعالیتش کوتاه خواهد بود. این به چه درد میخورد که وارد کار شوی که نه استعداد داری و نه میتوانی آن را ادامه بدهی؟ فقط عشق به دیده شدن برای موفقیت در این کار کافی نیست چنانکه میبینیم برخی برای اینکه دیده شوند دست به چه کارهایی نمیزنند و کارشان به پلیس فتا و کاهش لباس و ... میکشد؛ البته از طرف دیگر هم معتقدم باید فضا برای حضور جوانهای با استعداد و علاقهمند باز باشد و آنقدر روشها برای جذب نیروهای جدید شفاف باشد که هر فرد با استعدادی به آینده خود برای حضور در رادیو و تلویزیون امیدوار باشد.
این گفتوگوگر با اشاره به انیمیشنهای «پرویز و پونه» و «دیرین دیرین» گفت: این انیمیشنها از طریق شبکههای اجتماعی معروف شدند؛ برنامهسازان و فعالان حوزهی تلویزیون و رسانه، اگر ببینند یک روزنامهنگار خوب که به حوزه خودش تسلط دارد یا کسی باشد که صدای خوبی به همراه مهارتهای لازم اجرا داشته باشد، حتما از او دعوت به همکاری خواهند کرد.
اسفندیاری با اشاره به برنامه «خندوانه» و مسابقه خنداننده برتر ادامه داد: برای ورود به کار اجرا برخی چهره و صدای خوبی دارند و در عین حال عدهای هم دانش بالایی در یک زمینه دارند؛ درست مثل همان اتفاقی که در مسابقه خنداننده برتر افتاد. برخی بودند که تنها با دیدن آنها خندهمان میگرفت و به طور ذاتی استعداد خوبی در سرگرم کردن مخاطب داشتند و افرادی هم بودند که به واسطه متن خیلی خوبی که انتخاب کرده بودند، موفق به خنداندن مردم شدند؛ بنابراین هر فرد باید استعدادها و نقاط قوت و ضعفش را بشناسد و بر اساس آن در این کار برنامهریزی کند.
او تاکید کرد: کسانی که میخواهند مجری و گوینده شوند، همین الان رسانهای در اختیارشان است که اگر کارشان خوب باشد میتوانند از آن استفاده کنند. اگر خود من در شبکههای اجتماعی ببینم که افرادی استعداد کار در حوزه اجرا دارند، آنها را به دیگران معرفی خواهم کرد. متاسفانه امروز در بین جوانان تلاش جدی وجود ندارد ولی توقع بالایی دارند؛ همه انتظار دارند که سریع به همه نتیجههای خوب برسند و در ازای آن همه چیزی که میخواهند، حاضر نیستند زحمتی بکشند.
اسفندیاری در پایان درباره درآمد مجریان تلویزیونی گفت: ما که پولدار نشدیم و اگر بعضی شدند از کار آنها سردرنیاوردیم. اما اگر کسی برایش درآمد مهم است فکر میکنم بهتر است مشاغل دیگری را انتخاب کند. وقتی درمورد دستمزدم پاسخ سوالهای مردم را میدهم آنها فکر میکنند سر به سرشان میگذارم.