کد خبر 210964
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۰۸:۳۹
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در اخبار ویژه ای امروز خود نوشت:


هول نكنيد! با هم رد صلاحيت مي‌شويد

يك سايت وابسته به فتنه‌گران مي‌گويد چنانچه مشايي به ليست كانديداها افزوده شود، هيچ دليلي وجود ندارد كه خاتمي از صحنه انتخابات حذف شود.

«بازتاب» كه عملكرد ماه‌هاي اخير آن مكررا مورد استفاده رسانه‌هاي ضدانقلاب و بيگانه و فتنه‌گران قرار گرفته، مي‌نويسد: در حالي كه تغييري در مواضع رهبري نه درباره آمريكا و نه رژيم اسرائيل و همچنين قرائتهاي خاص جريان دولت از اسلام مشاهده نشده، برخي محافل وابسته به مشايي، از حضور او در انتخابات 29 سخن مي‌گويند و محافل اپوزيسيون و تحليلگران راديو آمريكا و اسرائيل نيز به طور ضمني از ورود مشايي به عرصه كانديداتوري حمايت مي‌كنند. به همين دليل، تحليلگران برنامه افق راديو آمريكا، فرصت اوباما به ايران تا انتخابات خرداد 29 را در چارچوب حضور مشايي تحليل مي‌كنند.

بازتاب مي‌افزايد: در ابتداي دولت دهم و بعد از وقايع سال 88، زماني كه احمدي‌نژاد در حكمي اسفنديار رحيم‌مشايي را به عنوان معاون اول رئيس‌جمهور منصوب كرد، رهبر انقلاب طي نامه‌اي مخالفت خود را با اين انتصاب اعلام و تاكيد كردند؛ «لازم است انتصاب مزبور ملغي و كان لم‌يكن اعلام گردد.» از اين رو استدلال منطقي براي رد صلاحيت مشايي اين است كه وقتي فردي با حكم صريح رهبري صلاحيت معاون اولي رياست‌جمهوري ندارد، براي خود رياست‌جمهوري به طريق اولي بي‌صلاحيت است.

اين رسانه وابسته به فتنه‌گران ادامه داده است: برخي تحليلگران بر اين اعتقادند كه چنانچه مشايي به ليست كانديداها افزوده شود، هيچ دليلي وجود ندارد كه خاتمي از صحنه انتخابات حذف گردد. از نظر آنها، مواضع سياسي و ايدئولوژيك خاتمي نه تنها از محور انقلاب اسلامي تغييرنيافته، بلكه با طرح گفتمان‌هاي جديد به پر و بال دادن و قوام انديشه انقلاب اسلامي كمك كرده است[!].

اين ادعا در حالي است كه اگر مشايي وابسته به يك حلقه منحرف و فاقد كمترين صلاحيت‌هاست، خاتمي به طريق اولي آلوده به جريان منحرف و فتنه‌گري است كه چه در سال 87 و چه در سال 88 همسو با سناريوهاي آمريكايي-اسرائیلی،كشور را به كام آشوب‌و بي‌ثباتي پيش بردند و مجال فعاليت براي گروهك‌هاي برانداز نظير منافقين، سلطنت‌طلبان، بهائيان و... را فراهم كردند و بارها مورد حمايت سران آمريكا و انگليس و اسرائيل قرار گرفتند.

 با اين وصف همان‌گونه كه رد صلاحيت فردي مانند مشايي- در صورت نام‌نويسي- قطعي است، رد صلاحيت امثال خاتمي نيز در صورت نامزدي قطعيت دارد. خاتمي از افرادي بود كه توسط ملت آفريننده حماسه نهم دي مورد اعلام انزجار شديد قرارگرفت.گفتني است اخيرا تاج‌زاده در نوشته‌اي خواستار تأييد صلاحيت مشايي و خاتمي شده بود.
    
يونگه‌ولت: تمام سالوسان در جبهه مقابل ايران جمع شده‌اند

يك نشريه آلماني، اتحاد آمريكا و رژيم‌هاي مرتجع منطقه و اسرائيل عليه ايران را اتحاد سالوس‌‌كاران توصيف كرد.يونگه‌ولت با اشاره به تجهيز تسليحاتي كشورهاي مرتجع و اسرائيل از سوي آمريكا نوشت: حمايت همزمان آمريكا از اسرائيل و دو اميرنشين خليج‌فارس بار ديگر اين حقيقت را آشكار مي‌سازد كه بين اسرائيل و ديكتاتورهاي مرتجع عربي، هم‌زيستي وجود دارد.

 براي واشنگتن پيوسته اهميت راهبردي زيادي داشت كه در كنار اسرائيل، مرتجعان عرب را نيز بتواند در زمره متحدان خود درآورد، آنهم در زماني كه كارتل قدرت غربي همه كار مي‌كند تا جلوي صعود ايران به عنوان قدرت مهم منطقه‌اي را بگيرد. اين امر به نوبه خود با جاه‌طلبي‌هاي عربستان سعودي تطبيق دارد.

اين گزارش تصريح مي‌كند: آمريكا به شدت متحدان خود را در خاورميانه تجهيز مي‌كند. آنها مي‌خواهند تجهيزاتي به ارزش 01 ميليارد دلار به اسرائيل و عربستان و امارات تحويل دهند.هزينه تسليحات ظاهرا فروخته شده به اسرائيل، از محل كمك‌هاي چند ميليارد دلاري آمريكا تامين مي‌شود!

اين سلاح‌ها قرار است تهديد ايران را مهار كند گويا اين ايران است كه پيوسته اسرائيل را تهديد به جنگ مي‌كند و نه اسرائيل كه هر روز دم از جنگ مي‌زند.يونگه‌ولت مي‌افزايد: عليه ايران كه در تاريخ معاصر خود هرگز جنگ راه نينداخته است جبهه‌اي تشكيل مي‌شود كه مدعي دمكراسي و حقوق‌بشر است. عربستان سعودي نيز كه در درجه‌بندي كشورها براساس موازين دمكراتيك، از بين 761 كشور رتبه 161 را دارد از سوي قدرت اول غربي يعني آمريكا براي بازي در نقش آورنده دموكراسي، تقويت نظامي مي‌شود.

يونگه‌ولت تاكيد كرد: پادشاهي عربستان نبايد نگران انتقاد از موضع حكومت اين كشور در مورد دمكراسي باشد. زيرا تنها در كشورهايي كه نمي‌خواهند زير سلطه غرب بروند بايد به ايجاد دمكراسي و اجراي حقوق بشر كمك كرد. اتحاد سالوس‌كاران با وجود برنده جايزه صلح نوبل (اوباما) كسي را دارد كه واقعا نمي‌شد از وي صادق‌تر را پيدا كرد(!)
     
آمريكا چرا اصلاح‌طلبان را ترجيح مي‌دهد؟

«آمريكا براي تصميم‌گيري درباره نحوه تعامل با پرونده هسته‌اي ايران منتظر نتايج انتخابات رياست‌جمهوري اين كشور است.»
روزنامه فلسطيني المنار با انتشار اين مطلب به نقل از منابع آگاه سياسي نوشت: آمريكا با هدف اتخاذ سياست‌هاي جديد در قبال پرونده هسته‌اي ايران، روند مقدمات اجراي انتخابات رياست‌جمهوري ايران را به دقت پيگيري مي‌كند.

اين روزنامه به نقل از منابع مذكور ادامه داد: در صورتي كه اصولگرايان مجددا در مسند رياست‌جمهوري ايران قرار بگيرند، آمريكا قصد دارد با ارايه بسته پيشنهادهاي جذاب مسئله پرونده هسته‌اي ايران را به طور سياسي حل‌و‌فصل كند، تا بدين ترتيب نگراني نسبت به رشد نيروي هسته‌اي ايران در منطقه و جهان برطرف شود.

المنار به نقل از منابع مذكور نوشت: آمريكا طبق اين راه‌حل سياسي، ايران هسته‌اي را خواهد پذيرفت و اين اقدام در صورت پيروزي محافظه‌كاران [اصولگرايان] در انتخابات رياست‌جمهوري ايران، در رابطه با آمريكا امتيازدهي قابل توجهي تلقي نمي‌شود.

اين روزنامه به نقل از منابع خود تاكيد كرد: اما در صورتي كه اصلاح‌طلبان به قدرت برسند، راه‌حل پرونده هسته‌اي ايران، داخلي و ايراني خواهد بود، به اين معني كه مسئولان اصلاح‌طلب، خود به پيامدهاي منفي ادامه فعاليت‌هاي هسته‌اي كشورشان پي خواهند برد.
پيش از اين و در دولت بوش اعلام شد كه پرونده فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران در دوران قدرت اصلاح‌طلبان بسته شده و برنامه‌هاي ايران به تعليق كامل درآمده بود اما با روي كار‌آمدن اصولگرايان، موفقيت‌هاي آمريكا نيمه‌كاره ماند.

در همين حال روزنامه آمريكايي لس‌آنجلس تايمز در گزارشي نوشت: 03 سال تحريم‌هاي تنبيهي آمريكا نتوانسته رفتار ايران را تغيير دهد و شايد وقت آن باشد كه آمريكا تاكتيك‌هاي خود را تغيير دهد.روزنامه آمريكايي در عين حال با طرح اين سؤال كه «آيا انتخابات ايران، مسئله هسته‌‌اي را حل مي‌كند؟» مي‌نويسد: حداقل 02 نفر نامزدي خود را براي انتخابات اعلام كرده‌اند و انتظار مي‌رود به هيچ اصلاح طلب راديكالي فرصت شركت در انتخابات داده نشود.

بسياري بر اين اعتقاد هستند كه تحريم‌هاي شديدتر عليه ايران تنها وضعيت شكننده امنيت خاورميانه را بدتر مي‌كند. جان‌كري وزير امور خارجه آمريكا هفته گذشته از كنگره خواست تا لايحه تشديد تحريم‌ها عليه ايران را در آستانه انتخابات ايران تصويب نكند.

اين روزنامه مي‌نويسد: بسياري مي‌گويند ممكن است مبارزات انتخابات رياست جمهوري ايران بتواند پنجره‌اي را براي آرام كردن فضا باز كند. لس‌آنجلس‌تايمز در پايان تصريح كرد: هر كس رئيس‌جمهور شود، حرف آخر را در سياست خارجي رهبري مي‌زند.

اوباما متوجه است كه مقابل ايران نبايد بلوف بزند

يك نشريه آمريكايي تصريح كرد: نگراني اوباما درباره موضوعاتي نظير ايران و سوريه اين است كه مبادا بلوف بزند و نتواند حرف خود را عملي كند. عراق و افغانستان تجربه‌هاي بدي براي آمريكا بودند.

فارين پاليسي در تحليلي خاطرنشان كرد: يكي از موضوعاتي كه در محاسبه اوباما درباره سوريه اثر مي‌گذارد، ايران و مسئله هسته‌اي آن است. برخي ادعا مي‌كنند كمك به سقوط اسد به معني تضعيف ايران خواهد بود اما در واقع بايد گفت كه اين روند تنها موضع تهران را تندتر كرده و به برنامه هسته‌اي‌اش شتاب مي‌دهد. اوباما مي‌داند كه هم‌اكنون احتمال عميق‌تر شدن بحران ايران وجود دارد.

او مي‌فهمد كه به حمايت سوريه و چين براي هر اقدامي نياز دارد و تاكنون نتوانسته اين حمايت را در مورد ايران يا سوريه به دست آورد. بيرون ماندن از بحران سوريه، انعطاف‌پذيري و گزينه‌هاي بيشتري در مورد ايران در اختيار اوباما قرار مي‌دهد. اما مداخله نظامي آمريكا در سوريه موجب مي‌شود كه هم روسيه و هم ايران حمايت نظامي و مالي خود را از اسد افزايش دهند.

در اين تحليل همچنين خاطرنشان شده است: آمريكا درباره سوريه دچار خط قرمزهاي ادعايي خود شده است. آنها از استفاده سوريه از سلاح شيميايي سخن مي‌گويند و اوباما اين را خط قرمز آمريكا اعلام كرده است. او با يك مشكل واقعي و خودزني مواجه است؛ اينكه دفاع وي از خط قرمزش مي‌تواند راهبرد پرهيز از مواجهه نظامي مستقيم در سوريه را مخدوش كند.

تحليلگر فارين پاليسي تصريح مي‌كند: اوباما درباره سوريه بايد توجه داشته باشد چيزي نگويد كه توانايي عمل به آن را نداشته باشد. او يك عبارت مشهور دارد كه مي‌گويد به عنوان رئيس‌جمهور آمريكا بلوف نمي‌زنم و چند بار اين جمله را در مورد ايران تكرار كرده است. او بايد همين رويكرد را نيز در مورد سوريه داشته باشد. آمريكا تاكنون بخشي از اعتبار خود را در خاورميانه از دست داده و ديگر نبايد اين اعتبار را در شكاف بين گفتار و اعمال رئيس‌جمهور، هزينه كند.

فارين پاليسي مي‌افزايد: اين مشكل در مورد خط قرمزها براي ايران نيز وجود دارد. نخستين دردسر بزرگ اين است كه تعريف خط قرمز دشوار خواهد بود. اسرائيل مي‌گويد ايران نبايد ظرفيت هسته‌اي داشته باشد، اما اوباما مي‌گويد ايران نبايد به سلاح هسته‌اي دست يابد. اين شكاف در حال حاضر به اندازه‌اي عميق است كه افكار عمومي از آن مطلع باشند. در اينجا اين پرسش مطرح است كه در صورتي كه رئيس‌جمهور آمريكا براي دفاع از خط قرمزهايش در مورد سوريه آماده نباشد، چه كسي خط قرمزهاي واشنگتن براي تهران را جدي خواهد گرفت؟

در ادامه اين يادداشت آمده است: برخي منتقدان اوباما ادعا مي‌كنند كه كاربرد تسليحات شيميايي در سوريه يك فرصت براي كاخ سفيد به شمار مي‌رود تا فشار را بر اسد افزايش دهد. اما بايد به اين نكته توجه داشت كه سوريه هيچگاه يك فرصت نبوده و با گذر زمان شرايط به مراتب وخيم‌تر شده است. سوريه پس از دو سال بحران و به اوج رسيدن درگيري‌هاي فرقه‌اي و جنگ شهري، سرزمين شير و عسل براي ايالات متحده نخواهد بود.

هيچ گزينه‌ خوبي در سوريه وجود ندارد. گزينه‌ها از غير قابل پذيرش تا غيرموثر و مملو از ريسك، گسترانيده شده‌اند و دستور كلي مبتني بر احتياط است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس