مرحوم نمازی، از صاحبان اندیشه‌ای بود که سال‌های سال بر روی فرق و جریانات انحرافی و خرافی کار کرده بود. او در یک برنامه رادیویی از مشاهدات عینی خود درباره ادعای گروهی مبنی بر ظهور مسلم امام زمان(عج) سخن می گوید.

به گزارش مشرق، مرحوم حمید نمازی یکی از شخصیت‌های فرهنگی و صاحبان اندیشه بود که شاگردان زیادی برای جبهه فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی تربیت کرد. او از افرادی بود که به جهت تسلط بر آموزه‌های دینی و اسلامی همواره به عنوان یک شخصیت خبره در مواجهه با فرق و جریانات انحرافی و مکاتب دروغین شناخته می‌شد. در روزگاری که مذهب‌تراشی، خلق فرق انحرافی، عرفان‌های کاذب و ترویج خرافه یکی از سیاست‌های بخش‌نامه‌ای برخی دولت‌ها بود، روشنگری‌ها و مواجهه او با این جریانات موجب شد که هیچ گاه قرائت ناب و اصیل از اسلام به محاق نرود.

اکنکار و عرفان‌های التقاطی، فالون دافا وعرفان سرخپوستی، کابالا، عرفان تبتی و بودایی، عرفان مسیحی، فرقه شعور کیهانی، صوفیسم، بهائیسم، وهابیت، و ... از مواردی بودند که مرحوم نمازی بارها درباره انحرافات آنان جلسات و کارگاه‌های علمی برگزار کرده بود. او با بسیاری از سردمداران داخلی هدایت‌کننده این جریانات به بحث و مناظره نشسته و اعوجاجات فکری آنان را به گفت وگو نشسته بود. سودجویی از علوم غریبه و بازی با علوم رمل و استرلاب و بهره‌کشی از مدعای ارتباط با عالم غیب و اجنه بخش دیگری از موضوعات بود که از گذشته تا کنون در بخش‌هایی از نقاط دورافتاده و شهرستان‌ها در ایران هوادارانی داشته و برخی با تکیه بر آن به تجارت و کلاهبرداری عقیدتی و اقتصادی می‌پرداختند. مرحوم نمازی درباره این افراد همواره نکات مهمی را یادآور می‌شد.

دو روز پیش در یک برنامه رادیویی ضبط شده، میزگردی با محوریت همین موضوع که مرحوم نمازی و جناب میرهاشمی در آن حضور داشتند، بازپخش شد و مرحوم نمازی در این نشست سخنانی درباره بخش دیگری از انحرافات و خرافات مرسوم درباره ارتباط با اجنه سخن گفت. بخشی از این سخنان را در ادامه می‌خوانید:

سوال: جناب آقای میرهاشمی همانطور که می‌دانید مدعیاتی مبنی بر ارتباط با اجنه یا معصومین(ع) و ... درباره برخی افراد وجود دارد و برخی در این مسیر حرف‌های عجیب و غریبی می‌زنند. برای خود هواداریانی جمع می‌کنند و برخی اوقات از این طریق مردم را هم مورد سوء استفاده قرار داده و از آن‌های مبالغی هم دریافت می‌کنند و یک فعالیت اقتصادی را پیش می برند. شیوه‌های این افراد چگونه است و به چه شکلی است؟ آیا همه افراد می‌توانند ارتباط با اجنه داشته باشند؟

میرهاشمی: اینها انواع و اقسام مختلفی دارد مانند رمل، رمل استرلاب.در همه موضوعات واقعی که ما تحقیق کردیم و صرف نظر از مسائل تئوریک و آنچه علمای دین فرموده‌اند و در کتب موجود است؛ آنجایی که درباره این مسائل واقعی جامعه تحقیقاتی داشته‌ایمف اینطور بوده است که قریب به اتفاق این ماجراها اینطور بوده است که این اجنه بوده‌اند که این افراد را تسخیر می‌کنند. آن‌ها تصور می‌کنند خودشان رفته و اجنه را تسخیر کرده‌اند. این‌ها می‌روند ادعیه و طلسمی را به کار گرفته و ذکرهایی را می‌گویند تا به قول خودشان آن جن به تسخیر آن‌ها در بیاید در حالی که در حقیقت دارند اعلام آمادگی می‌کنند که آن جن به سمت آن‌ها بیاید و خودشان را آدم مناسبی نشان می‌دهند که به آن جن کولی بدهند.

این جن به آنها نزدیک شده و وقتی او را نسبت به این مسئله مستعد پیدا کند شروع به فریب دادن او می‌کند. اول به او می‌گوید که من فرشته یا یک جن مسلمان هستم و گاهی خود را به عنوان ائمه(ع) جا می‌زنند. اگر شما کسانی را مشاهده می‌کنید که مدعی ارتباط با ائمه علیه‌السلام هستند، دروغ نمی‌گویند. البته برخی از آن‌ها کلاه‌بردار هستند که مشخص است اما عده زیادی از این‌ها دروغ نمی‌گویند ولی فریب آن جن را خورده‌اند. گاهی آن اجنه خودشان را به آن فرد و به شکل خانم یا آقایی نشان می‌دهند.

موضوع احضار ارواح هم از این قبیل است ما با افراد زیادی که در این عرصه حضور داشته و تبحر داشتند صحبت کردیم و مستندات را بررسی کردیم. این‌طور نبوده است که روحی از عالم برزخ به اینجا بیاید و با آن‌ها ارتباط برقرار کند و همیشه یک واسطه‌ای وجود داشته است که با آن روح ارتباط برقرار کرده و جواب سوال‌ها را می‌دهد. این واسطه همان جن است. اما شما از کجا می‌دانید که آن جن رفته و با آن انسان از دنیا رفته صحبت کرده است؟ هیچ سندی وجود ندارد.

آن جن می‌گوید مسلمان است و با این حربه فرد را به خود جذب می‌کند و فردی را که اصطلاحاً می‌خواهد تسخیر کند آهسته آهسته فریب می‌دهد و اول چند موضوع خوب به او ارائه می‌دهد و جلب اعتماد می‌کند و بعد از آن است که آنجایی که نباید آن فرمان غلط را به او می‌دهد.

سوال: جناب آقای نمازی؛ آیا می‌توان این کسانی که اینگونه هستند را به گونه‌ای بیمار تلقی کرد؟

نمازی: ببینید ماجرا درباره این افراد این‌طور است که ابتدا برخی از این افراد می‌روند که به حقیقت‌هایی برسند و می‌روند روش‌هایی را می‌بینند و احساس می‌کند که چه خوب است این رفتارها را که در خانه یا مدرسه نمونه نداشته است و روش‌های دیگری برای ارتباط جلوه یم‌کنند را بیاموزند و به کار ببندند تا با این روش‌ها به حقیقت برسند. اصطلاحاً دنبال میانبر می‌گردند و فکر می‌کنند این همان مسیر است. برخی چند سالی را طی کرده و بعد از آن است که می‌فهمند نه تنها به حقیقتی نرسیده‌اند و بلکه از اصل حقیقت هم دور شده‌اند. در اینجا یک حالت کما برای این افراد ایجاد می‌شود. بسیاری را دیدم که وقتی برگشته‌اند بسیار ناامید بوده‌اند و احساس کرده‌اند که زمان و ایمان را از دست داده‌اند و کسی هم با آنها برای رسیدن به حقیقت همکاری نکرده است و احساس می‌کنند که همه به آن‌ها ظلم کرده‌اند.

او به این باور فکر نمی‌کند که خداوند در همان زمان‌ها هم بسیاری از مسیرها را مقابل او قرار داده اما او ندیده است. او احساس می‌کند که همه به جز خودش اشتباه کرده‌اند. ما در این سال‌های اخیر اینچنین مواردی را بسیار داشته‌ایم. کم‌نداشتیم کسانی را که تحصیل کرده و اهل‌ مطالعه بوده‌اند و اصلا خودشان تدریس کرده و بر معارف و احادیث تسلط داشته‌اند.کار به جایی می‌رسد که او به اینچنین اعتقادی می‌رسد که این فرد همان کسی است که زمینه‌سازی ظهور را فراهم می‌کند و حتی می‌گویند این فرد همان فردی است که ما منتظر او هستیم که بیاید. ما اگر با او باشیم به همان کسی که منتظرش هستیم می‌پیوندیم.

شاید 8 سال با او زندگی کرده و الان تمام آن‌چیزهایی که قبلا خوب می‌دیده برایش منفی شده. تمام آن چیزهایی که برای آن توجیه می‌تراشیده و اگر کسی به او می‌گفته که تو اشتباه می‌کنی برای آن توجیه می‌آورده است؛ امروز تمام آنها برای او منفی شده است و اکنون می‌فهمم که آن فرد با یک جن در ارتباط بوده و اقدامات او شرعی نبوده است. برای نمونه قرآن را شخصی تفسیر می‌کرده است و اصلا سواد حوزوی هم نداشته است. بعضی را شاید به جان هم نیز انداخته باشد. حالا هرچه نگاه می‌کند باز منفی می‌بیند. قبلا که همه چیز را مثبت نگاه می‌کرده است اما حالا می‌گوید همه چیز منفی است و اشتباه کرده است. این برای کسی که تحصیلات عالیه دارد و دستی در این مسائل دارد خیلی بد است. کم از این نمونه‌هاندیدم. هنوز هستند کسانی که تحصیل کرده‌اند و اینطور گرفتار این موضوعات هستند.

خیلی نمی توانم مشخصات افراد را بگویم. با گروهی آشنا شدم که شعارشان انعکاس حقیقت بود و در قالب جلسات چند نفره گرد هم می‌آمدند. کتاب‌های معرفتی و نورانی می‌خواندند. خب هرکس بشنود که مطالعات آنها چه بوده خوشحال می‌شود. اما خروجی آن چیست؟ ان فرد لیسانس کشاورزی و یا فلان رشته مهندسی است و هیچ سواد حوزوی ندارد اما به خودش اجازه داده تا بیاید و مثلا کتاب های شیخ انصاری را به سایرین آموزش دهد. اگر کسی از آن‌ها سوال میکرد که «چطور به این مسائل ترغیب شدید؟» می‌گفتند: «مربی ما یک فرد نورانی هست که الان نمی‌توانیم بگوییم. باید بیایید تا کم‌کم آشنا شوید و بشناسید.» وقتی می‌خواستند از او نام ببرند می‌گفتند که او مسلمِ امام زمان(عج) است. یعنی چه؟ یعنی همانطور که مسلم قبل از امام حسین(ع) به کوفه آمد تا زمینه ساز حضور سید الشهدا(ع) باشد، این فرد هم آمده تا زمینه حضور حضرت در امت را مهیا کند. لبخند شیطنت آمیزی می‌زنند مبنی بر اینکه آن‌ها مسلمِ امام زمان(عج) را شناخته‌اند و سایرین باید فعلاً بیایند و مقرب شوند تا او را بشناسند.

این روش‌ها غیر اخلاقی و در حقیقت یک حقه است. یکی از مریدهای این آقا به تلویزیون آمده بود و در سخن آخرش گفته بود که ان‌شاءالله مسلم امام زمان(عج) خواهد آمد و مجری هم گفته بود :«ان‌شاءالله». آن مجری که نمی‌شناسد این فرد را اما آن فرد پیامش را داده و بعدا اعلام می‌کند منظورش از مسلم امام زمان(عج) فلان آقا بوده است. محمدعلی باب را هم همینطور معرفی کردند.

با پزشکی صحبت کردم که در یکی از شهرستان‌ها مطب زده بود و بعد از مدتی بخاطر تفکراتش مطب را می بندند. در سمیناری آمده بود و گفته بود می‌خواهد کسی را ببیند و با او سخنانش را مطرح کند. دوستان من را معرفی کردند تا با او دیدار کنم. او به من گفت: «بیا از من حمایت کن تا رسالتم را جهانی کنم» گفتم: «خب شما که هستید؟» گفت: «من همان مهدی‌ای هستم که شما منتظرش هستید». گفتم: «خب این امر نشانه‌هایی دارد». گفت: «در یکی از شب‌های ماه رمضان صیحه آسمانی بر من نازل شد که بلند شو خودت را معرفی کن. حالا من هم دنبال 313 نفر هستم و شما بیا من را کمک کن». می‌گفت: «313 نفر باید جامع تمام علوم باشند. من هم که پزشک هستم و دیگر همه چیز تکمیل است. 313 نفر باید در فنون مختلف باشند. دیگر رسالت جهانی می‌شود هر چیزی که بخواهید باید از این طریق حل شود.» من چیزی جز این که احساس کنم این فرد دیوانه است یا این که به خود شیفتگی رسیده است و خود را برتر از دیگران می‌بیند و باید بلند شود و فریاد بزند که آن کسی که منتظرش هستید، رسیده است اتفاق نخواهد افتاد. دین و شریعت به ما نشان داده کسی که منتظرش هستیم چه کسی است؟

فرد دیگری آمده بود و می‌گفت چون در خواب دیدم که خیلی به من عنایت می‌شود، پس من کسی هستم که باید ظهور کنم. به دفاتر مسئولان رفته بود و می‌گفت کسی که منتظرش بودید آمده است. از او که پرسیدیم گفت از خواب‌هایم به این نتیجه رسیده‌ام. گفتیم از کجا معلوم خواب‌ها شیطانی نباشد و در پاسخ می‌گفت چون سال‌هاست اتفاق می‌افتد و تکرار پذیر است یقیق دارم که من همان هستم که باید ظهور کند. جالب اینجاست که برخی از این‌ها وقتی به این درجات شیطانی می‌رسند احکام شرعی صادر می‌کنند و این خیلی خطرناک است. یعنی احساس می‌کنند که به مقامی رسیده که حجت خودش است و حکم شرعی صادر می‌کند. یکی از این افراد حکمی صادر کرده بود و فتوا داده بود که خواهرش از فردی با یک امضا طلاق و با امضای دیگر همسر فرد دیگری شود و این عمل در عین واحد انجام شود. خوب این خلاف شرع است و این‌ها را باید به دست قانون سپرد.

می‌توانیم این حرکات مسئولان این فرقه‌ها را در چارچوب درآمدزایی برای اهالی فرقه هم بررسی کنیم. من با خیلی از آن‌ها صحبت کرده‌ام و از آن‌ها پرسیدم که شما ذکر داده‌اید که نصفی از آن‌ها فارسی و نصف دیگر عربی بوده است. این چه ذکری است که شما داده‌اید؟ یکی از آن‌ها می‌گفت که این ذوق و سلیقه خودم بوده است. قرآن را ورق می‌زدم و بخش‌هایی که شبیه به ذکر هستند را برمی‌داشتم و «یاالله» به اولش اضافه می‌کردم و به افراد می‌دادم تا هنگام گرفتاری آن را بگویند. تعدادی از ذکرها را هم خودم می‌گفتم. اصلا هم نمی‌دانستم که این ذکرها تاثیر دارد یا ندارد. اما وقتی کسی مراجعه می‌کرد هر ذکری که دم دستم بود به او می‌دادم.

هیچ کدام از ذکرها مورد تایید نبود. ذکر برخی از گروه‌ها شبیه به مدعیات «بهاییت» است و حاصل ذهن بیمار یک انسان است. با کس دیگری صحبت می‌کردم که ذکرها را از کجا می‌آوردید؟ ادعایش این بود که برخی از ذکرها را خودم می‌نوشتم. فردی با نام بروجردی را گرفته بودند و می‌گفت وقتی مثلاً یک نانوا به من مراجعه می‌کرد ذکر «نون و القلم» را به او می‌دادم. خودش هم می‌خندید که چه ربطی هست بین نانوا و «نون و القلم».

این‌ها تمسخر و وهن دین است و برخی با سلیقه خودشان می‌خواهند عمل کنند. همه باید آگاه باشند. ذکر باید وارد شده باشد، یعنی از طریق معصوم(ع) وارد شده باشد. خیلی از علمای ما سعیشان بر این بوده که ذکرها و دعا را حفظ کنند و سندیتش را حفظ کنند تا مشخص باشد که کدام ذکر صحیح و یا نا صحیح است. ضمن این که مشکلات همه با یک ذکر حل نمی‌شود. هر بیماری‌ای داروی خاص خودش را دارد. هر کس با توجه به خلقیات و درونیاتش ذکر ویژه‌ای دارد.

یک دارو را نمی‌شود به یک بیمار داد. هر کس با توجه به خلقیاتش دارو را مصرف می‌کند. ذکر هم این جور است. ذکر خاصیتهای عالی دارد ولی این را هم باید در نظر داشت که باید فرد تحمل برخی از اذکار را هم داشته باشد. این طور نیست که هر کس هر ذکری را خواست بگوید. مثلا برای ازدواج پسرم این را بگویم یا برای فلان چیز بهمان ذکر را بگویم. تعیین کنم که چه بگویم بدون اینکه استادی داشته باشم.

بعضی ذکرها هست که برای همه کس و همه جا کاربرد دارد و به عبارتی عام هست. مثل صلوات که خدا هم این دعا را قبول می‌کند. ولی بقیه اذکار این گونه نیست و زمان دارد و خاص یک روحیه یا فرد خاصی است.

حالا برخی‌ها هم هستند که رمالی می‌کنند. مثلا سال گذشته من به یک روستایی رفتم که کارشان رمالی بود و صنعت رمالی داشتند. اتفاقا روستای شیکی هم هست و خیلی‌ها هم آنجا می‌رفتند. اتفاقا من 9 نفر از این رمال‌ها را دیدم. اکثر این رمال‌ها هم بی‌سواد بودند. باسوادشان سه کلاس درس خوانده بود. من از آن‌ها سوال کردم که این دعاهایی که به مردم می‌دهید، چیست؟ جالب این بود که اصلا نمی‌توانستند این دعاها را از رو بخوانند. این‌ها می‌گفتند که ما یک سفارشی داریم که اگر کسی در خانه شما می‌آید نباید نا امید از در خانه شما برود. یعنی یک حالت امیدوارانه از خانه بیرون برود و این امیدواری است که تاثیر دارد و نه این دعا. لذا این‌ها یک دعایی برداشتند و چاپ کردند و این به شکل یک طوماری شده بود و هرکسی می‌آمد سر این طومار را به دستش می‌دادند.

جالب‌تر این‌که، این‌ها برای توجیه کارشان می‌گفتند که ما امیدواری می‌دادیم. آیا بد است که به کسی امیدواری بدهیم؟ ما هم می‌گفتیم بله بد است که برای این امیدواری پول هم می‌گیری. بودند رمال‌هایی که برای این دعا، 100 هزار تومان پول می‌گرفتند. این خیلی بد است که در یکی از روستاها چنین کاری بشود. کجای این روستا دین نقش دارد. دین مخالف این حرکتی است که این‌ها انجام می‌دهند. و این رمال‌ها مردم را به بیراهه می‌کشاندند. دین منزه است از این چیزهایی که از سر بی سوادی به خورد کسانی می‌دهند که از خودشان بی سوادتر هستند.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس