کد خبر 326553
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۲

ابوترابی از سابقه فعالیت های شهید دکتر بهشتی در قم، تهران و مشهد و همکاری و ارتباط با سید علی اندرزگو و اینکه در آلمان منشا چه برکاتی بوده و از جلسات بهشتی با مهندسان و پزشکان و تلاش او برای به ثمر رسیدن انقلاب گفت.

گروه جهاد و مقاومت مشرق: خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات آزاده مرحوم ابوترابی (سیدآزادگان) ست:

در این ماه نماز جماعت به امامت ابوترابی برپا بود و پس از نماز نیم ساعت سخنرانی می کرد. سپس می نشست و چند دقیقه ای به مسائل شرعی مختص اسارت پاسخ می داد. البته همه این برنامه ها دور از چشم عراقی ها اجرا می شد. نگهبانان عراقی سعی می کردند اسرا را در این حال غافلگیر کنند تا بهانه ی لازم را برای تنبیه شان داشته باشند.

جلسه روزهفتم تیر، مصادف با ششم ماه رمضان، یکی از این موارد بود. اولین سالگرد شهدای هفتم تیر بود و مجلس بزرگداشتی در یکی از آسایشگاه ها تشکیل شد. عده ای از همان ها که سال گذشته در شهادت این شهیدان شادی می کردند و شربت می دادند هم در این مجلس حاضر شده بودند و به سخنان ابوترابی گوش می دادند.

ابوترابی صحبت های خود را با این مضمون آغاز کرد: آیا آنان میوه چینان انقلاب و غیر مبارز معرفی کرده و حالا در انقلاب مسئولیت بزرگی را برعهده گرفته بود، این گونه سخن آغاز کرد. ابوترابی از سابقه فعالیت های شهید دکتر بهشتی در قم، تهران و مشهد و همکاری و ارتباط با سید علی اندرزگو و اینکه در آلمان منشا چه برکاتی بوده و از جلسات بهشتی با مهندسان و پزشکان و تلاش او برای به ثمر رسیدن انقلاب گفت.

آسایشگاه پر از جمعیتی قریب به ۴۰۰نفر بود،که صدای گریه هایشان در آن چهار دیواری، نگهبان عراقی را ناغافل بدانجا کشاند و جمع شان را پراکند. پیش از آنکه جمع به طور کامل پراکنده شود، ابوترابی خود را به گوشه ای از محوطه اردوگاه رساند تا گرفتار شکنجه و ضربات کابل عراقی ها نشود.
در روز دیگر که ابوترابی از فضایل علی (ع)می گفت و هر کس سر در گریبان داشت  وبی صدا می گریست، ناگهان تجمع سربازان عراقی در آستانه در آسایشگاه فضا را درهم شکست. کسی مجال تکان و تغییر نداشت. سربازان که ابوترابی را درحال سخنرانی دیدند، او و۳۰نفر را-که می دانستند از آسایشگاه های دیگر آمده اند –دستگیر کردند.

«سعی بر این بود که سخنرانی و صحبت بعد از نمازهای ظهر و عصر باشد. سال های اول و دوم که همه جمع می شدیم و بنده در آسایشگاه سخنرانی عمومی داشتم، جو، جو ایرانی می شد تا سرانجام شب نوزدهم ماه مبارک رمضان نگهبان ها ریختند و ما راهم دستگیر کردند و به زندان بردند.»۴۴۱

ابوترابی را شکنجه دادند و محاسنش را خشک خشک تراشیدند و در طبقه دوم اردوگاه ۳ روز زندانی کردند.

*سایت جامع آزادگان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • محمود ۱۵:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۱
    1 0
    شهید رجایی شهید بابایی مرحوم ابوترابی وسایر شهدا افتخار قزوین و قزوینیان و ایران اسلامی

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس