کد خبر 411082
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۴

رسول خدا(ص) فرمود: ضربت على در روز خندق از عبادت جن و انس برتر است.

 گروه دین مشرق- کفار بعد از جنگ احد که ضربه سنگینی به مسلمانان وارد کرده بودند به امید این که کار مسلمانان را یکسره کرده و قیام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را به یک باره تمام کنند از سراسر جزیرة العرب فراخوانی برای مقابله با مسلمانان کرده و به همکاری یهود در حدود ده هزار نفر سپاه جنگی ترتیب داده و به مدینه لشکرکشی کردند و مسلمانان مدینه که تعدادشان به سه هزار هم نمی‌رسید و از نظر تجهیزات در حد پایینی بودند مجبور به حفر خندق شدند.

عملی برتر از عبادت جن و انس

پنج نفر از دلاوران عرب که در راس آنها عمر ابن عبدود بود و به شهادت تاریخ خود به تنهایی حریف هزار مرد جنگی بود مبارز طلبید که کسی جز علی (علیه السلام) حاضر به مبارزه با او نشد که اگر او نمی‌رفت هیچ کس از اصحاب جرات روبرویی با عمو را نداشت. و علی (علیه السلام) در واقع با این حرکت خود اسلام را از نابودی حقیقی نجات داد.

علی (علیه السلام) كـه بـه مـیـدان جـنـگ رهـسـپـار شـد، در آن حال پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) فرمود: «بَرَزَ الاْیمَانَ كُلُّهُ اِلى شِرْكِ كُلِّهِ»؛ تمام ایمان در برابر تمام شرک قرار گرفته است. (1)

زیرا در سایه شكست بزرگترین قهرمان كفر، عموم مسلمانان عزیز مى‌شدند و ملّت شرک، خوار و ذلیل گردید. ‎

امام علی (علیه السلام) با نبردی که کرد و عمرو را شکست داد باعث ترس و وحشت سپاه کفر شد و موجبات هزیمت و فرار آن‌ها را فراهم آورد تا جایی که بعد از قتل عمرو آن چها دلاور عرب به سرعت به سمت خندق فرار کردند تا جایی که یکی از آن‌ها در خندق سقوط کرد.

متجاوز از بيست تن از دانشمندان و مورخين و مفسرين اهل سنت (1) از رسول خدا(ص) با اختلاف اندكى نقل كرده‏اند كه پيغمبر خدا درباره آن ضربتى كه على(ع) در آن روز به عمرو زد و او را كشت فرمود:

«ضربة على يوم الخندق افضل من عبادة الثقلين»
(ضربت على در روز خندق از عبادت جن و انس برتر است)

و در نقل ديگرى است كه فرمود:
«ضربة على يوم الخندق أفضل من أعمال امتى الى يوم القيامة»

و در مجمع البيان طبرسى(ره)از حذيفه نقل شده كه رسول خدا(ص)به على فرمود:

اى على مژده باد تو را كه اگر عمل تو را بتنهايى در اين روز با عمل تمامى امت محمد بسنجند عمل تو بر آنها مى‏چربد،زيرا خانه‏ اى از خانه ‏هاى مشركان نيست مگر آنكه با كشته شدن عمرو خوارى و زبونى در آن وارد شد،و خانه ‏اى از مسلمانان نيست جز آنكه با قتل او عزت و شوكتى در آن داخل گرديد.

ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه (2) درباره شجاعت آن حضرت در آن روز و قتل عمرو بن عبدود گويد:اهميت آن خيلى مهمتر از آن است كه كسى بگويد:مهم بود،و بزرگتر از آن است كه بگويد: بزرگ بود (3) و بهتر آن است كه آنچه را استاد ابو الهذيل در اين باره گفته است بگوييم، وى در پاسخ مردى كه از او پرسيد: آيا منزلت و مقام على در پيشگاه خدا بيشتر است يا منزلت ابوبكر؟ وى در پاسخش گفت: اى برادر زاده به خدا سوگند مبارزه على در جنگ خندق با عمرو به اعمال همه مهاجر و انصار و طاعات و عبادات آنها همگى مى‏ چربد تا چه رسد به ابى بكر تنها!

و شارح مذكور دنبال گفتار بالا را ادامه داده مى‏ گويد:و مناسب با اين سخن بلكه بالاتر از آن روايتى است كه از حذيفة بن يمان روايت شده، و اصل آن روايت را ربيعة بن مالك نقل كرده گويد: به نزد حذيفه رفتم و بدو گفتم: اى ابا عبد الله مردم درباره على بن ابيطالب و فضايل و منقبت هاى او حديث هايى مى‏ گويند كه اهل بصيرت بدان ها خرده گرفته مى‏ گويند: شما درباره اين مرد افراط مى‏ كنيد! اكنون تو براى من حديثى بگو تا آن را براى مردم بگويم؟

حذيفه گفت: اى ربيعه از من درباره على چه مى‏ پرسى؟و من براى تو چه بگويم؟

سوگند بدان كه جان حذيفه به دست اوست اگر همه اعمال امت محمد را از روزى كه خداى تعالى آن حضرت را به رسالت مبعوث فرمود تا به امروز همه را در يك كفه بگذارند و يك عمل تنها از اعمال على را در كفه ديگر بگذارند آن يك عمل بر همه اعمال امت مى‏ چربد!

ربيعه كه اين سخن را شنيد گفت: اين سخنى است كه قابل تحمل نيست و من پندارم كه اين سخن گزافه و تندروى باشد!

حذيفه گفت: اى احمق چگونه قابل تحمل و قبول نيست؟ و كجا بودند مسلمانان در جنگ خندق آن گاه كه عمرو و همراهانش از خندق عبور كرده و مبارز طلبيدند و جزع و وحشت همه را گرفت تا آن گاه كه على(ع)به جنگ او رفت و او را به قتل ‏رسانيد. سوگند بدان كه جان حذيفه به دست اوست عمل على در آن روز برتر و بزرگتر از اعمال امت محمد است تا به امروز و تا روزى كه قيامت بر پا شود!

نگارنده گويد: از آنچه نقل شد علت و سبب اين فضيلت و برترى عمل نيز معلوم مى ‏شود زيرا ارزش عمل روى ارزش و مقدار تأثيرى است كه در پيشبرد هدف گذارده، و چنانكه از روايات گذشته معلوم شد با كشته شدن عمرو بن عبدود صولت شرك و بت پرستى در جزيرة العرب و سراسر جهان آن روز شكسته شد، و مشركان و دشمنان اسلام از آن پس ديگر نتوانستند اظهار وجودى در برابر اسلام و مسلمين بنمايند و قد علم كنند.

چنانكه همين ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه (4) روايت كرده كه چون عمرو بن عبدود كشته شد رسول خدا(ص)فرمود:

«ذهب ريحهم و لا يغزوننا بعد اليوم و نحن نغزوهم انشاء الله»
(از امروز به بعد ديگر شوكت و عظمت اينان از ميان رفت و از اين پس ديگر به جنگ ما نخواهند آمد و ماييم كه در آينده اگر خدا بخواهد به جنگ آنان خواهيم رفت.)

و چنان شد كه رسول خدا(ص)فرموده بود و از اين روست كه خود دانشمندان و نويسندگان اهل سنت جواب دشمنان على(ع)و اهل بيت را در اينجا به عهده گرفته و به ياوه سرايي هاشان پاسخ داده ‏اند، چنانكه مؤلف كتاب سيره حلبيه در پاسخ ابن تيميه كه گفته است:

چگونه ممكن است كشتن كافر فضيلتش از عبادت جن و انس بيشتر باشد...؟
گفته است:
براى آنكه با اين كشتن دين يارى شد و كفر مخذول و نابود گشت! (5)

شيخ مفيد(ره)از ابى بكر بن ابى عياش نقل كرده كه گفته است:

«لقد ضرب على ضربة ما كان اعز منهاـيعنى ضربة عمرو بن عبدودـو لقد ضرب‏ضربة ما ضرب فى الاسلام أشأم منهاـ يعنى ضربة ابن ملجم لعنه الله»

(على(ع)ضربتى زد كه در اسلام ضربتى پر شوكت‏تر و پيروزمندانه‏ تر از آن نبود و آن ضربتى بود كه به عمرو بن عبدود زد، و ضربتى هم خورد كه شوم تر از آن ضربتى در اسلام نبود و آن ضربتى بود كه ابن ملجم (لعنه الله)ـبر آن حضرت زد.)

و جلال الدين سيوطى و ديگر از مفسران اهل سنت از ابن ابى حاتم و ابن مردويه و ابن عساكر از عبد الله بن مسعود روايت كرده، و از مفسرين شيعه نيز مرحوم طبرسى از عبد الله بن مسعود روايت كرده‏ اند كه اين آيه را كه در سوره احزاب است و خداى تعالى فرمود:

«و كفى الله المؤمنين القتال»
[جنگ را از مؤمنان كفايت كرد.]

اين گونه قرائت كرده است:

«و كفى الله المؤمنين القتال بعلى بن ابيطالب»
(به وسيله على ابن ابيطالب(و شمشير او)خدا جنگ را از مؤمنان كفايت كرد.) نگارنده گويد:

با توجه به اشعار و مرثيه ‏هايى نيز كه در مرگ عمرو بن عبدود به وسيله نزديكان او و يا شاعران آن زمان سروده شده بخوبى مى‏توان پى به عظمت عمل على(ع)برد و شاهد خوبى براى سخنان گذشته بالاست.

از آن جمله سخنان و اشعارى است كه از خواهر عمرو كه نامش عمره بوده نقل كنند كه چون بالاى كشته عمرو آمد و زره قيمتى او را بر تنش ديد پرسيد: قاتل او كيست؟ گفتند: على بن ابيطالب. عمره گفت: «ما قتله الا كفو كريم»او را هماوردى بزرگوار به قتل رسانده سپس اشعار زير را گفت:

لو كان قاتل عمرو غير قاتله‏
لكنت ابكى عليه آخر الأبد
لكن قاتله من لا يعاب به‏
من كان يدعى ابوه بيضة البلد

(اگر قاتل عمرو كسى جز على بود من براى هميشه بر او مى‏گريستم.ولى قاتلش‏كسى است كه از قتل او عيبى بر عمرو نيست،كسى كه پدرش يگانه شخصيت شهر(مكه)بود.) و سپس اشعار زير را سرود:

اسدان فى ضيق المكر تصاولا
و كلاهما كفو كريم باسل (6)  
فتخالسا مهج النفوس كلاهما
وسط المدار مخاتل و مقاتل (7)  
و كلاهما حضر القراع حفيظة
لم يثنه عن ذاك شغل شاغل (8)  
فاذهب على فما ظفرت بمثله‏
قول سديد ليس فيه تحامل (9)  
و الثار عندى يا على فليتنى‏
ادركته و العقل منى كامل (10)  
ذلت قريش بعد مقتل فارس‏
فالذل مهلكها و خزى شامل (11)

و اشعار ديگرى كه هبيرة بن ابى وهب و مسافع بن عبد مناف و حسان بن ثابت و ديگران گفته‏ اند و ذكر آنها موجب تطويل كلام مى‏ شود.

پس از كشته شدن عمرو

همراهان عمرو بن عبدود كه هيچ باور نمى‏ كردند پهلوان نامى و سال خورده عرب به اين سرعت به دست پوردلاور ابو طالب و سرباز فداكار اسلام از پاى در آيد، با اينكه هر كدام خود از جنگجويان و شجاعان محسوب مى‏ شدند از ترس آنكه همگى به سرنوشت عمرو دچار گردند درنگ را جايز ندانسته و رو به فرار نهادند و برخى چون عكرمة بن ابى جهل و هبيرة بن ابى وهب براى آنكه بهتر بتوانند از آن معركه مرگبار بگريزند نيزه‏ هاى خود را به زمين افكنده و گريختند و به هر زحمتى بود توانستند خودرا به آن سوى خندق و لشكر مشركين برسانند، تنها نوفل بن عبد الله بود كه هنگام پريدن از روى خندق پاى اسبش لغزيد و او را به درون خندق انداخت، مسلمانان كه چنان ديدند نزديك آمده و از هر سو به او سنگ مى‏ زدند، نوفل كه چنان ديد فرياد زد: خوب است شرافتمندانه‏ تر از اين مرا بكشيد و يكى از شما به درون خندق آيد تا من با او جنگ كنم.

باز هم على(ع)پا به درون خندق گذارد و او را به قتل رسانيد، و در نقل ديگرى است كه زبير اين كار را كرد و داخل خندق شده او را كشت.

ما پول مردگان را نمى‏ خوريم!

و چون عمرو به قتل رسيد مشركين كسى را فرستادند تا جسد او را از پيغمبر به ده هزار درهم خريدارى كند،ولى رسول خدا(ص) پول آنها را قبول نكرد و جسد عمرو را به آنها داده فرمود:

«لا نأكل ثمن الموتى».
(ما پول مردگان را نمى‏خوريم!)
پى ‏نوشتها:
1. احقاق الحق،ج 6،صص 8ـ4
2.همان،ج 4،ص .462
3.متن گفتارش اين است كه گويد:فاما الخرجة التى خرجها يوم الخندق الى عمرو بن عبدود فانها اجل من أن يقال جليلة،و اعظم من أن يقال عظيمة...»
4.همان،ص .463
5.سيره حلبيه،ج 2،ص .341
6.دو شير دلاور بودند كه در تنگناى معركه جنگ به يكديگر حمله ور شدند،و هر دو همتايى بزرگوار و دلير بودند.
7.هر دوى آنها در ميدان نبرد با نيرنگ و پيكار دل جانها را ربودند.
8.هر دو براى زدن و جنگيدن آماده شدند و هيچ سرگرم كننده‏اى نتوانست آن دو را باز گرداند .
9.اى على برو كه تاكنون به كسى مانند او دست نيافته‏اى و اين گفتارى پابرجاست كه مى‏گويم و حرف زور و نابجايى نيست.
10.و انتقام خون او با من است و اى كاش انتقام آن را تا وقتى كه خرد من كامل است مى‏گرفتم .
11.قريش پس از كشته شدن چنين سوارى خوار شد و اين خوارى قريش را نابود خواهد كرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس