نزدیک به دوسال از آغاز به کار مدیریت جدیدی معاونت هنری وزارت ارشاد میگذرد و طی این مدت رسانههایی که قرار است نماینده افکار عمومی جامعه باشند، در قبال اتفاقاتی که در این نهاد میافتد، واکنشی نمیبینند و طی این مدت همواره شاهد «سکوت منفعلانه» از سوی مدیر این نهاد بودهاند. این عدم پاسخگویی در این روزها در حالی به اوج خود رسیده است که کل دپارتمان روابط عمومی معاونت هنری تعطیل شده است. کم نبودهاند اتفاقات مهم و پر ابهامی که طی مدیریت نزدیک به دوساله علی مرادخانی افتادهاند و هیچ گونه اظهار نظری رسمی را به همراه نداشتهاند و در طی این مدت با وجود رخدادهای گوناگون حتی یک جوابیه هم برای روشن شدن اذهان عمومی از سوی این نهاد صادر نشده است. از میان رخدادهای پرابهامی که هیچ گاه پاسخی روشن به آنها داده نشد، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
سفر در سکوت خبری به آمریکا
آبان ماه سال گذشته بود که پایگاه «واشینگتن فیریبیکن» و «ماری هارف» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا از حضور علی مرادخانی در این کشور و مذاکره با برخی از مقامات آمریکایی خبر دادند. تا قبل از اعلام رسمی پایگاه «واشینگتن فیریبیکن» هیچ رسانهای در داخل ایران به دلیل پنهان کاری که صورت گرفت، از این سفر آگاه نبودند. پس از اطلاع رسانههای داخلی و بازگشت مرادخانی و تیم همراهش، همه منتظر بودند تا شاهد پاسخگویی این مدیر در خصوص این سفر بحثبرانگیزش که در میانههای مذاکرات پرتنش هستهای هم انجام گرفته شده بود، باشند. اما با وجود گذشت 6 ماه از این اتفاق، هنوز هیچ پاسخی مبنی بر چرایی انجام این سفر و دیدارهایی که در سکوت با برخی از مقامات آمریکایی صورت پذیرفت، داده نشده است. علی مرادخانی در آن زمان و در یکی از معدود اظهار نظرهایی که درباره اتفاقات معاونت هنری کرد، گفت: «سفر به آمریکا حتی بهعنوان یک مقام مسوول هم دلیل نمیشود که من آن را به همه عالم اعلام کنم. فقط میتوانم بگویم که دستاوردهای خوب و زیادی از این سفر داشتیم که باید در یک نشست با حضور خبرنگاران درباره آن صحبت کنیم.» تا به امروز که شش ماه از این رویداد میگذرد، هیچ نشست خبری برگزار نشده است.
لغو دامنهدار کنسرتها
سال گذشته بود که خبر لغو کنسرتهای موسیقی به خبری عادی تبدیل شده بود و اخبار مربوط به لغو و حاشیههای پیش آمده پیرامون آن، در صدر اخبار رسانهها قرار میگرفت. در خصوص لغو این کنسرتها دلایل زیادی عنوان شد و هنوز هم میشود. مسولان و نهادهای مختلف هم در این باره اظهارنظرهای گوناگونی کردهاند جز معاونت هنری وزارت ارشاد که تا کنون هیچ گونه موضعگیری و پاسخگویی در خصوص اتفاق پرتنش و پرجنجالی که دامنه گستره آن به رسانههای غربی هم کشیده شد، از سوی مدیر این مرکز انجام نگرفته است و در عین حال هیچ اقدامی هم در جهت درست شدن این روند انجام نشده است.
ماجرای پرحاشیه راهاندازی ارکسترها
یکی از وعدههای اصلی وزارت ارشاد دولت یازدهم که حتی رییس جمهور هم سخن از آن به میان آورد؛ راهاندازی مجدد ارکستر 80 ساله ارکستر سمففونیک تهران بود. این ارکستر پس از حواشی فراوان اسفندماه سال گذشته بالاخره اواین اجرای رسمیاش را روی صحنه برد. علی رهبری در حالی مدیریت هنری و رهبری ارکستر را بر عهده گرفت که طی یک و سال ونیم گذشته از منوچهر صهبایی به عنوان رهبر این ارکستر نام برده شده بود. با اجراهای موفقیت آمیز اولیه ارکستر سمفونیک همه از این اتفاق و این راهاندازی مجدد خوشحال بودند که به ناگاه اعلام شد که ارکستر سمفونیک تهران به ارکستر سمفونیک ملی ایران تغییر نام داده است و دیگر ارکستری تحت عنوان ارکستر ملی فعالیتی نخواهد داشت. در حالی که حواشی ارکستر تا به امروز ادامه دارد و چندین نوازنده از جمله دو مایستر ارکستر از این مجموعه خارج شدند، هیچ پاسخ و واکنشی از سوی معاونت هنری در خصوص این حواشی دامنه دار عنوان نشده است.
استعفای بیپاسخ مدیر وقت مرکز هنرهای نمایشی
دی ماه سال گذشته حسین طاهری که مدیر وقت مرکز هنرهای نمایشی را برعهده داشت، استعفایش را تقدیم علی جنتی وزیر ارشاد کرد و نهایتا از این مجموعه جدا شد. در متن استعفای حسین طاهری 10 دلیل برای کنارگیری او از این مجموعه عنوان شده است. مواردی چون «ابهام در حیطه وظایف مدیریتی مدیرکل و دخالتهای بیجا، بدون اطلاع و بدون هماهنگی قبلی در امور در دست اقدام»، «بهای بیش از حّد دادن به سیاستهای اقتصادی هنر و تلاش در جهت درآمدزا کردن هنر به هر قیمتی»، «عدم توجه به آثار و رویدادها و مناسبتهای دینی و ارزشی و عدم تخصیص بودجههای مصوب در این خصوص»، «عدم شفافیت بودجه و تخصیصهای ادارهکل هنرهای نمایشی»، «عدم تخصیص بودجه مصوب گروههای نمایشی شهرستانها»، « فقدان سیاستگذاری صحیح رسانهای که امر خبررسانی هنر تئاتر را با مشکلات فراوانی روبهرو کرده است» در متن استعفای طاهری به چشم میخورد. علی مرادخانی تا به امروز پاسخی به موارد و شباهاتی که مدیر اسبقش مطرح کرده را نداده است.
مستند نبودن بدهیهای مربوط به تئاتر
علی مرادخانی و به طبع آن مدیران مطبوعش بارها از بدهیهای که از دوره قبل به جا مانده سخن گفتهاند و بارها خودشان را میراثدار بدهیهای دوره گذشته مدیریت معاونت هنری دانستهاند و بارها عنوان کردهاند که عدم تحقق وعدههای داده شده، به خاطر پرداخت بدهیهای دوره گذشته بوده است. اما تا کنون هیچ مدرک مستندی دال بر وجود داشتن این بدهیها، از سوی معاونت هنری وزارت ارشاد ارایه نشده است.
ماجرای آلبوم «تو را ای کهن بوم دوست دارم»
سال گذشته آلبومی تحت عنوان «تو را ای کهن بوم دوست دارم» منتشر شد. با انتشار این آلبوم شائبه انتشار اثری با «تکخوانی زن» قوت گرفت و جریان موسیقی کشور تا مدتها در حاشیه انتشار این آلبوم قرار گرفت. هر روز خبری از سوی فعالان سیاسی و اجتماعی و مذهبی درباره این آلبوم منتشر میشد و اظهار نظرهای گوناگونی هم از سوی افراد و نهادهای مختلف انجام میگرفت اما در همان دوران پرتنش هم معاونت هنری حاضر نشد یک بیانیه یا یک جوابیه ساده و چند خطی را منتشر کند و هیچ تلاشی برای بر طرف کردن این سوتفاهم انجام نداد و دوباره همان خط مشی همیشگیاش یعنی «سکوت منفعلانه» را ادامه داد.
مواردی که به عنوان نمونه برای اثبات عدم پاسخگویی و اهمیت ندادن به شفافسازی افکار عمومی از سوی معاونت هنری عنوان شد، تنها نمونههایی از دهها رخدادهای مشابهی هستند که طی نزدیک به دو سال گذشته شاهد آن بودهایم. تعطیلی دپارتمان روابط عمومی معاونت هنری این نکته را به اثبات میرساند که خط مشی معاونت هنری یعنی همان «سکوت منفعلانه» و عدم احساس نیاز به پاسخگویی کماکان ادامه خواهد داشت. و مدیران میانی این معاونت که تنها وظیفه اجرایی کردن سیاستهای مرادخانی و تیم مشاورانش را بر عهده دارند، باید پذیرا و پاسخگوی هجمه انتقادات مطروحه از سوی رسانهها و افکار عمومی باشند!