به گزارش مشرق، حال محیط زیست کشورمان "خوب" نیست و هر سال بر وخامت وضعیت افزوده میشود اما در این میان باید عملکرد سازمان محیط زیست را مورد بررسی قرار داد تا دقیقاً مشخص شود سهم این سازمان بزرگ و کلیدی از اتفاقات و ضایعات بسیار کشنده حوزه محیط زیست چقدر بوده است؟!
دولت حسن روحانی با وجود طرح ادعای "دولت محیط زیستی" در دوره ۸ ساله خود، عملاً باعث تشدید بسیاری از بحرانهای زیست محیطی در کشورمان شد و در دولت دوم حسن روحانی با انتخاب "عیسی کلانتری" که هیچ سنخیتی با محیط زیست کشور نداشت، سازمان محیط زیست در مسیری قرار گرفت که به اذعان اکثر کارشناسان و فعالان این حوزه، بدترین دوران خود پس از انقلاب را تجربه کرد!
متاسفانه در دوره ریاست عیسی کلانتری نه تنها شاهد اقدام درخوری در مجموعه سازمان محیط زیست نبودیم بلکه بسیاری از اقدامات مخرب نیز از سوی خود سازمان دنبال شد مانند داستان تلخی که کلانتری در اجرای طرح "بایوجیمی" در تالاب انزلی رقم زد یا مسئله موافقت با پرورش ماهی تیلاپیا، صدور مجوزهای شکار برای اتباع خارجی، صید ترال، دفاع از کشت محصولات دستکاری شده ژنتیک(GMO) و ...
اما حالا با استقرار دولت سید ابراهیم رئیسی، مجدداً امید به بهبود شرایط در بسیاری از حوزههای ایجاد شده از جمله در محیط زیست کشورمان و حالا دیگر عیسی کلانتری از سازمان محیط زیست رفته و سلاجقه جایگزین او شده است؛ اما در دوره جدید مدیریت سازمان محیط زیست در دولت رئیسی چه اولویتهایی وجود دارد، مهمترین مسائل و چالشهای محیط زیست کشورمان چیست و نوع نگاه به این مسائل در تیم مدیریتی جدید این سازمان باید چگونه باشد؟!
برای یافتن پاسخ این سؤالات به سراغ "دکتر علیاصغر عبدلی؛" عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی و از اساتید و پیشکسوتان محیط زیست کشورمان رفتیم که در ادامه مشروح این مصاحبه تقدیم مخاطبان ارجمند شده است:
* با اسقرار دولت جدید و تعیینتکلیف وزارتخانهها و سازمانهای مختلف، جناب آقای رئیسی سکان هدایت سازمان مهم و کلیدی محیط زیست را به آقای سلاجقه سپرد؛ با توجه به وضعیت بسیار نابسامانی که سازمان محیط زیست تا به امروز داشته و در دوره ریاست عیسی کلانتری با توجه به بیاطلاعی وی از موضوعات عمیق محیط زیست کشور، این مشکلات به اوج خود رسیده است، در حال حاضر چه مسائل و موضوعاتی باید به عنوان اولویت نخست سازمان محیط زیست قرار گیرد؟
همان طور که میدانید مشکلات محیط زیست ذره ذره شکل میگیرد و تبدیل به بحران میشود؛ پس نگاه ما برای حل این مشکلات باید نگاه درازمدت باشد؛ در موضوع اولویتبندی مسائل محیط زیست کشور، به نظرم اولویت اول بحث "آسیبشناسی" مطرح است به این معنی که در سازمان محیط زیست به یک گزارش تحلیلی جامع از وضعیت محیط زیست نیاز داریم.
در دورههای قبل، تحقیقاتی در این حوزه انجام شد اما گزارشهای ارائه شده یا تخصصی نبوده و یا واقعیتها را نشان نمیدهد! ما باید با یک کار کارشناسی، آسیبشناسی را انجام دهیم و سپس به حل مشکلات بپردازیم.
از سویی در سال های اخیر اقدامات علمی موثری در حوزه محیط زیست توسط سازمان و بدنه علمی دانشگاههای کشور انجام شده که دانش ما را نسبت به سالهای گذشته افزایش داده است و از آن جا که سازمان محیط زیست در بسیاری از حوزههای تحت نظر خود، اطلاعات کافی ندارد باید با نظرخواهی از متخصصان این حوزه و استفاده از راهکارهای ارائه شده توسط آنها، نقشه راه برای پیشبرد اهداف خود را ترسیم کند.
*با توجه به ضرورت پیگیری توسعه و اشتغالزایی در کشور، اگر این اقدامات مخالف با پروتکلهای حفاظت از محیط زیست باشد به چه شیوهای باید عمل کنیم؟
ما در موضوع محیط زیست به هیچ وجه مخالف توسعه نیستیم اما باید به دنبال"توسعه پایدار"باشیم؛ توسعه پایدار یعنی پروژههای مختلف مانند سدسازیها, جادهسازیها به صورتی باشد که سازگار با محیط زیست باشد و در همه این طرحها، حفاظت از طبیعت در نظر گرفته شود و از انجام برخی طرحها در صورتی که آسیب آنها بیشتر از منفتشان باشد، صرفنظر شود.
به عنوان مثال در تالاب انزلی، وزارت راه، جادهای که در این تالاب احداث کرده را میتوانست به صورتی انجام دهد که باعث آسیب به تالاب نشود اما متاسفانه بهگونهای عمل کرده که سبب قطع ارتباط بخشهای مختلف تالاب شده است!
از سوی دیگر، همان طور که اشاره کردید متاسفانه در سالهای اخیر شاهد این بودیم که مدیریت کلان در سازمان محیط زیست از نظر علمی در سطح پایینتری از کارشناسان و فعالان حوزه محیط زیست قرار داشته است که این یک ضعف، لطمه و تهدید بسیار بزرگ است.
یک مدیر در حوزه تحت نظارت خود باید درک درستی از مسائل داشته باشد که این درک درست در تصمیمهایش کمککننده باشد و این تصمیمات، نتیجه درست بدهد؛ متاسفانه در دورههای گذشته شاهد بودیم که مدیران اسبق به دلیل آگاهی نداشتن از مسائل حتی مانع از انجام پروژههای پژوهشی در حوزه محیط زیست شدهاند!
به عنوان مثال در زمینه صید ترال که آسیبزننده به محیط زیست است و وضعیت معیشت صیادان خرد و وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنها را دچار چالش جدی میکند و با وجود تلاشهای فراوان بنده و همکارانم برای ممنوعیت صید ترال, دیده شده که سازمان محیط زیست با ابلاغ دستورالعملهای ناقص در چند استان، اجازه صید ترال را صادر کرده است!
به نظرم، نظرخواهی مدیران از کارشناسان متخصص در خود سازمان محیط زیست و متخصصان دانشکدههای محیط زیست میتواند برای ارتقای علمی سازمان موثر باشد.
* تا به امروز کمکاری و سوءمدیریتها در ایجاد بحرانهای محیط زیستی چه تاثیرات مخربی به همراه داشته است؟
اگر واقعبینانه به این مسئله نگاه کنیم, در مییابیم که ریشه بیشتر مشکلات در سوءمدیریت بوده است چه در سازمان حفاظت محیط زیست چه در سایر ارگانهای مربوطه و حتی خود دولت!
تا به امروز، ابزار اصلی تخریب در دست دولتها بوده است و سدسازیها و جاده سازیهای غیراصولی که سبب از بین رفتن طبیعت میشود، توسط دولت انجام میگیرد و سازمان محیط زیست نیز اراده و اختیارات لازم برای مقابله با این مشکلات را ندارد و حتی در مواردی، تصمیمات خود سازمان علت به وجود آمدن بعضی از بحرانها بوده است!
بهعنوان مثال در رابطه با ماهی مهاجم "تیلاپیا" علیرغم اذعان همه کارشناسان و صاحبنظران مبنی بر توقف واردات و پرورش این نوع ماهی در کشور, مدیران وقت سازمان محیط زیست با چشمپوشی از همه نظرات کارشناسی شده به کار خود ادامه دادند! در نهایت هم به واسطه آگاه شدن مردم توسط رسانه و اقدامات اجتماعی باعث کاهش بازار فروش تیلاپیا و در نهایت توقف این پروژه شد!
در موضوع پروژه "بایوجمی" در تالاب انزلی نیز با موافقت و اصرار رئیس وقت سازمان محیط زیست (عیسی کلانتری) علیرغم نظر کارشناسان مبنی بر مخرب بودن کل این پروژه, بودجه ۸۷۰ میلیارد تومانی به این طرح اختصاص داده شد و در نهایت با کمک روشنگری رسانهها، مردم, فعالان محیط زیست, شورای شهر انزلی, دادستانی شهر انزلی و حتی کمک شخص امام جمعه بندر انزلی بود که این پروژه به شدت مخرب، متوقف شد.
*متاسفانه در اجرای پروژه بسیار خطرناک "بایوجمی" در تالاب انزلی شاهد بودیم که پای فساد و رانت ویژه مقام ارشد سازمان محیط زیست به واسطه "خانه کشاورز" در میان بود و فقط مسئله سوءمدیریت مطرح نبود؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
برای اجرای پروژه بایوجیمی بودجه ۸۷۰ میلیارد تومانی در نظر گرفته شده بود که فقط فاز اول آن ۸۵ میلیارد هزینه برد! تخصیص چنین بودجهای به یک پروژه محیط زیستی آن هم در این زمان کم در تاریخ این کشور و سازمان محیط زیست بیسابقه بوده است و این طرح به یک شرکتی واگذار شد که توانایی انجام پروژهای با این ابعاد بزرگ را نداشت.
در اجرای این پروژه شاهد بودیم که سازمان تمام نظرات کارشناسی شده که در مخالفت با پروژه بایوجمی بود را نادیده گرفت! با توجه به این موارد میتوان گفت که علاوه بر سوءمدیریت، قطعاً پای فساد و رانتخواری نیز در میان بوده است.
*عوامل طبیعی در پیدایش مشکلات زیست محیطی چه قدر موثرند و راهکارهای مقابله با این عوامل به چه صورت است؟
قطعاًً عوامل طبیعی نیز در ایجاد بحرانها بیتاثیر نیستند؛ به عنوان مثال تغییر اقلیم که از مسائل اصلی محیط زیست است در همه جهان اثراتی مانند کمبارشی, خشکسالی و جنگلسوزی در اثر افزایش دما را در پی داشته که کشور ما نیز از این مسائل مستثنا نبوده است.
به عنوان مثال نتیجه تحقیقات در رابطه با دریای خزر نشان میدهد که تا پایان قرن میلادی، سطح آب خزر بین ۹ تا ۱۸ متر پایین میرود و علل اصلی این کاهش سطح آب، تبخیر و دمای زیاد, کمبارشی و در نتیجه کاهش آب ورودی است البته که عوامل انسانی مانند سدسازی و بهره برداری بیش از حد نیز در این رابطه تاثیر گذارند.
کاری که ما میتوانیم در رابطه با عوامل طبیعی انجام دهیم، طرحریزی یک برنامه مدون و جامع برای درازمدت و سازگار شدن با تغییر اقلیم است.
* متاسفانه طی سالهای اخیر بهویژه در دوره ریاست عیسی کلانتری در سازمان محیط زیست، شاهد اتفاقات تلخی در محیط زیست کشورمان بودهایم و حتی در بسیاری از موارد، سازمان محیط زیست تبدیل به حامی بسیاری از اقدامات ضد محیط زیستی شده بود! مثلا در جریان اجرای طرح بایوجیمی در تالاب انزلی دیدیم که خود سازمان محیط زیست بانی اجرای این طرح خطرناک بود که در نهایت با ورود رسانهها و افشاگری برخی اساتید مانند شما از عواقب غیرقابل جبران این طرح، جلوی اجرای آن با حکم دادستانی گرفته شد؛ حال سؤال این است که در مثال اخیر شاهد بودیم که ورود انگشتشمار اما بهموقع اساتید حوزه محیط زیست چطور توانست مانع از اجرای این طرح غلط توسط سازمان محیط زیست شود اما چرا تا به امروز در موارد مشابه، شاهد عدم ورود جدی و کافی اساتید حوزه محیط زیست کشورمان در چنین پروندههایی بودهایم و حتی بسیاری از این اساتید در مواقع لازم و ضروری، سکوت اختیار کردهاند؟!
از دیدگاه من ورود به این مسائل، تنشها و سختیهایی برای شخص در پی دارد و در صورت ورود به این موضوعات، ما به سیاسیکاری و جناحی رفتار کردن متهم میشویم!
از طرفی طی این سالها، بیتوجهی سازمان محیط زیست به نظرات متخصصان و اساتید نیز سبب دلسردی همکاران من شده است چرا که بارها اتفاق افتاده که اساتید دانشگاه در موضوعی ورود کردهاند و نظرات کارشناسی شده خود را ارائه دادهاند اما نظرات آنها یا نادیده گرفته شده یا برخلاف نظر آنها عمل شده است!
در بسیاری از مسائل نیز پیش آمده که کارشناسی که نظر خو را ارائه کردهاند به متعصب بودن یا به جناحی عمل کردن متهم شده است.
بنده به عنوان کسی که ۳۰ سال بدون هیچ توقع و چشمداشتی در زمینه محیط زیست فعالیت عملی و آکادمیک داشته و سختیهای زیادی را در این راه متحمل شدهام بر اساس تجربه میگویم که در زمینه محیط زیست باید فراجناحی عمل شود و انتخاب افراد در این موضوعات باید بدون توجه به دیدگاه سیاسی آنها و بر اساس شایستهسالاری صورت گیرد.
در سالهای گذشته، افراد زیادی از هیئت علمی و حتی کارشناسان خود سازمان محیط زیست بر اساس معیارهای سیاسی کنار گذاشته شدهاند و به تخصص آنها بیتوجهی شده است در صورتی که این سازمان باید فراجناحی عمل میکرد و باید دید چه کسی حاضر است بدون چشمداشت, وقت و انرژی خود را برای حفظ طبیعت و پیشرفت این کشور بگذارد.
به عقیده من در محیط زیست, بدتر از هر چیز، "ناامیدی" است که علت آن همین سوءمدیریتها و برخورد بد با صاحبنظران و کارشناسان این حوزه است؛ امیدوارم که آقای سلاجقه امید و انگیزه لازم برای کار در این حوزه را چه در بدنه کارشناسی خود سازمان و چه در جامعه علمی و دانشگاهی محیط زیست ایجاد کند.
مانند کاری که خانم مهندس رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست و همکارانشان در مجلس در بحث ترال و بایوجمی انجام دادند و فعالان این حوزه را به تلاش در جهت مقابله با سوءمدیریت و فساد امیدوار کردند.