ياد شعر مولانا افتادم .
تا كي گريزي از اجل در ارغوان و ارغنون
نك كش كشانت ميبرند انا اليه راجعون
در ادامه ميگه :
شد اسب و زين نقره گين بر مركب چوبين نشين
زين بر جنازه نه ببين دستان اين دنياي دون
———
سعدی شیرازی (علیه الرحمه) می فرماید:
گوسفندی برد این گرگ مزوّر همه روز
گوسفندان دگر خیره در او می نگرند!
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند!