به گزارش مشرق، عباس محبوب را در تلویزیون با سریالهای تعطیلات نوروزی، چمدان، خالهخانم، دردسر بزرگ، این چند نفر، ترش و شیرین، مرز خوشبختی، حکایتهای کمال، جذر و مد و... دیدهایم که بعضی از این آثار همچنان در خاطر جمعی مخاطبان قاب کوچک ماندهاند.
این بازیگر پیشکسوت همچنین سالها در آیتمهای نمایشی سیمای اقتصاد ما، که یکی از برنامههای پرمخاطب تلویزیون در دهه ۶۰ بود، حضوری ثابت داشت و مردم را به وسیله هنر نمایش با مباحث اقتصادی از جمله صرفهجویی و مصرف بهینه آشنا میکرد. محبوب که بیش از نیم قرن است وارد عرصه بازیگری شده و اتفاقا کارش را با کارگردانان بزرگ و صاحبنامی مثل پرویز کیمیاوی و ساموئل خاچیکیان آغاز کرده، اعتقاد دارد به حق واقعیاش در بازیگری نرسیده است. این بازیگر قدیمی البته تاکید میکند که نظر مردم برایش در اولویت است و همین که کار او را میپسندند و دوستش دارند، برایش کفایت میکند و شکرگزار خداوند است.
شما بیش از نیم قرن است درعرصه بازیگری فعال هستید. به نظر خودتان به آن جایگاهی که مد نظرتان بوده و انتظارش را داشتهاید، رسیدهاید؟
واقعیتش نه. البته حمل برخودستایی نشود اما از نظر خودم به آن جایگاهی که باید، نرسیدم. خیلیها میگویند عباس محبوب، تو به آنچه حقت در بازیگری بوده، نرسیدهای. میگویند شاید کمکاری کردهای یا شانس نداشتهای. خودم البته به شانس اعتقادی ندارم و معتقد به کار هستم. به هر حال، شرایطش پیش نیامده و آنطور که باید، نشده است. البته همیشه شاکر خدا هستم.
اتفاقا بازیگری را با کارگردانان بزرگی همچون ساموئل خاچیکیان آغاز کردهاید. چه شد که همکاریتان با این فیلمسازان صاحب سبک ادامه پیدا نکرد؟ منظورم این است که شروعتان در بازیگری فوقالعاده بوده اما این مسیر تداوم نداشته است.
شاید خودم آن دقت لازمی که باید در کار میداشتم، به خرج ندادم. چسبیدم به بیشتر کار کردن و در انتخاب نقشها وسواس نداشتم. شاید یکی از اشتباهاتم در کار بازیگری همین بوده باشد ولی درهرصورت گذشتهها گذشته و آینده مهم است. شاید باورتان نشود اما مهمترین مسأله در بازیگری برای من رضایت مردم است. وقتی مردم به من میرسند و میگویند با فلان نقش حال کردیم و لذت بردیم، حتی اگر خودم هم آن نقش را خیلی دوست نداشتهباشم، برایم کافی است و خدا را شکر میکنم.
مردم خاطرات زیادی از کارهای شما در تلویزیون دارند. تا چه میزان اهل تماشای تلویزیون هستید؟
هروقت در خانه باشم حتما اخبار تلویزیون را میبینم و پیگیر خبرها میشوم. البته خیلی وقت آزاد ندارم و معمولا کمتر در خانه هستم. فعلا که کاری انجام نمیدهم اما صحبتهایی داشتم برای بازی در یک سریال تلویزیونی به کارگردانی علی مسعودی که مناسبتی است و برای پخش در ماه مبارک رمضان تولید میشود. همچنین فیلمهای سلفی با رستم و دختر برقی به کارگردانی حسین قناعتی قرار است اکران شود.
در سالهای اخیر حضورتان در سریالهای تلویزیونی کمرنگ شده است. این موضوع به سختگیری خودتان بازمیگردد یا دلایل دیگری دارد؟
البته در سینما فعال بودهام. همین امسال دو سه فیلم روی پرده داشتم. تلویزیون هم باید هوای ما بازیگران قدیمی را بیشتر داشته باشد. خودمان که نمیتوانیم برویم و بگوییم در فلان سریال به ما هم نقش بدهید. کاری به خودم هم ندارم. مردم هنوز بازیگران قدیمی و پیشکسوت را دوست دارند و دلشان میخواهد آنها را در سریالهای تلویزیونی ببینند. خود مردم در کوچه و خیابان از من میپرسند چرا کم کار شدهای؟ چرا نیستی؟ چرا فعالیتت کم شده است؟
شما طی سالها فعالیتتان در عرصه بازیگری به ویژه در تلویزیون در سریالهای متعدد و البته خاطرهانگیزی مثل تعطیلات نوروزی، خالهخانم، دردسر بزرگ، چمدان، ترش و شیرین و... بازی داشتهاید. کدامیک از این سریالها را بیشتر دوست دارید و دلتان میخواهد بازپخشش را ببینید؟
یک سریال دارم به نام «جدال بیحاصل» که خیلی از بازیگران قدیمی مثل احمد قدکچیان، داریوش اسدزاده، مهین شهابی، فخری خوروش و شهلا ریاحی در آن حضور داشتند که دیگر در میان ما نیستند. این سریال البته خیلی قدیمی است. خیلی دوست دارم برای یکبار هم که شده، این سریال از شبکه آی فیلم بازپخش شود.
مسلما کارنامه شما پر از خاطرات بسیاری است. خاطره جالب و ناگفتهای از بازی دراین سریال یا دیگرمجموعههای نمایشی دارید؟
خاطره که زیاد دارم اما شاید دلم نخواهد برای همه تعریف کنم.(میخندد!) ببینید، در کار ما تا دلتان بخواهد خاطرات تلخ و شیرین وجود دارد. یکی از خاطراتی که همیشه در ذهن دارم و هیچوقت از یادم نمیرود، این است که ما سر یک سریال بودیم، به نظرم «دست بالای دست بود که با آقای یوسف تیموری کار میکردیم. وقتی آن روز بازی من تمام شد و به اتفاق یکی دیگر از بازیگران بیرون آمدیم که به منزل برویم، در خیابان به زن و شوهری برخوردیم که داشتند با هم دعوا میکردند. این زن و شوهر تا من و همکارم را دیدند دعوایشان را فراموش کردند و آمدند برای سلام و احوالپرسی با ما. پرسیدیم که چه خبر بود و چرا داد و فریاد میکردید؟ با خنده گفتند داشتیم دعوا میکردیم اما تا شما را دیدیم فراموشمان شد. این یکی از خاطرات شیرینی است که هیچ وقت فراموش نمیکنم. بالاخره با دیدن ما دعوا و مرافعهشان تمام شد.
تا به امروز ایفاگر نقشهای مختلف و متفاوتی در سریالهای تلویزیونی بودهاید. وقتی با مردم مواجه میشوید معمولا شما را با کدام نقشتان به یاد میآورند؟
بستگی دارد کدام سریال در حال پخش از تلویزیون باشد. معمولا درباره سریال و نقشی صحبت میکنند که همزمان در حال پخش است و بیشتر، دیالوگهای همان سریال را تکرار میکنند. یکی از کارهای تلویزیونی که اتفاقا همچنان در خاطر مردم مانده، آیتمهای نمایشی برنامه «سیمای اقتصاد ما» است که در دهه ۶۰ روی آنتن میرفت. برنامه سیمای اقتصاد ما به مدت ۱۰ سال روزهای سهشنبه به شکل روتین روی آنتن شبکه یک تلویزیون میرفت. هیچوقت حضور و بازی در این برنامه را فراموش نمیکنم. مردم خیلی این برنامه را دوست داشتند و از آن استقبال میکردند. هر مرتبه هم که ما را در کوچه و خیابان میدیدند، کلی تحویلمان میگرفتند و تعریف و تمجید میکردند.
معمولا نقشهای منفی در سیمای اقتصاد ما داشتید. مثلا یا برق زیاد مصرف میکردید یا در استفاده از آب صرفهجویی نداشتید.
(میخندد) البته همیشه هم نقش منفی نداشتم. گاهی هم نقشهای مثبت به من میرسید.
خودتان نقشهای مثبت را میپسندید یا منفی را؟
اعتقاد دارم برای بازیگری که حرفهای باشد، مثبت یا منفی بودن نقش اهمیت ندارد. چه کمدی بازی کند یا درام، باید بتواند نظر مردم را جلب و نقش را طوری ایفا کند که برای مخاطب ملموس و قابل باور باشد.
در این سالها شغل اول و اصلی شما بازیگری بودهاست؟
بله، کار من از ۱۰سالگی بازیگری بوده است. البته بازنشسته اداره تئاتر هستم. با این حال، بازیگری همیشه برایم در اولویت بوده و شغل اصلیام محسوب میشود.
اصلا چه شد که به بازیگری علاقهمند شدید و به این عرصه ورود کردید؟
دبستان که بودم برای بازی در یک تئاتر انتخاب شدم. اتفاقا نقش سنگینی بود و کارگردان به سختی رضایت داد نقش را بازی کنم. نتیجه کار راضیکننده بود و باعث شد به بازیگری علاقه پیدا کنم. ادامه دادم تا امروز که در خدمت شما هستم.