در این دیدار سردار علی فضلی جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین، دکتر اسماعیل احمدی معاون روابط عمومی سازمان بسیج، مهندس کیومرث هاشمی رئیس کمیته ملی المپیک، سردار آذرنوش مسئول سازمان بسیج ورزشکاران، سردار یزدانی رئیس سازمان ورزش بسیج و محمد علی صبور، رئیس فدراسیون ورزش سه گانه حضور داشتند.
در این دیدار جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین به نقل خاطرهای از سوریه پرداخت.
سردار فضلی در ابتدای سخنان خود گفت: سال 1368 بین حزبالله و حزب امل اختلافاتی پیش آمد. به همراه یک هیأتی از ایران برای پادرمیانی به لبنان اعزام شدیم. روز سوم خرداد 68 دراستادیوم شهید شیرودی خبر سلامتی امام را منتشر کردند و ما خیالمان راحت شد و خدا را شکر کردیم.مشکلات حزبالله و حزب امل مرتفع شد. من و شهید احمد کاظمی (اینجا و با آمدن نام شهید کاظمی، سردار فضلی تأملی میکند و گویا بغض گلویش میگیرد اما ادامه میدهد) و سردار قالیباف و سردار احمدی و ... چند نفر دیگر از دوستان در جنوب لبنان بودیم. خبر رسید که باید برگردید به سمت بیروت.
شب بود و به هر ایست و بازرسی که میرسیدیم به محض اینکه میفهمیدند ما ایرانی هستیم میپرسیدند «از امام چه خبر؟» نگران شدیم؛ امکان هیچگونه ارتباطی با ایران نبود؛ پیغام دادند به بعلبک بیایید. به محض ورود به بعلبک گفتند به دمشق برویم. از ایران بیخبر بودیم.
به دمشق رسیدیم و تا صبح از همه جا بیخبر بودیم تا اینکه ساعت هفت صبح قرآن پخش کردند و مجری تلویزیون خبر وفات امام را اعلام کرد بسیار بهم ریختیم و برای تسلی خاطر و آرامش به حرم حضرت زینب (س) رفتیم و خاطرم هست که حرم خلوت بود.کنار ضریح حضرت زینب (س) گریه کردیم. از گریه ما همه جمع شدند و ضریح شلوغ شد. خبر رسید که مراسم ختمی در سفارت ایران در دمشق برگزار میشود. از حرم که بیرون آمدیم بسیار تعجب کردیم دیدیم همه ماشینها با چراغ روشن حرکت میکنند و خانهها سیاهپوش شده است. یک لحظه با خود فکر کردم در تهران هستم نه دردمشق، بسیار ناراحت و غمگین بودیم احساس بیکسی سر تا پای وجودمان را گرفته بود.
بعد از ظهر بود که فهمیدیم خبرگان جانشین امام را مشخص کرده است و حضرت آقا به عنوان رهبر انقلاب منصوب شدهاند؛ آنجا بود که در عین ناراحتی احساس آرامش کردم و فهمیدیم ما هم کسی را داریم؛ رهبر و آقا داریم.
من استغفار کردم
سردار فضلی در ادامه سخنان خود با اشاره حضور گردان فاطمیون در سوریه خاطرنشان کرد: وقتی در سوریه رزمندگان افغان را میبینم که با چه خلوصی با تروریستهای تکفیری مبارزه میکنند از خودم خجالت میکشم.مردمانی که گاهی برخی در کشور ما با کم محبتی و کم لطفی با آنها برخورد میکنند؛ گروه فاطمیون هیچ چیزی در مبارزه با تکفیرها کم نمیگدارند؛ خداوندچه توفیقی به اینها داده است که در غربت برای دفاع از حرمین شریفین میروند و من همان جا استغفار کردم.