کد خبر 71201
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۶

در یک کلام باید گفت تئاتر ایران بیمار است و مشکل از بدنه آن است ما این روزها شاهد تئاتر در سالن های تئاتر کشور نیستیم و این امر نه فقط در چند سال اخیر که حتی در گذشته هم این روند به چشم خورده است و تا حدودی من این امر را هم ضعف در مدیریت تئاتر و هم در اهالی تئاتر می دانم. امیدوارم شاهد پایان این روند در تئاتر باشیم.

به گزارش مشرق، نمایش پنجره فولاد به کارگردانی سید جواد هاشمی و بازی اکبر عبدی در فرهنگسرای خاوران در حال اجراست. سايت تبيان به بهانه همین حضور گفت وگویی با اکبر عبدی چهره شناخته شده تئاتر و سینما انجام دادیم که در ادامه خواهید خواند.

جناب عبدی حضور شما در چند سال اخیر در تئاتر کم رنگ شده است علت را در چه می دانید؟
بعد از اجرای تئاتر «خاک تا افلاک» که اتفاقا با همین گروه تئاتر فدک همکاری داشتم، بیشتر درگیر فعالیت های سینمایی شدم و بعد هم مشکل بیماری که می دانید این اجازه را به من نداد تا بیشتر کار کنم تا اینکه پیشنهاد این نقش از طرف گروه فدک به من ارائه شد و بازی در این نقش را شروعی برای کار تئاتر می دانم.

در حال حاضر بیشتر متمایل به بازی در عرصه تئاتر هستید یا به سینما رجوع خواهید کرد؟
میل باطنی من بیشتر تئاتر است و دلم می خواهد در این دوره بیش از پیش تئاتر کار کنم تا سینما. البته این به این معنی نیست که سینما را ترک می کنم. در واقع احساس می کنم به نوعی چون هنر تئاتر نسبت به سینما مظلوم تر واقع شده و من خودم را به تئاتر مدیون می بینم.

اشاره به مظلوم واقع شدن تئاتر در برابر سینما کردید. این مظلومیت را بیشتر توضیح می دهید؟
یکی از علت هایی که من تئاتر را مظلوم می بینم، نبودن سالن های مناسب برای اجرای تئاتر است به طور مثال ما کمبود سالن را با تبدیل سالن های سینما به تئاتر جبران می کنیم که این اصلا درست نیست و سالن های حال حاضر مثل تئاتر شهر بیشتر مکانی برای اجرای موسیقی و کنسرت در نظر گرفته شده تا تئاتر, تالار وحدت هم همین طور، برای مراسم خاص و جشن های خاص تعبیه شده بود فقط سالن سنگلج می ماند که هرچند اجرای «اکبر اقا اکتور تئاتر» باعث احیای آن شد ولی الان نیاز به حمایت بیشتر دارد. سالن های چهارسو, سایه و... هم نیاز تئاتر را برطرف نمی کنند. البته ما شاهد اجرای نمایش در فرهنگسراها هم هستیم ولی در این مکان ها استاندارد های تئاتر لحاظ نشده است. پس تئاتر مظلوم است چون هنوز مکان مناسب برای اجرا و تمرین برای خودش ندارد تا بتواند جذب مخاطب بیشتر داشته باشد تا رسالت خود را بیان کند.تئاتر ایران نیاز به مخاطب بیشتری است.

بالاخره برای حل این مشکلات چه باید کرد؟
این دو مشکل در کنار هم هستند شما وقتی توانستید مخاطب بیشتری را جذب هنر تئاتر بکنید افراد بیشتری برای سرمایه گذاری و اجرای تئاتر وارد این عرصه می شوند و ما شاهد ساخت سالن های جدید و مخصوص تئاتر هستیم اما اگر مخاطب کم باشد نباید انتظار چنین اتفاقاتی را داشت. و نیاز اولیه تئاتر ما نبود جای مناسب برای تمرین است.

اقای عبدی کم بودن مخاطب تئاتر را در نبود نمایشنامه، کارگردانی یا بازی های خوب می بینید؛ یا مشکل چیز دیگری است؟
مشکل در بدنه تئاتر است در همه چیز آن و هنرمندان متاسفانه وقت کافی را صرف اجرای مناسب و درخور نمی کنند. اجراها و نمایش های روی صحنه یا بسیار سنگین و ثقیل هستند که فقط مخاطب خاص دارد که این بخش هم شامل تعداد اندکی ار تماشاگران تئاتر را تشکیل می دهند و یا بی محتوی و طنزهای زننده در آن ها دیده می شود که از تئاتر دور است و در شان این هنر نیست. مردم باید با تئاتر صحیح آشنا بشوند. یعنی طبق سلیقه های مردم عمل کرد و چون این سلیقه ها مدام در حال تغییر است ما هم در تئاتر باید دنبال راه اصلاحی باشیم و راه کاری برای معالجه تئاتر پیدا کنیم و با سالم سازی سلیقه های مردم می توان تئاتر خوب ارائه داد که نتیجه آن بازگشت تماشاچی به تئاتر است و این هنر به رونق نزدیک می شود که به طبع آن سالن های بیشتر و مناسب و مکان هایی برای تمرین خواهیم داشت.


کمی هم درباره نمایش صحبت کنیم, شما یه عنوان یک بازیگر شناخته شده و حرفه ای کار با سایر بازیگران نمایش «پنجره فولادـ که همانند شما شناخته شده نیستند را چطور می بینید؟
در تئاتر بازیگر حرفه ای و غیرحرفه ای به آن معنی که در سینما مطرح است نداریم. بازیگران این نمایش خودشان تربیت شده گروه تئاتر فدک و همگی دوره دیده هستند. این گروه بیشتر مثل مدرسه تئاتر عمل می کند حتی هنرورها (که من معتقد نیستم در تئاتر مثل سینما هنرور داریم) هم می توانند همان تاثیری را که بازیگر نقش اول می گذارد را بگذارند. چون در تئاتر کسی که نقش محوری را ایفا می کند و کسی که نقش کم رنک تری دارد هیچ فرقی وجود ندارد و حساسیت اثر به هر دوی انها وابسته است در نتیجه مسئولیت هر دو در مقابل تماشاگر یکسان می شود. استاد بیضایی در جایی بعد از تماشای نمایشی وقتی از ایشان در مورد بازی ها پرسدند، اینگونه پاسخ داد: «بازی کسی که نقش جنازه را ایفا می کرد با وجود این که در گونی بسته شده بود آن قدر عالی بود که من لحظه ای شک نکردم که او زنده است» در تئاتر هنرمند بزرگ مهم است به این معنی که نقش را عالی بازی کند نه نقش محوری داشتن و محور شخص بازیگر است و این بازی ها هستند که اثر را زیبا تر جلوه می دهند.

این سلیقه سازی بر عهده کیست؟
طبعا بعهده اهالی تئاتر است, چون ما در ایران بخش خصوصی در تئاتر نداریم باید بخشی از این کار برعهده مدیران تئاتر باشد.

از نقشی که بازی می کنید و علت پذیرفتن آن هم می گویید؟
نمایش پنجره فولاد علاوه بر اینکه بر تم مذهبی استوار است، اما ته مایه ای از طنز هم در آن گنجانده شده است. یکی از شخصیت های کلیدی داستان «ابراهیم» است که بازخورد اثرات بعد از جنگ را در جامعه نمایندگی می کند. اکثر مردم جامعه, امروز پیشینه ای در جنگ دارند یا در جنگ حضور داشته یا اثرات جنگ بر وجودشان سیطره انداخته است و من هم در نقش یک جانباز که در حرم امام رضا کار می کند بازی می کنم. و علت پذیرفتن این نقش از جانب من وجود تیم فدک بود که خود این افراد هم جانباز هستند و من افتخار می کنم که در کنار این دوستان هستم. چرا که این دوستان بعد از جنگ دوباره راهی کلاس های درس شده اند و با داشتن معلولیت های ناشی از جنگ به راهشان ادامه دادند و به نظر من این عزیزان با آدم های معمولی فرق می کنند و کار در کنار آنها احساس غرور را در آدم ایجاد می کند. حس خوب این اشخاص به راحتی به دیگران منتقل می شود و کار در کنار آنها آسان و دلپذیر می شود. به طور مثال من که ادم سخت گیری در قرارداد بستن هستم و سخت گیرانه عمل می کنم اما در زمان همکاری با فدک اصلا به این موضوع فکر نمی کنم و هرچه آنها به عنوان دستمزد به من می دهند از نظر من قابل قبول است. همچنین این نقش با توجه که قبلا هم این نمایش اجرا شده بود و مورد استقبال مردم واقع شده بود من هم تصمیم گرفتم تا دوباره آن را برای مردم بازی کنم.
 
آقای عبدی در اجرای نمایش چقدر از متن کمک گرفتید و چقدر از بداهه های بازیگری خود استفاده کردید؟
شاید کمتر از 10 درصد از تجربه شخصی خود استفاده کردم و بیشتر سعی ام بر این بوده است که به متن رجوع کنم و تلاش کردم تا آنچه که در متن گفته شده را روی صحنه پیاده کنم. چرا که متن به تمام زوایای ریز و درشت شخصیت پرداخته است.

میان تم مذهبی نمایش و سویه طنز آن تفاوتی احساس نکردید؟
از نظر من تفاوتی بین آنها نیست و شخصا این تقسیم بندی را قبول ندارم و فکر می کنم می توان مفاهیم مذهبی را در تئاتر پیاده کرد و چه بهتر که همراه با طنز باشد و شیرین بیان شوند چرا که اگر این حرف های اصلی را با روش های صحیص مطرح کرد مخاطب هم جذب آن می شود و ما با اینگونه نمایش ها (پنجره فولاد) می توان جوانان را بیشتر با این مفاهیم آشنا کرد و اگر ما مخاطب نداشته باشیم نمی توان این مفاهیم را انتقال داد. شاید تنها تفاوت این گونه تئاتر ها را در شیوه انتقال مفاهیم و دیالوگ ها دانست که کار سنگینی را می طلبد.
 
بعنوان سوال آخر در چند سال اخیر حال و هوای تئاتر را چطور ارزیابی می کنید؟
در یک کلام باید گفت تئاتر ایران بیمار است و مشکل از بدنه آن است ما این روزها شاهد تئاتر در سالن های تئاتر کشور نیستیم و این امر نه فقط در چند سال اخیر که حتی در گذشته هم این روند به چشم خورده است و تا حدودی من این امر را هم ضعف در مدیریت تئاتر و هم در اهالی تئاتر می دانم. امیدوارم شاهد پایان این روند در تئاتر باشیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس