کد خبر 83753
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۰ - ۱۵:۲۶

«ننه زاغی» از اوّل جنگ توی شهر مونده بود، و مایه قوت قلب بچه هایی که در همان حوالی بودند. قرار شد که او را هم مثل سایر مردم بالإجبار بیرون ببرند. ولی او گفت: می مونم تا جنگ تموم بشه.درست یک هفته بعد از قبول قطعنامه...

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، آن چه خواهید خواند روایتی است از بانویی سالخورده که رزمندگان آبادانی غالبا او را به خوبی می شناسند. سلام و صلوات الهی به ارواح طیبه ی شهدای آبادان.

سال 1364 بود، بحبوحهء آغاز عملیات والفجر هشت. مردم آبادان، از اوّل جنگ تا پیش از این عملیات، در شهر، حضوری فعال داشتند. زندگی عادی در جریان بود. جمعیّت شهر کم و زیاد میشدند؛ ولی شهر هیچگاه خالی نشد. تا اینکه بنا به تشخیص فرماندهان نظامی وقت، تصمیم بر این گرفته شد که شهر از نیروهای غیرنظامی و شخصی تخلیه شود...

***

تک و تنها در لین شش احمدآباد زندگی میکرد. پیرزنی خوش مشرب و بسیار دوست داشتنی. «ننه زاغی» صداش میزدند. از اوّل جنگ توی شهر مونده بود، و مایه قوت قلب بچه هایی که در همان حوالی بودند. قرار شد که او را هم مثل سایر مردم از شهر و دیار، و خانه و کاشانه اش بالإجبار بیرون ببرند. ولی او زیر بار نرفت! گفت: «می مونم تا جنگ تموم بشه، یا اینکه همین جا بمیرم!...» هرچه به گوشش خواندند، انگار نه انگار!


به زور متوسّل شدند! تهدیدی جدّی را نزدیک بود عملی کند: «اگه منو ببرید بیرون، خودمو میکشم!!!» وقتی که دیدند که اصرار به ماندن دارد؛ او را به حال خود وا گذاردند. ناگفته نماند که بچه های بسیج آبادان، مرتباً بهش سر میزدند و براش مایحتاج اولیه مثل آب و غذا و ... می آوردند. یه روز بهم گفت: «جعفر! ننه! زغال میخوام برای قلیون» منم به اتفاق چندتا از بچه ها (پرویزو؛ علی دشتی؛ و شهید جمشید محمودی) رفتیم و یه گونی زغال واسش آوردیم! 

پیرزن خیلی خوشحال شد؛ غافلگیر شده بود!: «ننه! ای همه زغالو از کجا آوردی؟!»

با نبود آب و برق، تک و تنها توی خونه اش و زیر گلوله باران مستقیم و بسیار شدید دشمن بعثی زندگی میکرد. بچه ها هم کما فی السابق هواشو داشتند. پیرزن، خیلی باهوش و تمیز بود! اکثر بچه ها رو به اسم کوچیک صدا میکرد...


این تصویر در بحبوحهء عملیات والفجر هشت (سال 1364) می باشد. نفر دوّم از سمت راست (سیداصغر موسوی) از همسایگان ننه زاغی است که این عکس را در اختیارم قرار داد.

...تا اینکه ان روز تلخ فرا رسید: یه روز که بچه ها اومده بودند بهش سر بزنند، هرچی صداش زدند، جوابی نشنیدند، کسی در رو باز نکرد. از بالای دیوار که پریدند توی خونه، با جسم بی جان پیرزن مواجه شدند...

«ننه زاغی» آرام و بی صدا، و فارغ از هیاهو و وحشیگری دشمن بعثی که هشت سال تمام شهر و دیارش را آماج حملات ددمنشانه خویش قرار داده بود،[درست یک هفته بعد از پذیرش قطعنامه 598 ]،  سبکبال و سرخوش به سوی معبود پر کشید...

بچه ها بعداً با خونواده اش تماس گرفتند، و طیّ مراسمی محقّرانه، او را در جوار گلزار شهدای گلگون کفن آبادان به خاک سپردند. ما بعداً متوجه شدیم که اسم واقعی ایشان بانو «حسنی جان حاج هاشمی» بوده! اگرچه نه به عنوان یک شهید، و نه به عنوان یک قهرمان از او یادی شد، ولی بچه های خونگرم سپاه و بسیج آبادان، هیچ وقت خاطرهء «ننه زاغی» را از یاد نخواند برد.

روحش شاد!...


روای: محمّدجعفر افشارپور

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 8
  • در انتظار بررسی: 2
  • غیر قابل انتشار: 0
  • کامل ۲۰:۱۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۸
    0 0
    جانباز شیمیایی بوشهری باید جانبازی خود را ثابت کند! http://ostannews.com/showpage.aspx?id=3465&title=
  • ۰۷:۳۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۹
    0 0
    روحش شاد
  • ۱۲:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۹
    0 0
    ممنون ازاين كه مارا به يادزمان خوش جنگ برديد
  • عباس ۱۵:۴۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۹
    0 0
    سلام خیلی جالب بود.از این قبیل مطالب بیشتر بنویسید.تا نسل جدید از آنها استفاده نمایند
  • علی دشتی ۰۰:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۰
    0 0
    باسلام خدمت مدیریت محترم سایت : ازاینکه تلاش مینمایید که وقایع بیادماندنی و ماندگار دوران دفاع مقدس را به دوستداران انقلاب وسرزمین اسلامیمان عرضه نمایید تشکر وقدردانی میشودوامیدوارم اینگونه نوشتار وخاطرات برای آیندگان همچنان تداوم داشته باشد راستی ازبرادر رزمنده ومداح اهل لبیت محمدجعفرافشارپور که راوی این خاطره دروبلاگ خود شدند ازطرف خود و جمعی از رزمندگان سپاسگذاریم
  • محمد ۱۸:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۰
    0 0
    با سلام عالی بود.با تشکر از مشرق.اگر داستان کاملتری از ننه زاغی در اختیار دارید لطفا منتشر کنید
  • محمد ۱۹:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۰
    0 0
    با سلام عالی بود.با تشکر از مشرق.اگر داستان کاملتری از ننه زاغی در اختیار دارید لطفا منتشر کنید
  • ۰۰:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۱
    0 0
    جهت اطلاع مطالب کاملتر زندگی ننه زاغی در هفته نامه یادگاری شماره162چاپ شده

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس