کد خبر 23523
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۸۹ - ۱۶:۲۵

مختار در هر زماني قابل شبيه سازي است اما مهم اين است که فرد مختار مسلک تمرکز خود را بر روي بحث "بصيرت" و خصوصيات مثبت مختار مانند غيرت، شجاعت، حب ولايت و ... بيشتر کند تا بتواند بر ضعفهاي خود که "ولايت پذيري" را در وي کمرنگ مي کند فائق آيد.

به گزارش مشرق الف نوشت: وقتي از مختار ثقفي سخن به ميان مي آيد گويا از فردي نام برده شده است که يا تکرار شدني نخواهد بود و يا اينکه بايستي براي يافتن اين چنين فردي انتظار کشيد. حال آنکه اين چنين نيست.
اگر بتوان ويژگي هاي مختار را از عقايد و رفتارش به درستي استخراج کرد، مشاهده مي شود که تقريبا در هر برهه زماني و در گوشه اي از گستره جهاني، مختاري يا در حال فعاليت است و يا در حال رشد. زيرا هم حق هميشه وجود دارد و هم باطل. هم طالب حق هميشه وجود دارد و هم اهل ضاله و زمين هرگز نه عاري از حق خواهد بود و نه حق طلب. اما معلوم نيست که فرد حق جو هميشه بتواند حق را به درستي تشخيص و پيگيري کند. مگر اينکه بصيرت را پشتوانه گذر از راه هاي پيش روي، همراه خود داشته باشد.

از عمده ترين ويژگي هاي مختار مي توان به 3 نکته اشاره کرد:

1- عاقل محاسبه گر:  مختار فردي بود عاقل اما بعد دنيانگر او چيره داشت بر بعد عقبانگر. او همواره اوضاع را با عقل محاسبه گر خود رصد مي کرد. اين روش محاسبات مختار حکايت از ضعف "توکل" او داشت. تا جايي که عملکرد امام معصوم را نيز با شاخص و تحليلي که مبتني بر محاسبات خود بود مي سنجيد و در صورتي که اراده مختار با اراده امام معصوم و عقل کل در تنافي يا تضاد بود به عدم حمايت از امام مي پرداخت.

وقتي مختار شنيد که امام حسن(ع) در صورت وجود نيروهاي تنوري، آمادگي براي برخورد با حاکم جور را دارند، مبتني بر تحليل خود خود که شکست را در مقابل خيل عظيم دشمن حتمي مي ديد مبناي مخالف گذاشت و امام را همراهي نکرد در حالي که در مسير ولايت پذيري بايستي صم بکم بود و در صورتي که امام اراده مشورت کردند تنها به ارائه نظرخود بپردازد نه تحميل.

زماني که امام راحل مي فرمود : "جنگ جنگ تا رفع فتنه" آيا به وضعيت وقت آگاه نبود؟ آيا به قدرت دشمن در زمينه هاي تکنيکي و تسليحاتي آگاه نبود؟ آيا بي دليل "ايمان" را بزرگترين سلاح مي دانست؟ و عده اي از مسئولين(مثلث ما نمي توانيم) که شايد بارها در انتهاي زيارت عاشورا گفته بودند "يا ليتنا کنا معک" ثابت کردند که لياقت امتحان سختر را ندارند و با فشار بر امام خود، او را ودار به نوشيدن جامي کردند که زهراگين بود به دست اصحاب دنيانگر که بعدها معلوم شد از ابتدا دنياگرا بوده اند.

2- عدم روحيه مشورت پذيري: مختار همواره به دليل ترس از شکست و شندين "نه" ، مبادرت به مشورت نمي کرد و کمتر کسي را لايق مشورت با خود مي دانست و شايد هرگز اين چنين شخصي پيدا نشد. حتي وقتي به راحتي به امام معصوم دسترسي داشت نيز اقدام به مشورت با ايشان نکرد. هم در زمان امام حسن(ع) بر اساس تحليل کودکانه خود اقدام به قعود کرد و هم در زمان امام سجاد(ع) بدون مشورت با قرآن ناطق و عالم به علم لدني اقدام به قيام.

هرچند در ملاقات نمايندگان شيعيان عراق با محمد حنفيّه و امام سجاد(عليه السلام) در حجاز، آنان اظهار داشتند که مختار ما را به خونخواهي شما دعوت کرده است و امام در پاسخ آنان اظهار داشتند که ما خواهان اين کاريم و بر مردم واجب است او را ياري دهند(بحارالانوار، ج 45، ص 365) اما نکته اين است که مختار بدون استفتاء از امام چهارم، شخصا به اين نتيجه رسيده بود که خود را محق به احقاق حق اهل بيت بداند و آن قيام تاريخي را در دستور کار خود قرار دهد.

وقتي کسي با بوسيدن دست امام خود، ولايت مداري خود را به رخ جهانيان مي کشاند، توجه نکردن به توصيه و سفارش هاي پنهان و آشکارا ولي خود در بکارنگرفتن شخصي خاص در بين دولتمردان، مويد عدم وجود روحيه مشورت پذيري در وي است. حتي اگر آن مطلب در قالب مشورت از طرف امام باشد اما چون باب ميل فرد نيست در نهايت در قالب دستور و به بهانه حکم قانوني به آن عمل مي کند نه حکم ولايي. البته اين روحيه در حالتي خاص که امام طرف مشورت است، ريشه در عاملي ديگر دارد که مهمترين خصوصيت مختار نيز محسوب مي شد.

3- عدم ولايت پذيري: مهمترين ضعف مختار که دو خصوصيت فوق معلول آن است، ولايت پذيري مشروط يا به عبارتي عدم ولايت پذيري مختار از امام خود بود. پذيرش حکم ولايي امام توسط مختار مشروط بود به اينکه يا حکم ولايي ابلاغ شده از طرف امام با نظر مختار منطبق باشد و يا اگر موفق به درک حکمت آن تصميم نمي شد بايستي توضيحي مبسوط تا حد اقناع مختار به پيوست حکم ارائه مي شد تا بالاخره نظر مختار به نفع نظر امام بر مي گشت. او هرگز ولايت ائمه را بر خود به صورت مطلق برنمي تافت. مختار هميشه خود را محور تصميمات قرار مي داد و به محض رسيدن به اختلاف در تصميم گيري، اراده امام را به نفع خود مردود اعلام مي کرد.

وقتي مختار در زمان تصدي گري عمويش، آشوب را در کوفه به واسطه روشي ناعادلانه آرام کرد به حاکم کوفه اذعان داشت که اگر امام بودند با روش من مخالفت مي کردند اما اين تنها راهي بود که ميشد اوضاع را آرام کرد. اين استدلال يعني توجيه کردن وسيله به واسطه هدف. اين حرکت مختار با وجود علم او به مخالفت امام با اصل روش، مويد ولايت پذير نبودن او بود. و چه بسيارند کساني که از مخالفت امام زمان نسبت به عمل خود آگاهند اما به دليل کم ظرفيتي قادر به درک و عمل، طبق اراده امام خود نيستند.

پس مختار در هر زماني قابل شبيه سازي است اما مهم اين است که فرد مختار مسلک تمرکز خود را بر روي بحث "بصيرت" و خصوصيات مثبت مختار مانند غيرت، شجاعت، حب ولايت و ... بيشتر کند تا بتواند بر ضعفهاي خود که "ولايت پذيري" را در وي کمرنگ مي کند فائق آيد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۲۳:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۵
    0 0
    توضیحات بیشتر گنگ و مبهم است. کارگردان نمیتواند سناریوی فیلم راصددرصد بتصویر بکشد.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس