به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، یوسف خوئینی فرزند ایران یکی از غیورمردان کشورمان است که با پا گذاشتن بر نفس دنیایی خود به جنگ با دشمنان اسلام شتافت و رفتنش زمانی قوت گرفت که سینهاش از شنیدن خبر شهادت همرزمانش به درد میآمد در نتیجه رفتن را بر ماندن ترجیح میداد.
ایام کودکی را با شیطنتهای مختلف پشت سر گذاشت، فرزند انقلاب بود و به خوبی از مشکلات آگاهی داشت سنش کم بود اما مبارزه از او عاقل مردی ساخته بود که در نگاه نخست نمیتوانستی به کم سن وسال بودنش پی ببری.
شهید یوسف خوئینی در 28 خرداد ماه سال 47 در زنجان متولد شد با شروع جنگ تحمیلی عازم میدان نبرد شد که 30 دی ماه سال 65 در ارومیه به درجه شهادت نایل آمد.
وصیتنامه شهید یوسف خوئینی
بسماللهالرحمن الرحیم
به نام او که همه چیزم از اوست. زندگی و زنده ماندنم از اوست. به نام او که از اویم. بودنم و هستیم از اوست. رفتنم و بودنم از اوست. یادم از اوست. جانم از اوست. معشوقم و معبودم و مقصودم هست و بالاخره امیدم اوست. او را سپاس و حمد میگویم که در چنین عصر و دورهای عصر پیشرفت اسلام در تمامی جهان است، به خصوص در کشورمان به من ودوستانمان توفیق را نصیب کرد که در راه او به منزلهایی برسیم و قدمی هر چند کوتاه و کم ولی واقعی و محکم و استوار برداریم و بتوانیم دین خودمان را نسبت به اسلام و قرآن ادا کنیم.
اسلامی که در آن روز توسط خاندان بنیامیه به ظاهر از بین رفت ولی شعله این آتش نه تنها از بین نرفت، بلکه شعلهورتر شد و دامنهاش گسترش یافت تا در این وهله از زمان، که انقلابی در کشورمان بوجود آمد،باز یزیدانی پیدا شدند و سد راه این انقلاب شدند و در مقابل مومنانی پیدا شدند که حسین وار در مقابل این ستمها ایستادگی کردند و نگذاشتند این انقلاب در نطفه خفه شود و این امانت را صحیح و سالم بدست ما دادند و ازاینجاست که رسالت ما شروع میشود. رسالتی که سنگینی آن را کوهها تحمل نمیکنند.
زیرا ما باید پیامآور انسانهایی باشیم که در عرصه نبرد با باطل به خیل شهدا پیوستند و راه گلگون شهیدان را پررنگتر کردند و نیز،رسالتی دیگر و آن رسالت نبرد با باطل است که من در این مورد خداوند متعال را بسیار شکرگذار هستم که به من توفیق داد. در این نبرد شرکت کنم و نیز اگر خدا خواست در این راه جانم را نیز فدا میکنم. ان شاالله با توجه به مقدمهای که در متن بالا آمده است از همه خواهران و برادرانی که وصیتنامه مرا میخوانند، می خواهم که سعی کنند این رسالت را که از دوش ما به زمین افتاده است بر دوش بگیرند و زینب وار و علیگونه رسالت را تا قیام منتظر ادامه دهند و سعی کنید همیشه به حرف امام امت گوش داده و به آن عمل کنید. حجاب خود را حفظ کنید و با دشمنان داخلی و خارجی مقابله نمایید.در وهله اول، نیروی با عظمت خداوند را از مد نظر دور ندارید و همیشه در تمام اموراتتان خداوند را شاهد و ناظر بگیرید.
در پایان سخنی چند با خانوادهام دارم:
به امید بخشش. به امید پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان اسلام و زیارت و دیدار در کربلای حسینی.
بارالها معبودا مولایم به ما توفیق و قوت آزاد بده که بتوانیم در همه ابعاد روحی و جسمی تو را مد نظر قرار داده باشیم.
الهی این قلب مکدرم را به نور ایمان و اعمالم به نیت خالصاَ لوجه برایم روشن و مقبول دار.
الهی تو خودت مرا در این دو راهی که هستیم پیروز و موفق و مورد رضای خودت از تمام مشقاتش سربلند و روسفید راهنمایی کن.
یک راه: راه دنیا و برگشتن به عقب و شهر است و زندگی کردم و یکی راه جنگ با دشمنان دین خدا و یاری امام مظلوم و در ظاهر تحمل مشکلات و مشقات و بالاخره قبول مرگ در راه خدا است و من نیز در این وهله از زمان این راه مقدس را انتخاب میکنم و امیدوارم که خداوند متعال مرا و همه ما را در این راه پیروز و موفق و روسفید از امام حسین و یارانش بیرون بیاورد انشاءالله.
خدایا: نمی دانم با توچه بگویم. چه دارم که بگویم اگر چیزی را هم که میگویم را میدانی و میدانم که عالم به هر چیزی هستی و قادر به تمام عوالم وجود موجود ... .
خداوندا من در این راه از پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم و خانوادهام گذشتهام و به راه تو آمدهام و برای خدمت و انجام وظیفه به درگاهت رو به سوی تو گذاشتهام.
خداوندا!از تو میخواهم که از گناهانم بگذری و به ما از روی فضل و کرمت برخورد کنی و با عدالت و قسط خودت مدارا نکنی. زیرا که در این صورت ما مجنون و شکست خورده و سرافکنده میباشیم.
خداوندا: از تو میخواهم که به پدرم که برایم زحمتهای زیادی را متحمل شده و به مادرم که رنج مرا کشیدهاست و بزرگم کرده است اجر جزیل و صبر بیشتر عنایت نمائی.
کد خبر 652015
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۵
- ۰ نظر
- چاپ
سناش کم بود اما مبارزه از او عاقل مردی ساخته بود که در نگاه نخست نمیتوانستی به کم سن و سال بودنش پی ببری.
منبع: ایسنا