خروج تابلوهای گرانقیمت از موزه هنرهای معاصر
موزه هنرهای معاصر گنجینه ای دارد که مجموعهای از بزرگترین و گران قیمتترین تابلوهای کشور در آنجا نگاهداری میشوند . تابلوی جکسون پولاک که بیش از 150 میلیون دلار قیمت دارد فقط یکی از این تابلوهاست. مدیریت موزه هنرهای معاصر تهران در سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ و در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، با علیرضا سمیع آذر بود و آغاز ماجرا هم در دوره او بود.
سمیع آذر همان شخصی است که در سال 86 نشان مدال افسري نظام هنر و ادبيات فرانسه را دریافت کرد (مدال افسري نظام هنر و ادبيات فرانسه از نظر سلسله مراتب نشان ها بالاتر و مهمتر از نشان شوالیه و پایین تر از نشان فرمانده است كه اين نشان فرمانده را تا به حال فقط عباس كيارستمي دريافت كرده است.) و امروز هم با ارتباطات گسترده و پشتیبانی فراوانی که دارد در حراج تهران و بسیاری اتفاقات با اهمیت در حوزه تجسمی نقشی موثرو کلیدی دارد.
ماجرا از آنجا شروع میشود که در زمان مدیریت سمیعآذر بر موزه هنرهای معاصر با توجه به اینکه بیش از 500 تابلوی کم ارزش در کنار با ارزش ترین تابلوها در گنجینه موزه قرار گرفته است این تابلوهای کم ارزش به جای دیگری منتقل شود تا احتمالا گنجینه همانطور که از اسمش بر میآید فقط جایگاه با ارزش ترین و نفیسترین تابلوها باشد.
با این نگاه بیش از 500 تابلو که گفته شده
است ارزش هنری زیادی ندارند با امضای سمیع آذر و تاییدکارشناسان ارشدش از
موزه خارج میشود و به اتاقی زیر ساختمان معاونت هنری در یک انبار انتقال
مییابد تا در آنجا به صورت دیگری مورد استفاده قرار گیرد. اما مشکل
اینجاست که حدود 50 تابلوی گرانقیمت نیز در کنار این آثار کم ارزش از موزه
خارج شدهاند.
تابلوهای چندصد میلیونی در انبار معاونت هنری
چند
سال بعد و در سال 1393 مجید ملانوروزی، رییس مرکز هنرهای تجسمی و موزه
هنرهای معاصر روزی در حین بازدید از انبار معاونت هنری متوجه نکته عجیبی
میشود؛ او میبیند چند سال پیش و در همان زمان که تابلوها انتقال پیدا
کردهاند حدود 40-50 تابلوی با ارزش از بهمن محصص، مافی و زندهرودی هم در
کنار همان 500 تابلوی کم ارزش( احتمالا بدون اینکه مدیر وقت و امضاکنندگان
نامه خروج متوجه شوند) از موزه خارج شده و در انبار نگهداری میشوند!
مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد نامهای به معاون هنری مینویسد و مدعی میشود که بین این آثار حدود 40 تا 50 تابلوی ارزشمند وجود دارد. بعد از آن هم برای اولینبار تقاضا میکند تا از این آثار عکس بگیرند. عکسها گرفته میشوند و قرار میشود احتمالا این 40-50 تابلو به موزه برگردانده شوند.
وقتی پول حتی امین اموال را هم وسوسه میکند
اواخر سال 93 امین اموال که از ماجرای عکس گرفتن خبر ندارد متوجه اهمیت 40 -50 تابلوی نفیس در معاونت هنری میشود. تابلوهایی که حالا قیمتشان خیلی بالا رفته است و هرکدام چندصد میلیون تومان ارزش دارند.با توجه به رفت و آمد روزانه چندین تابلو از معاونت هنری به موزه او تصمیم میگیرد این تابلوها را که باارزش هستند و احتمالا هنوز محکم و اساسی ثبت نشدهاند را خارج کند.
او
در نهایت بعضی آثار را از قاب خارج میکند و آنها را به طریقی از اداره که
حصار نردهای دارد، خارج می کند. مدیرکل دفتر تجسمی، متوجه این اتفاق
میشود. ماجرا را گزارش میکند و بالاخره شخص خاطی پیدا میشود. او به کارش
اعتراف میکند. محل تابلوها هم با یک کارشناسی دقیق و سخت مشخص شده و
همه از طریق قانونی عودت داده میشوند. بعد هم نمایشگاهی از این آثار
برگزار میشود تا همه صحت بازگشتن این آثار را ببینند و پرونده بسته شود.
اما پرونده انگار همچنان ابعاد دیگری پیدا میکند.
امضاکنندگان دیروز، مدعیان امروز
بعضی
افرادی که در زمان آنها برای اولین بار این جابجاییها روی داده است حالا
در گفتگو با یکی از خبرگزاریها سعی کرده اند تا با کنایه و اشاره، ماجرا
را چیز دیگری عنوان کنند. چیز دیگری که شاید نباشد و شاید بعدها وجودش مشخص
شود. سمیعآذر میگوید: احتمالا مسؤولان مطمئن بودهاند که سر و ته
قضیه هم میآید و این تاکتیک را به کار گرفتهاند که پس از بازگشت آثار،
این جریان را اعلام و نمایشگاهی از آثار برپا کنند.
وی همچنین اظهار میکند : کاری که گفته میشود در این اتفاق، جمعدار اموال انجام داده، یک حماقت عجیب بوده است؛ کسی که مسؤولیت تحویل دادن آثار و سررسید آنها را برعهده دارد، بالاخره یک روز باید جوابگو باشد و این اتفاق دیر یا زود روشن میشد.
از سوی دیگر "نامی" هم که از افراد نزدیک به سمیعآذر و از جمله کارشناسانی است که برای بعضی مراکز کارشناسی اثر میکند، مدعی میشود: در سالهایی که من در موزه هنرهای معاصر بودم، چنین کاری امکانپذیر نبود و خارج کردن اثر بدون امضای معاون یا رئیس مرکز هنرهای تجسمی، امکانپذیر نبود. همین موضوع، دلیل این اتفاق را شبههبرانگیز و عجیب کرده است.
نامی میگوید: وقتی شحنه، دزد از آب درآید، وای به حال بقیه؛ اینجا کسی که باید جلوی دزدی را بگیرد، خودش مسبب همهی این اتفاقها شده است.
خریدارها با چه کارشناسانی و با چه مدارکی آثار مسروقه خریدهاند؟
در این میان یک نکته وجود دارد. اینکه آیا خریدارها برای خرید آثار هیچ سند و مدرکی طلب نکردهاند و تقریبا به گفته مدیر کل تجسمی ارشاد کارها را به یک پنجم قیمت خریده و به فروشنده شک نکردهاند؟
یکی از خریداران تابلوها بانک پاسارگاد بوده است. ملانوروزی مدعی شده بود: امیناموال پس از دستگیری توسط پلیس آگاهی، در سیستم قضایی اعتراف کرد که این تابلوها را به چه کسانی فروخته است. این آثار چند دست گشته بودند و حتی به «موزه بانک پاسارگاد» هم راه پیدا کردند. ما این موضوع را رسانهای نکردیم تا آثار برگردانده شوند. وقتی اصالت آنها تعیین شد، آثار را دوباره به موزه هنرهای معاصر برگرداندیم و نمایشگاهی هم از آنها برگزار کردیم.
به گفته وی امیناموال تقریبا از ارزش آثار بیخبر بوده، چون آنها را به یکپنجم یا یکدهم قیمت اصلیشان فروخته بود. مثلا اثری به ارزش ۵۰۰ میلیون تومان را به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان به «موزه بانک پاسارگاد» فروخته بود. بعضی از گالریها و کارشناسان هنری هم جزو روند این خرید و فروش بودند، اما خوشبینانهاش این است که نمیدانستند اینها اموال دولتی است و ما در نهایت، همه آثار را برگرداندیم.
وقتی بانک پاسارگاد از اظهارات مدیرکل برمیآشوبد
بانک پاسارگاد که گویا از مشخص شدن این وضعیت برآشفته بود اعلام کرد: نماینده موزه هنرهای تجسمی پاسارگاد باعث کشف خیانت در امانت امیناموال تعدادی از تابلوهای هنری شده و آثار را به مرکز هنرهای تجسمی بازگردانده است؛ اما متأسفانه در مقابل، بانک پاسارگاد را محکوم به خرید اموال مسروقه کردهاند.
روابط عمومی این موزه مدعی شده است: بانک پاسارگاد برای کلیه خریدهای هنری خود، قراردادی با فروشندگان که گالریهای دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند، تنظیم میکند و در آن قراردادها درباره اصالت اثر تعهد گرفته شده و در صورت ابراز ادعای مالکیت اثر، مسؤولیت با فروشنده است. بر این اساس، جهت خرید دو اثر از استاد حسین زندهرودی در اندازههای 56 در 65 و 56 در 75 سانتیمتر روی کاغذ نیز قرارداد مذکور با گالری آریا منعقد شده است و قابل تصور نیست که اثری میتواند از مرکز هنرهای تجسمی و یا موزه هنرهای معاصر تهران بهطور غیرقانونی خارج شود. پس از مدتی آقای معینفر که در زمان معامله آثار حضور داشته و گفته ایشان را مبنی بر وجود اثر مشابه در موزه هنرهای معاصر تهران شنیده بودند، به هنرمند گرامی آقای نامی اطلاع دادند که عکس این آثار در صفحات 56 و 58 کتاب نمایشگاه اقای زندهرودی که در سال 1380 در موزه هنرهای معاصر برگزار شده بود، به چاپ رسیده است. کاملا مشخص است که موزه هنرهای تجسمی بانک پاسارگاد، خود کاشف این سرقت بوده و این موضوع را نیز به آقای ملانوروزی اطلاع داده و آثار را بازگردانده بود.
روابط مهم طرفهای ماجرا
اما نکته عجیب روابطی است که در گزارههای کم اهمیت یا بااهمیت مرتبط با این ماجرا وجود دارد.
1- بانک پاسارگاد مدعی است این آثار را از گالری آریا خریده است.
2- شخصی که تابلوها را برای پاسارگاد خریده است چه کسی بوده است؟
3- این کارشناس یا کارشناسان بر چه اساسی و با چه امضایی توانسته اند اصالت اثر را بدانند و حتی بعد از اینکه دریافته اند تابلو به یک دهم یا یک پنجم قیمت وارد بازار شده، متوجه نشوند که این آثار جزو گنجینه بوده است یا اصلا اینکه احتمالا مشکلی دارد؟
4- غلامرضا نامی که در گفتگو با خبرگزاری ایسنا مدعی شده بود این اتفاق عجیبی است و در زمان او چنین چیزی وجود نداشته است. اما متاسفانه او همان کسی است که در زمان مدیریت سمیع آذر و خروج تابلوها از موزه یکی از کارشناسان ارشد موزه بوده است و احتمالا این خروج بدون تأیید او نبودهاست.
5- چرا کارشناسان بانک و بقیه خریداران برای مطمئن شدن از صحت اصالت و درستی قیمت به ارشاد مراجعه نکرده اند تا شاید در همان بدو امر ماجرا مشخص شود و زودتر این آثار بر میگشت؟
6- گالری آریا و مدیر آن خانم آریا اقبال از طریق موسسه ماه مهر ارتباط نزدیکی با سمیع آذر دارد و حتی در بسیاری موارد از جمله حراجها و... با همدیگر همکاری دارند.
در نهایت اینکه گویا بر اساس اطلاعات ما بعد از اینکه شخص خاطی دستگیر و تحویل مقامان قضایی میشود کار تحقیق برای برگرداندن آثار آغاز میشود و همه این آثار از طریق مقامات قضایی و بهصورت کاملا قانونی و نه خودجوش و داوطلبانه برگردانده میشوند.
با این احوال حالا باید منتظر ماند و دید که چرا و چگونه خریدارها حاضر شدهاند آثاری که مشکل دار بودنشان تقریبا مشخص بوده را خریداری کنند و دست به دست بگردانند و در نهایت، این تابلوها به ارشاد بازگردد. از سوی دیگر همچنان، خروج این آثار چه در دوره سمیع آذر و از موزه و چه در در دوره اخیر و خروجشان از معاونت هنری باید به دقت بررسی شود و مشکلات احتمالی حل شوند تا دیگر شاهد بروز چنین اتفاقاتی نباشیم.
**محمدرضا پارسا