پیشکسوتان دفاع مقدس از این شهید کمتر شناخته شده به عنوان یک چهره نظامی و عملیاتی نابغه در میان فرماندهان نظامی دوران دفاع مقدس یاد میکنند که در سن 19 سالگی دوره های عالی فرماندهی را با موفقیت طی می کند و با بروز استعدادهای ویژه نظامی و اطلاعاتیاش، طی مدت کوتاهی با وجودی که کمتر از 22 سال سن دارد، به عنوان قائم مقائم لشکر 41 ثارالله انتخاب می شود.
لشکر 41 ثارالله همان لشکر معروف دوران دفاع مقدس است که اعضای آن از سه استان سیستان و بلوچستان، کرمان و یزد با محوریت حاج قاسم سلیمانی شکل گرفت و بعدها با نقش آفرینیهای ماندگار شهید میرحسینی در جایگاه قائم مقائم لشکر، به اذعان فرماندهان دفاع مقدس هر جا جنگ به بن بست می رسد، این لشکر 41 ثارالله بوده که خط شکن میشد.
شهید میرحسینی در اویل دهه شصت بنا به تشخیص فرماندهان جنگ چند ماهی به لبنان می رود و در آنجا یکی از صحنه های عجیب اطلاعاتی در تقابل با صهیونیست ها را رقم می زند.
وی در چندین مرحله، شبانه با عبور از مرزهای جنوب لبنان و رژیم صهیونیستی و رساندن خود به تجهیزات نظامی صهیونیست، آرم سپاه و تصویر حضرت امام خمینی (ره) را روی تانکهای صهیونیستها نصب میکند. تکرار این اقدام از طرف وی، آنهم طی چندین مرحله، مقامات اطلاعاتی ارتش صهیونیستی را حیرت زده و دچار انفعال می کند و سبب تغییر برخی آرایشهای نظامی و اطلاعاتی ارتش اسراییل در جنوب لبنان می شود. درباره نحوه این اقدام عجیب اطلاعاتی و عملیات روانی شهید میرحسینی ، تاکنون اطلاعاتی منتشر نشده و خود وی نیز هیچگاه بعدها درباره چگونگی این اقدام سخنی نگفته است.
آنگونه که از گفتههای همرزمان این شهید بر میآید، شهید میرحسینی با وجود مسئولیت بالای جانشین فرماندهی در لشکر 41 ثارالله، در بسیاری از مواقع خود شخصا برای عملیات شناسایی اقدام میکرده است. یکی از همرزمان وی درباره تبحر شهید میرحسینی در عملیات های اطلاعاتی و شناسایی چنین نقل می کند: "وی بقدری خونسرد و مسلط اقدام میکرد که در یکی از عملیات شناسایی، با نفوذ در مقر عراقیها، در صف دریافت غذای سربازان بعثی میایستد و هیچ کس به وی شک نمی کند."
حاج قاسم سلیمانی در وصف این شهید می گوید: "خدا را شاهد می گیرم که هیچ وقت در چهره شهید میرحسینی در سخت ترین شرایط هراسی ندیدم. انگار در وجود این مرد چیزی به عنوان ترس، هراس و تردید وجود نداشت. اگر در محاصره بود، همانطور صحبت می کرد که در اردوگاه صحبت می کرد. در حالی که رگبار گلوله از همه طرف می بارید و همه خوشان را در پناهگاهها پنهان میکردند، اما این شهید عالی قدر می ایستاد و ما هم مبهوت حرکات او میشدیم."
حاج قاسم سلیمانی، شهید میرحسینی را "ناجی همه عملیاتها" لقب میدهد و میگوید:"در صحنه جنگ وقتی عراقی هاپاتک میکردند و فشار میآمد، همین قدر که در جبهه میپیچید که میرحسینی آمد، والله قسم انگار یک لشکر میآمد. من قطعا شهید میرحسینی را ناجی همه عملیاتها میدانم.در هیچ عملیاتی شهید میرحسینی بدون زخم از صحنه خارج نشد. از تمام عملیاتها زخمی بر بدن داشت. حتی امروز نیز در ماموریتها جای وی را خالی میبینم. خداوند این توفیق را به من داد که تقریباً از عملیات والفجر یک تا این اواخر که خیلی هم بود در خدمت ایشان باشم. من واقعاً این را میگویم؛ در میان شهدای جنگ تحمیلی دوستان بسیاری داشتم، اما هیچکس را مانند ایشان ندیدم. در بعد فرماندهی، ایشان در جلسات همیشه صائب ترین نظرات را می داد."
شهید میرحسینی در صحنه نبرد همواره در بالای خاکریزها میایستاد و عملیات را فرماندهی میکرد و هنگامی که درباره این اقدام به وی اعتراض میکردند، جواب میداد که "این تیرها فعلا قسمت من نیست."
طبق پیش بینی خود شهید میرحسینی که قبل از عملیات کربلای پنج گفته بود در این عملیات شهید میشود و پیشانی خود را به عنوان محل اصابت گلوله نشان داده بود، صبح عملیات کربلای پنج در 19 دیماه 1365 در منطقه عملیاتی شلمچه در حالی که 23 سال بیشتر سن نداشت، با شلیک تیر مستقیم دشمن بعثی به پیشانیش به شهادت رسید.