به گزارش مشرق، اواخر سال گذشته بود که مأموران از کشف پیکر نیمه جان زن میانسالی در یکی از خیابانهای شرق پایتخت با خبر شدند. بررسیها نشان داد رهگذری پیکر بیهوش این زن را کنار خیابان خلوتی پیدا کرده و به بیمارستان منتقل کرده است. مردی که موضوع را به پلیس خبر داده بود، گفت: همراه خانوادهام در حال عبور از خیابان بودیم که با پیکر بیهوش زن میانسالی پشت شمشادها روبهرو شدیم.
بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم و زن بیهوش را به بیمارستان منتقل کردیم و بعد هم به پلیس خبر دادیم. ساعتی بعد از این حادثه زن میانسال که شهربانو نام دارد وقتی به هوش آمد، گفت که زن پژو سواری او را با آبمیوه مسموم بیهوش و اموالش را سرقت کرده است.
شهربانو در توضیح ماجرا گفت: هر هفته پنجشنبهها برای فاتحهخوانی به آرامگاه شوهرم در بهشتزهرا میروم. امروز هم مثل هر هفته به بهشت زهرا رفتم و هنگام بازگشت به تهران خودروی پژویی که راننده آن زن جوانی بود کنارم توقف کرد. زن جوان که آرایش زیادی کرده بود و ماسک آرایشی به صورت داشت گفت که به تهران میرود و وقتی مسیرم را به او گفتم مرا سوار کرد.
راننده در راه خیلی با من حرف نزد و گفت دندانش درد میکند و فقط دو عدد آبمیوه از کیفش بیرون آورد و یکی از آنها را خودش خورد و دیگری را هم به من داد. لحظاتی بعد از اینکه آبمیوه را خوردم دیگر چیزی نفهمیدم تا اینکه در بیمارستان به هوش آمدم و متوجه شدم تمامی پولها و وسایل گرانقیمتم را آن زن سرقت کرده است .
با طرح این شکایت، پرونده به دستور دادیار دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی زن پژو سوار در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. پس از این مأموران تحقیقات گستردهای را آغاز کردند، اما هیچ سرنخی از سارق پیدا نکردند تا اینکه چندی قبل پس از گذشت حدود یکسال از حادثه، شاکی به اداره پلیس رفت و سرنخ تازهای از سارق در اختیار مأموران قرار داد.
شهربانو گفت: عروسم که زنی پرحرف است و پونه نام دارد یکسال قبل از پسرم جدا شد. آنها ابتدا زندگی خوبی داشتند، اما کم کم اختلافهای آنها زیاد شد و از هم جدا شدند. یک روز قبل به صورت اتفاقی عروس قبلیام را در خیابان دیدم. او همیشه فکر میکرد من در زندگیشان دخالت میکنم.
به همین دلیل داخل خیابان با من مشاجره لفظی کرد. او گفت که تعجب میکند که من الان زندهام و آبمیوه مسموم مرا نکشته است. وقتی به حرفهایش دقت کردم، فهمیدم که زن ناشناس پژو سوار عروسم بوده که به قصد قتل مرا بیهوش کرده است. بنابراین الان از او شکایت دارم.
پس از طرح این شکایت مأموران به دستور قاضی پرونده پونه را بازداشت کردند. وی ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با مدارک و دلایل روبهرو شد به جرم خود اقرار کرد. وی گفت: من و شوهرم زندگی خوبی داشتیم، اما دخالتهای مادر شوهرم باعث شد که زندگی ما به طلاق کشیده شود. من از مادر شوهرم کینه به دل گرفتم و همیشه دنبال فرصت مناسبی بودم تا از او انتقام بگیرم.
من نیاز مالی نداشتم، اما نقشه سرقت طلاها و پولهایش را طراحی کردم تا از او انتقام بگیرم. از آنجایی که هر هفته شهربانو به بهشت زهرا میرفت آن روز تغییر چهره دادم و عینک آفتابی زدم و به بهشت زهرا رفتم و او را به بهانه رساندن به مقصد سوار خودروام کردم و با آبمیوه مسموم بیهوش کردم.
من هرگز فکر نمیکردم که شناسایی شوم، اما وقتی بعد از یکسال مادر شوهرم را دیدم از حرصی که گرفتهبودم از دهنم پرید و به او گفتم تو باید یکسال قبل به خاطر آبمیوه مسموم فوت میکردی و همین حرف مرا گرفتار کرد. متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت.
منبع: روزنامه جوان