حجت الاسلام و المسلمین طائب در مراسم سالگرد حاج حمید نمازی گفت: اگر امثال ایشان نبودند، در برابر تهاجم فرهنگی که به ما شده بود کمرشکسته بودیم.

به گزارش مشرق، مراسم یادبود اولین سالگرد درگذشت سردار عرصه فرهنگ و هنر، حاج حمید نمازی با حضور حمیدرضا مقدم‌فر، حجت الاسلام و المسلمین مهدی طائب، محمدرضا زائری، سهیل کریمی، جمال شورجه، صابر خراسانی، محمد سهرابی، سردار اشتری، خانواده آن مرحوم، دوستان و همرزمان او عصر پنجشنبه در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.

در این مراسم سلوکی مجری برنامه گفت: زمانی که می‌خواستم در این برنامه حضور پیدا کنم به این فکر می‌کردم که با چه‌کسانی روبه‌رو می‌شوم و چه باید بگویم. من 2 سال قبل با مرحوم نمازی آشنا شدم و 3 بار تلفنی و 3 بار حضوری با او صحبت کردم اما به‌طرز عجیبی بعد از اینکه خبر درگذشت نمازی را شنیدم، فهمیدم که انسانی بسیار مهم و تأثیرگذار برای فرهنگ امروز جامعه‌مان را از دست دادیم. او کسی بود که من می‌توانستم با او درددل کنم پس به‌نظرم باید این بیت شعر را برای وصف او بگویم:

مرد نکونام نمیرد هرگز/ مرده آن است که نامش به‌نکویی نبرند.

وی ادامه داد: ما اینجا از طرف خود حاج حمید دعوت شدیم. اگرچه جسم او اینجا نیست اما کافی است تا دستی تکان دهد تا همه برای او جمع شوند. به‌نظرم مجاهد خاموش بهترین صفت برای این سردار عرصه فرهنگ است. غم از دست دادن یک آدم خوب بسیار سنگین است. بابت اینکه امروز برای هم‌نسل‌های خودم چنین اسطوره‌ای داریمٰ خدا را شکر می‌کنم و ناراحتم که چرا او را از دست دادیم، البته اندیشه او همیشه زنده است.

در ادامه این مراسم محمد سهرابی، شاعر به‌روی صحنه آمد و در وصف اهل بیت(ع) شعرخوانی کرد. سپس از مرحوم حمید نمازی کلیپی پخش شد که در آن حجت الاسلام رسایی، حجت‌الاسلام زائری، حمیدرضا مقدم فر، مجید قلی‌زاده، فرج‌الله سلحشور، مسعود ده‌نمکی، جمال شورجه و ... درباره شخصیت و فعالیت‌های آن مرحوم صحبت کردند.

در ادامه نیز صابر خراسانی به شعرخوانی در مدح اهل بیت پرداخت و گروه تواشیح طاها به خواندن قطعاتی پرداختند.

سخنران اول این مراسم حجت الاسلام و المسلمین طائب بود که به صحبت پرداخت. وی در ابتدای سخنان خود گفت: حاج حمید نمازی مصداق واقعی «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه» بود. در دل او دریایی از درد و رنج فرهنگ مردم بود اما زمانی که با او مواجه می‌شدید انگار همه‌چیز خوب است و لبخند داشت. خداوند متعال نیز برای او همیشه این‌چنین، حاشیه درست می‌کرد و همه کسانی که با ایشان سفر رفتند خاطره خوشی از سفر با او داشتند. در این صحبت می‌خواهم به‌اجمال بگویم که حاج حمید نمازی که بود.

وی ادامه داد: در جنگ خیبر زمانی که پیامبر دید همه‌چیز به آخر رسیده و مسیر باز نمی‌شود پرچم را به یکی از صحابه داد و به او گفت: برو و مسیر را فتح کن. او رفت اما نتوانست. به همین ترتیب صحابه دوم نیز نتوانست. در این هنگام پیامبر فرمود: من این پرچم را دست کسی می‌دهم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند و او اصلاً عقب‌نشینی نمی‌کند. در حقیقت پیامبر در این چند صفت امیرالمؤمنین را وصف کردند. باید گفت که اگر حجت خدا مأموریتی به انسان می‌دهد، یا باید آن را انجام دهد و یا شهید شود. اگر مأموریت را انجام نداد یعنی حجت خدا را قبول ندارد.

وی گفت: همان‌طور که می‌دانید در اواخر عمر پیامبر اوضاع مردم در مدینه خوب شده بود و هنگامی که پیامبر(ص) می‌گفت: "بیایید"، به کمک او نمی‌آمدند. در این هنگام آیه‌ای نازل شد که می‌گفت: ای مؤمنان، شما متعهد بودید که دین را با پیامبر جلو ببرید. اگر می‌گویید که همین کافی است و ما نیستیم، فکر نکنید که خدا این بار مسئولیت را روی زمین می‌گذارد. این دین باید جهانی شود و خداوند شما را عوض می‌کند و عده دیگری را می‌آورد. اما سؤال اینجاست: این گروه چه‌کسانی هستند؟ خداوند این‌گونه جواب می‌دهد که تمام اوصافی را که پیامبر برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خیبر برشمرده بود، خداوند برای این گروه ذکر می‌کند: عده‌ای را می‌آورم که خدا را دوست دارند و خدا نیز آنها را دوست دارد و اینها در برابر مؤمنان فروتن هستند. حال حاج حمید نمازی نیز همین‌طور بودند، یعنی علاوه بر آن ویژگی‌ها زمانی که از مهاجمین به فرهنگ صحبت می‌کردید، قیافه اش آن‌چنان عوض می‌شد که انگار در خط مقدم جبهه و جنگ با دشمن است.

حجت الاسلام و المسلمین طائب گفت: در زمانی که پیامبر صفات این افراد را بیان می کرد، سلمان نیز در جمع حاضر بود. پیامبر دست به شانه سلمان گذاشت و گفت: همانا این افراد، افراد قوم تو هستند. خدا حاج حمید را رحمت کند که هنگامی که نام اباعبدالله (علیه السلام) می‌آمد حس خاصی پیدا می‌کرد. خاطرم هست در سفری که با هم به کربلا داشتیم، حالات او واقعاً دیدنی بود.

وی به نقش حاج حمید نمازی در مقاومت در برابر  تهاجم فرهنگی دشمن اشاره کرد و گفت: انصافاً در برابر تهاجم فرهنگی که به ما شده بود، اگر امثال او نبودند، کمرشکسته بودیم. دقت کنید زمانی که پیامبر در قبرستان بقیع رفته بودند خطاب به مؤمنان در قبر گفتند: "خوشا به حال شما که در زیر خاک خوابیدید و از تهاجم‌ها در امان هستید. فتنه‌ها مانند پاره‌های شب می‌آیند." حال در مورد حاج حمید نیز چنین است. من یقین دارم اگر او با آن دید عمیق فرهنگی که داشتند، اکنون حضور داشتند و حضور و تهاجم دشمن را می‌دیدند بسیار اذیت می‌شدند.

طائب در ادامه گفت: به‌نظرم باید این درس را از سالگرد وفات او بگیریم. بار اقدامات لازم که او به‌دنبالش بود، اکنون بر روی دوش ما است و رساندن این بار به مقصد همان روحیه او یعنی «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه» را می‌طلبد.

در پایان این بخش، حمیدرضا مقدم‌فر، مهدی طائب، سردار اشتری و جمال شورجه تمثالی را که به‌صورت زنده توسط هنرمند نقاش کشیده شده بود، به خانواده حاج حمید نمازی اهدا کردند.

در ادامه حمیدرضا مقدم‌فر به بیان خاطراتی از آن مرحوم پرداخت و گفت: من از حدود سال 1360 ایشان را می‌شناسم. طی این مدت دوستان زیادی داشتم. بعضی از آنها شهدای برجسته‌ای هستند مثل شهید طهرانی مقدم و بعضی از آنها شهدای زنده‌ای هستند مثل سردار محققی، اما در این میان بعضی از آنها برای من الگو بودند و من از آنها درس یاد گرفتم. یکی از کسانی که از دوران نوجوانی برای من الگو بود ایشان بودند. خاطرم هست که ما در سال 1368 دوران کارشناسی خود را آغاز کردیم و سپس در دوران کارشناسی ارشد با هم بودیم. یکی دو ماه گذشت. در یکی از کلاس‌ها استادی داشتیم که آمد و راجع به انقلاب حرفهای بی‌راهی زد و حاج حمید جواب او را داد. در نهایت به استاد گفت: "تو شایسته استادی نیستی" و او نیز گفتک "تو شایسته دانشجو بودن نیستی". موضوع ادامه پیدا کرد و حاج حمید گفت: "یا تو باید بروی یا من انصراف می‌دهم". استاد نرفت و او گفت: این خلاف اعتقادات من است و من چون با او قرار بستم، انصراف می‌دهم.

وی ادامه داد: من دکتری خواندم اما او می‌گفت: "من نیاز ندارم". ما در این 34 سال در دوران و عرصه‌های مختلف با هم زندگی کردیم. چند سفر کربلا رفتیم. او کارهایی کرد که یک انسان عادی نمی‌توانست انجام دهد. او خیلی راحت از دنیا گذشت. خیلی‌ها امروز از نرخ و قیمت صحبت می‌کنند اما او دنبال این نبود و خیلی راحت از دنیا می‌گذشت. یکی از نکات قابل توجه ایشان این بود که همیشه طنز در ایشان وجود داشت. ما سال‌های پیش مجله طنز «جیغ و داد» را با همکاری ایشان درست کردیم که البته بسیار هم سروصدا کرد.

حمیدرضا مقدم‌فر، مشاور رسانه‌ای فرمانده کل سپاه پاسداران به آخرین خاطره خود از حاج حمید نمازی اشاره کرد و گفت: آخرین خاطره‌ای که از ایشان دارم مربوط به یکی دو روز قبل از بیمارستان رفتن ایشان بود. من برای برنامه دیروز، امروز، فردا و برای یک مناظره رفته بودم. بعد برنامه او با من تماس گرفت. او واقعاً مثل یک پدر دلسوز برای رفیقش بود. در ابتدا من را به‌خاطر بعضی صحبت‌هایم تشویق کرد و سپس من را نصیحت کرد. چند ایراد را به‌صورت نرم و راحت و عاطفی از من گرفت، برای مثال از رنگ لباس من که می‌گفت: "باید رنگ شادتری بپوشی" تا صحبت‌هایی که داشتم. روز بعد ایشان به دفتر من آمد و من نبودم. چند بیت شعر در قالب نصیحت روی تخته وایت‌برد کار من نوشته بود و رفته بود. او حتی بیمارستان رفتنش را نگفت چرا که دوست نداشت دوستانش اذیت شوند.

در بخش پایانی این برنامه نیز مستندی که توسط سهیل کریمی درباره حاج حمید نمازی ساخته شده بود پخش شد.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس