وقتی رسیدم بالای سر عبدالزهرا، دیدم از پهلوی راستش داره به شدت خون میاد. با باند دستم رو گذاشتم روی زخم، دیدم دستم توی بدنش فرو رفت یاد شوخی شهید افتادم و همونجا خیلی گریه کردم...

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، یک از شهدای یگان صابرین که ساعت 4 صبح روز 12 شهریور سال 90 در ارتفاعات جاسوسان در سردشت پس از درگیری با گروهک تروریستی پژاک به شهادت رسید، علی (عبدالزهرا) بریهی، اهل روستای میثم تمار (خوریس) بخش شاوور شوش دانیال(ع) به همراه دوستش، شهید صمد امیدنژاد بود.

او در سال 1364 متولد شده و تحصیلات اولیه را در زادگاه خود و دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی(ره) شوش طی کرده بود.

شهید بریهی (که در میان دوستانش به «امام» معروف بود)، پس از گزینش در سپاه پاسداران و گذراندن دوره کاردانی دانشکده پیاده وآموزشهای کادری، در یگان ویژه صابرین شروع به خدمت کرد.

از بدو ورود به یگان خدمتی، به گردان حضرت قمر بنی هاشم(ع) معرفی شده بود، با روحیه و جذبه بالایی با تمامی پایوران رابطه برقرار می کرد و جایی برای خود در دل تمامی افراد بازکرده بود.
 
 در کنار شهیدان مصطفی (کمیل) صفری تبار (سمت راست) و آقامحمد محرابی پناه (سمت چپ)

 
شرایط سخت و فرماندهی قوی باعث شده بود که بچه های گردان، آبدیده و پخته و به یک انسان کامل تبدیل شوند. شهید بریهی یکی از افراد مومن ومتعهد و دارای خصوصیات انسانی کامل بود و افراد برای اقامه نمازبه این شهید بزرگوار اقتدا می کردند و یکی از پیش نمازهای گردان محسوب می شد.

به علت صمیمیت بالا بین بچه ها و پیش نماز قرار دادن این شهید، بچه ها به عبدالزهرا لقب «امام جماعت» را دادند که دیگر از آن به بعد اکثر بچه ها شهید بریهی را "امام" خطاب می کردند.
 

شهید بریهی برای رواج فرهنگ غیبت نکردن، همیشه وسط صحبت کردن در مورد یکی از دوستان به شوخی می گفت "غیبت؟! غیبت؟!" و از محل بلند می شد. وابسته دنیا نبود به هیچ عنوان فکر جمع کردن مال واندوخته برای آینده به سرش خطور نمی کرد. همیشه به افراد ناتوان کمک می کرد و هنگامی که کسی در تنگنا قرار می گرفت، هر کاری ازش بر می‌آمد انجام می‌داد. او رازدار خوبی بود و مسائل کاری خود را به هیچ عنوان دردرون خانواده بیان نمی کرد.

 
در کنار شهید آقامحمد محرابی پناه

در درگیری قبلی که با امام حضور داشتیم، هنگامی که فاصله ما با دشمن بسیار نزدیک بود و به صورت تن به تن می جنگیدیم، به طرف ما نارنجک پرتاب شد. من که شاهد این ماجرا بودم، امام را مطلع کردم و خود سنگر گرفتم. نارنجک منفجر شد و من بیرون آمدم وعبدالزهرا را سرپا و سالم دیدم. او فرصت سنگرگرفتن نداشت. به همین خاطر فقط دستهایش را جلوی صورتش گذاشته بود. او می گفت با این که نارنجک در کنار من منفجر شد، ولی هیچ آسیبی به من نرسید و همه اینها از عنایات خداوند در حق من بود.
(راوی: مهدی کریمی از همرزمان شهید)
 
در کنار شهید سید محمود موسوی

چند وقت قبل از شهادت علی بریهی، رفته بودیم دریاچه ارومیه. شهریور بود و ماه رمضان. اونجا ماشینی گیر کرده بود. خواستیم بیرون بیاریم که خودمون گیر کردیم. علی روزه بود ولی ما نتونسته بودیم روزه بگیریم. تو اون هوای گرم و با زبان روزه، خدا بیامرز خیلی صبر داشت، فقط می گفت توکل به خدا، همه چی درست میشه. خلاصه بعد از حدود ۵ ساعت، خدا خواست ماشین رو در آوردیم.
 

خیلی با خدا بود. روزی یه جزء قرآن تو ماه مبارک می خوند. نمی دانم توی شبهای قدر با خدا چی راز و نیاز کرده بود ولی اینو می دونم آرزوش شهادت بود به اون هم رسید.
(راوی: همرزم شهید)
 

آن شهید بارها و در مکان و زمان های مختلف در طی چند سال اخیر از من خواسته بود که برای رسیدن به بزرگ ترین آرزوی زندگیش که شهید شدن باشد دعایش کنم.

در وسط بحث های شیرین دنیایی بحث شهادت را به میان کشیدن امر ساده ای نیست و جز از کسانی که جرعه های ناب عرفانی را از چشمه جوشان مکتب جانبازی سیدالشهدا (علیه السلام) نوشیده اند، بر نمی آید.
 
آخرین بار یک ماه قبل از شهادت بود. هیچ وقت از یادم نمی رود که بر سر ازدواج خود شهید با او بحث می کردم. او به طرز غیرمعمولی به من فهماند که ان شاءالله عمرم به سفره عقد نرسد و قبل از آن به آرزویم برسم.
(راوی: همرزم شهید)
 
 
 

قبل از علمیات، کلاسی رو گذاشتند برای توجیه امداد و اینکه اگر کسی زخمی شد، بداند چگونه جلوی خونریزی خود را بگیرد تا دیگر برادران او را به عقب برگردانند. شهید بریهی سر کلاس حاضر نشد و آخر کار موقع تقسیم باند و لوازم امداد اولیه، سر رسید.

دوست و همرزم شهید به آقا عبد الزهرا گفت: سرکلاس نمیایی، میری بالا، رب گوجه میشی، نمیدونی باید چی کار کنی.
شهید خندید و بعد باند رو تحویل گرفت و به شوخی (که الان معلوم میشه زیادم شوخی نبود) باند رو کف دستش گرفت و دستش رو روی پهلوی راست خودش گذاشت و گفت: یعنی اگر اینجا تیرخورد اینجوری بگذارم؟ بعد قه قه خندید و رفت...

شب عملیات موقعی که درگیر شدیم، من سعی داشتم به کمک بچه‌ها بیام.
بالای سر هرکسی اومدم، تلاش کردم کمکش کنم. بعضی شهید شده بودند و بعضی هم زنده ماندند...
 وقتی رسیدم بالای سر عبدالزهرا، دیدم از پهلوی راستش داره به شدت خون میاد. با باند دستم رو گذاشتم روی زخم، دیدم دستم توی
 بدنش فرو رفت یاد شهید افتادم و همونجا خیلی گریه کردم...


 بعد پیشونی شو بوسیدم، چشماشو بستم و رفتم کمک دیگر بچه ها...
(راوی: همرزم شهید)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 52
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 180
  • علی ۰۰:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    20 0
    بسم رب الشهدا و صدقین ممنون مشرق برای گزارش های علیت ز شهدای صابرین من که خیلی استفاده کردم ---- انشاالله ما هم هرچه زودتر به این عزیزان برسیم یا علی
  • ۰۱:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    39 0
    ان شاا... شفاعت مارو بكنه
  • سیدمحمد ۰۱:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    35 1
    عبدالزهرا، مثل حضرت زهرا، از زخم پهلو شهید شد.پلوی زهرای علی را میخ شکافت و پهلوی علی عبدالزهرا را گلوله.چه شباهتهای غریبی، از نام که بگذریم، دشمن هر دو، یکی بود.حدس می زنم با شلیک یه تک ترانداز از فرزندان حرمله شهید شده باشه.تیر از فاصله خالی جلیقه ضدگلوله عبور کرده پس کار یه حرمله سیرت بود.آخ که عقده منو کشته...
  • دل نگران ۰۵:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    سلام چرا عکس اخری و یکی مونده به اخری رو عکس هاش رو اینجوری گذاشتی صورت چند نفرشون معلومه ایا اونا شهید شدند یا هنوز زنده اند
  • سید حسن هاشمی ۰۸:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    درود بر شهدا.. درود بر مشرق نیوز.. واقعا کار بسیار خوبی رو انجام می دید که این جور گزارش ها رو تهیه می کنید.
  • ۰۸:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    تشکر می کنم که روح جهاد و سلحشوری را با ذکر روحیات و معنویت شهدای صابرین در ما زنده می کیید هنوز هم سپاه پاسداران موج می زند از رزمندگان جان برکفی که حماسه های 8 سال دفاع مقدس را آفریدند و جوانانی وارسته ای که چینین مسیری را در این عصر برای خود برمی گزینند. همواره قدر سپاه را به عنوان جایگاهی برای تربیت جوانان جهادی و انقلابی پاس بداریم.
  • یک رأی ۰۹:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    5 0
    کجایند مردان بی ادعا.................... یا علی (ع) برادر انشاالله که با سید سالار شهدا محشور شوی ((((شیر پاکان ایران زمین ))))
  • ۰۹:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    خیلی این گزارشها عالی و تاثیر گذاره! ولی حالا که تعداد این گزارشها داره زیاد میشه سوالی برام پیش اومده که در سال گذشته و عملیات سپاه در غرب کشور ، تعداد شهدا چند نفر بوده؟
  • ۰۹:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    يعني پارسال اين موقع درياچه اروميه خشک خشک بوده که اين شهيد بزرگوار رفته وسطش نشسته؟؟
  • رضا ۱۰:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    اصل موضوع رو بچسب
  • ۱۰:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    سلام ودرود خداوند بر شهدای عزیز انشاالله که بنوانیم راهشان را ادامه دهیم وشرمنده این عزیزان نشویم. از مشرق هم تشکر می کنم وهر روز صبح به سایت فقط اول به خاطر شهدا سر می زنم وهر چند دقیقه دوباره اینجا را نگاه میکنم چه جذبه ای دارند این شهدا روحشان شاد وراهشان پررهرو
  • ۱۰:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    الله اکبر
  • مهدی ۱۰:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    سلام مشرق جان چرافقط ازشهدای سپاه مینویسی ؟ازتلفات این گروهک کثیف وتاکتیکهایشان وتعداد به درک واصل شدنشان چیزی نمینویسی؟مگر سپاه چقدر دراین عملیات شهید داد یا اصلا تا کجا پیشروی کرد ؟لطفا بایکی از فرماندهانی که دراین نبردها حضور داشته دعوت ومصاحبه کنید اینکه فقط ازشهدا مینویسید وازکشته های انها نمینویسید کار درستی نیست
  • ۱۰:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    یه سوال ... واقعابعد از شهدا چه کردیم؟
  • محمد ۱۰:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    خوشحال یا اینموقع از سال رو نمیدونی چیه یا تاحالا دریاچه ارومیه رو ندیدی!
  • سید110 ۱۱:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    سلام روحش شاد و یادش گرامی باد التماس دعای فرج
  • حاتمی بهابادی ۱۱:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    سلام برمشرق .که با انتشار مطالب هرروزه درباره شهدا دل مارا هوایی می کند.امید است هرروز مطالبی از شهیدان مقابله با پژاک نوشته ومنتشر شود .هنوز شهدای بزرگواری داریم که باید درباره آنها گفته ونوشته شود.سرداران شهید عباسعلی جان نثاری - گودرز نجفی -حسن حسین پور -آیت صدیقی نژاد - محمد سهرابی ثانی وسردار عاصمی وتمامی شهدایی که دراین مسیر به شهادت رسیدند ولو اینکه ازیگان صابرین نباشند.
  • بهرام ۱۱:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    از وقتی که از شهدای تیپ صابرین می نویسید ما را مجنون و هوایی روزهای جنگ و شهادت کرده اید دست شما می بوسیم که در حقیقت خون این شهیدان عالیمقام را زنده کرده اید. یک استاد دانشگاه
  • ۱۲:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    باهوش. دریاچه که خشک شده نمکاش که بخار نمیشه.
  • ۱۲:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    تا قبل این گزارشا فکر نمی کردم جوونای اینجوری هنوزم تو مملکت باشن. فکر می کردم فقط تو لبنان از این شهدای زنده یافت میشه.
  • العبد ۱۲:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
     امروز زنده نگهداشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست. امام خامنه دامت بركاته سلسه گزارشات شهداى صابرين ما رو به سال هاى دفاع مقدس ميبره اجرتون با خودشون- انشاا... شهيد بشين
  • ۱۲:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    همونطور که فرمانده نیروی زمینی سپاه اعلام کرد
  • سید مجتبی ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    همه اینها چهره های طناز و زیبایی دارند حقا که شهادت انتخابی است از طرف ذات حق جل و اعلی انشاء الله دستگیر ما هم باشند
  • مجید ۱۳:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    این گزارش ها به ما میگن که همسن عبدالزهرا که هستی ، تو ایران زندگی میکنی ، ناموسم داری و... آیا اندازه ی عبدالزهرا وجود داری؟؟؟؟ "پس خدایا ما را عاقبت به خیر بمیران"
  • ۱۶:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    به خاک افتادند... تا بر خاک نیافتیم...
  • علی زعیم ۱۷:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    سلام هنوز در شهادت بازاست خدا انشاالاه قسمت ماهم بکنه
  • حسام ۱۷:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    مشرق واقعا که شهدای نیروی انتظامی مظلوم هستند گزارشاتی هم از شهدای ناجا مخصوصا شهدای مرزبانی که در غرب وبخصوص در سیستان وبلوچستان هر روز در حال جان فشانی هستند تهیه کن شهدایی مثل سردار خداکرم0 شهدای مظلوم میرجاوه و خیلی دیگر از شهدای دیگر ناجا
  • ماهان ۱۸:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    13 گل خوشبو در سحرگاه 13 شهریور 90
  • ماهان ۱۸:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    دل نگران جان اگه این سلسله گزارشهای مربوط به شهدای صابرین رو دنبال کنی متوجه میشی که این عزیزان هم شهید شدند
  • ۱۸:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    اقا اشتباهی مثبت دادم
  • ۲۳:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    0 0
    من حدود 50سالمهومدت 18ماه در جبهه حاج عمران خدمت کردم و به لطف خدا اگر روزی لازم باشه باز خواهم برگشت چرا که مدیون شهدا هستم و خدا در انمدت شهادت را نسیبم نکرد
  • لیلا ۱۳:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۶
    0 0
    خداوند روحش را باسرور شهیدان آقاامام حسین (ع) محشور فرماید و روحش را قرین رحمت خود قرار دهد
  • ۱۷:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۶
    0 0
    ممنون از زحماتتون تو پاراگراف اول نوشتین امید نژاد شهید صمد امیدپور هست
  • sajjad ۱۰:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۷
    0 0
    خداوند با بهترین انسانها محشورش فرماید
  • ۱۰:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۷
    0 0
    آقاي مشرق باشي چرت تر از سايت شما در تاييد نظرات تا حالا نديده بودم. هر چي پيام مي ديم تاييد نميشه از چي مي ترسيد بي جنبه ها
  • سیدحکیم ۰۳:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۸
    0 1
    اری اوشهید روستای من است با افتخار می گویم من
  • یوسف ۱۳:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۹
    0 0
    سلام ... واقعا هنوزم باید ماشینو گلی کنیم نمیشد به رنگ خاکی بخریم...ولی واقعا شهادت هنر مردان خداست..یاعلی
  • از روستا ۲۲:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
    0 0
    سلام مشرق جان؛ مردم قدر شهدا رو مي دونن اميدوارم مسئولين قدر شهدا را بدونن و اونا رو ....
  • گمنام ۲۳:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۸/۳۰
    0 0
    سلام روز 13 شهید شده، اصلاح کنید، یا علی
  • محمد ۲۳:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۲
    0 0
    خسته شدیم اینقدر عکس شهدارو میبینیم وعکسشان عمل میکینم
  • همرزم ۱۳:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۱
    0 0
    خوش به سعادتش.اينا زمين براشون سخته.واسه همين به مرگ(شهادت) روي خوش نشون دادن.
  • همدرد ۱۲:۰۰ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۳
    0 0
    اجرتون با امام شهدا
  • امین ۱۶:۱۹ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۷
    0 0
    روحش شاد و یادشون گرامی
  • ۱۸:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۰
    0 0
    بريد اين بچه ها اين نخبه هارو بشناسيد و بشناسونيد چرا دشمن انقدر ازصابرين ميترسه
  • میلاد ۱۰:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۰
    0 0
    نگاه به شبکه های ماهواره ای بی بی سی و صدای آمریکا و من و تو و جم تی وی و فارسی وان و ... ما هنوز هم خوابیم ناشناس جان خدایا خودت بحق شهدا کمکون کن بیدار بشیم و بصیر ...
  • ۱۱:۳۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۳
    0 0
    آرزويي جزپوشيدن لباس بچه هاي صابرين ندارم
  • سامی ۱۵:۴۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۸
    1 0
    من از روستای شهید بریهی هستم من به او افتخار میکنم
  • سمیه ۱۵:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۵
    0 0
    ازشهدا وشمابرادران عزیزم میخواهم که من رادعاکنید چون خداشما رادوست دارد
  • سمیه ۱۵:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۵
    0 0
    ازشهدا وشمابرادران عزیزم میخواهم که من رادعاکنید چون خداشما رادوست دارد
  • ۱۳:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    0 0
    سلام دلم برا عبدالزهرا بریهی خیلی تنگ شده باهم رفتیم تنها برگشتم واقعا شهدا یه چیزایی دارن که امثال من اونا رو ندارن دعاکنید ما هم به رفیقای شهیدمون برسیم یا زهرای
  • ۱۳:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۹
    0 0
    سلام من ۲ سال در دوران آموزش هم اتاقی عبدالزهرا بودم . واقعا لیاقت شهادت را داشت.روحش شاد.
  • حسین ۲۰:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۱/۰۶
    0 0
    سلام من همشهری و هم اتاقی دوران دانشکده شهید هستم ،عبدالزهرا لیاقت شهادت رو داشت ، شادی روحش و دیگر شهدا صلوات

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس