به گزارش مشرق، منطقه یکم دریایی ارتش در بندرعباس (منطقه امامت) در میان مناطق 4 گانه نیروی دریایی ارتش، بزرگترین و مهمترین منطقه است که از موقعیت مهمی در خلیج فارس برخوردار است.
وجود مراکز مهمی نظیر کارخانجات، ناوتیپ های سطحی و زیر سطحی و زیرساخت های متعددی که از قدیم در آنجا وجود داشته، این منطقه را در میان دیگر مناطق سرآمد کرده است.
برای آشنایی با منطقه یکم دریایی ارتش و ماموریتهای آن با امیر دریاداردوم مجتبی محمدی فرمانده این منطقه گفتگو کردیم.
امیر محمدی متولد سال 1349، اهل شهرستان نور استان مازندران، در سال 1367 از طریق کنکور سراسری وارد ارتش شد و تحصیلات خود را در دانشکاه علوم دریایی امام خمینی(ره) نوشهر پشت سر گذاشت.
وی از سال 1373 به بندرعباس آمده و در یگان های مختلف شناوری ازجمله ناوشکن الوند، برخی شناورهای کلاس دلوارو ناوهای نیروبر خدمت کرده است.
وی با گذراندن دوره دانشگاه فرماندهی و ستاد (دافوس) به معاونت عملیات نیروی دریایی منتقل و از آذرماه سال 96 نیز با حکم امیر دریادار خانزادی فرمانده نیروی دریایی ارتش به فرماندهی منطقه یکم امامت در بندرعباس منصوب شد.
متن گفتگو با امیر مجتبی محمدی را در ادامه میخوانید:
** گسترش مناطق دریایی ارتش در قالب طرح ولایت
* با توجه به اینکه حوزه ماموریتی اصلی نیروی دریایی ارتش از چند سال قبل، دریای عمان، شمال اقیانوس هند و دریاهای آزاد اعلام شده است، ولی هنوز منطقه یکم نداجا مستقر در بندرعباس مهمترین و بزرگترین منطقه این نیرو محسوب میشود. این بزرگی و اهمیت منطقه یکم از چه فاکتورهایی نشات می گیرد؟
منطقه یکم امامت نیروی دریایی ارتش در شرایط فعلی بزرگترین منطقه عملیاتی نداجا چه از لحاظ وسعت و چه تعداد و تنوع یگانها است و این گستردگی به خاطر اهمیت خاص فعلی در حوزه ماموریتی نیروی دریایی نیست بلکه به دلیل زیرساختهای استقراری این نیرو از گذشته است که در خلیج فارس و دریای عمان ایجاب میکرد تا بزرگترین پایگاه استقراری و پشتیبانی تشکیل شود.
لذا بزرگترین مراکز نظیر کارخانجات، هوادریا و دیگر ردههای تعمیراتی و پشتیبانی در اینجا شکل گرفت و منطقه یکم را به بزرگترین منطقه تبدیل کرد.
اگر بخواهیم تدابیر فرمانده معظم کل قوا در تغییر حوزه مسئولیت نداجا و کشاندن آن از خلیج فارس و دریای عمان به اقیانوس هند و آبهای آزاد را مورد توجه قرار دهیم، از لحاظ محدوده و محل استقرار شاید بتوانیم بگوییم که کُنارک به عنوان منطقه سوم و جاسک به عنوان منطقه دوم از اهمیت استقراری و سوقالجیشی به مراتب مهمتری نسبت به بندرعباس در ماموریتهای نداجا برخوردار هستند ولی با توجه به اینکه هنوز زیرساختها در این مناطق تکمیل نشده، بندرعباس به عنوان بزرگترین پایگاه شناخته میشود.
البته در قالب یک طرح بسیار عظیم، تحت عنوان طرح مبارک ولایت، در آینده نه چندان دور این مناطق هم گستردگی و اهمیت خود را به دست خواهند آورد.
از طرف دیگر بندرعباس یک گذرگاه مهم ورود به خلیج فارس است که در کنار مهمترین موقعیت راهبردی یعنی تنگه هرمز قرار گرفته است و همه زیرساختهای پشتیبانی مثل ردههای تعمیراتی و مجموعههای عظیم کارخانجات نیز در اینجا قرار دارد.
این منطقه همچنین به لحاظ جغرافیایی در پناه سه جزیره مهم قشم، هرمز و لارک قرار گرفته و یک لنگرگاه وسیع خدادادی با عمق مناسب نیز در اختیار دارد که میتواند مامن و پایگاه تعداد زیادی از شناورها باشد.
با این تفاسیر، این زیرساختهای آمادگاهی و پشتیبانی در بندرعباس موجب شده تا این منطقه به عنوان حساسترین منطقه عملیاتی نداجا در حال حاضر نام بگیرد.
نکته دیگر آنکه ما در این منطقه از همه حوزههای تجهیزات در تمامی سطوح هوادریا، موشکی، سطحی، زیرسطحی و تکاوران برخورداریم که این منطقه را به بزرگترین و متنوعترین لشکر ارتش و نیروی دریایی تبدیل کرده است.
** امنیت تنگه هرمز کم شدنی نیست
* در مقاطع مختلف وقتی موضوع تنگه هرمز داغ می شود، گاها برخی تحلیلها را میخوانیم که میگوید این تنگه دیگر اهمیت سابق خود را ندارد و یا در آینده از اهمیت آن کاسته خواهد شد. به عنوان مثال اینطور وانمود می کنند که کشورهایی مثل عربستان می توانند از طرق دیگر غیر از تنگه هرمز اقدام به صادرات نفت کنند. به نظر شما این تحلیل ها که عمدتا از جانب همین کشورها مطرح می شود، چقدر قابل قبول است؟
اهمیت تنگه هرمز فقط به حوزه اقتصادی مربوط نمیشود. البته این منطقه یکی از شاهراههای عبور انرژی در دنیا است اما به هر حال گفته میشود که برخی کشورها مثل عربستان راههای دیگری هم برای انتقال انرژی و نفت و گاز خود دارند مثل دریای سرخ ولی کشورهای دیگر که بخش قابل ملاحظهای از درصد تولید انرژی جهان را تشکیل میدهند مثل کویت، عراق، قطر، بحرین و امارات مجبورند از این تنگه عبور کنند.
از اینها گذشته، به لحاظ اهمیت نظامی نیز تنگه هرمز یک موقعیت سوقالجیشی مهم دارد و اسم آن هم که از زمان صفویه نامگذاری شده به خاطر نزدیکیاش به جزیره هرمز است که از آنجا میتوان به صورت کامل از لحاظ نظام تمامی ترددها در این منطقه را کنترل کرد.
این اتفاق از همان دوران صفویه به واسطه برد توپخانه و نیز شناورهایی که در آن زمان وجود داشت برقرار بوده و امروز نیز این منطقه نقش بسزایی برای کشورمان دارد و از طریق آن میتوان تمامیت ارضی را کاملا در کنترل داشت.
از طرف دیگر تمام کشورها حتی دشمنانی مثل آمریکا و اسرائیل مجبورند برای رسیدن به کشورهای مقصد در خلیجفارس از این تنگه عبور کنند. به طور مثال پایگاه ناوگان پنجم دریایی آمریکا در بحرین است و آنها میبایست از این مسیر برای رفتن به آنجا استفاده کنند همچنین در خلیج فارس ما جزایر متعددی داریم که هر کدام از آنها حکم یک فرودگاه ثابت و یا یک ناو هواپیمابر را دارد که اهمیت ژئوپولیتیک خلیج فارس را برای ما بیشتر میکند.
در کنار این موارد، بسیاری از واردات، خصوصا برای کشورهایی که در حوزه خلیج فارس تنها مصرفکننده هستند و یا صنعت آنها وابسته به مواد اولیه وارداتی است باید از طریق دریا انجام شود. بنابراین حالا حالاها نمیتوان گفت که از اهمیت تنگه هرمز کاسته میشود.
تنگه هرمز در کنار تنگههای مالاکا و بابالمندب یک مثلث طلایی را در حوزه صادرات و واردات جهانی تشکیل میدهند که در اقتصاد دنیا تاثیر گذارند.
** ایران میتواند امنیت منطقه را تضمین کند
البته در اینجا باید به این نکته هم توجه داشت که ایران هیچگاه به دنبال بستن تنگه هرمز و یا ناامن کردن آن در شرایط عادی نبوده و نیست بلکه سخن ما همیشه این است که ما میتوانیم امنیت منطقه را تضمین کنیم و سیاستهای جمهوری اسلامی بر این استوار است که کشورهای منطقه با تشریک مساعی و اتحاد با هم میتوانند خودشان امنیت منطقه را تامین کرده و هیچ نیازی به حضور بیگانه نیست.
شما میبینید که هرگاه نیروی دریایی و یا دیگر نیروهای مسلح ما در این منطقه رزمایشی برگزار میکنند شعار اصلی آنها پیام صلح و دوستی برای کشورهای همسایه است.
** امنیت شناورهای تجاری ایران را تضمین میکنیم
* یکی از ماموریتهای اصلی نیروی دریایی ارتش در سالهای اخیر خصوصا، حراست از خطوط مواصلاتی و کشتیهای تجاری در آبهای دوردست است که عمدتا هم ناوگروهها از همین منطقه یکم اعزام میشوند. چقدر این ماموریت ها موفق بوده و چه برنامه ای برای ادامه آن وجود دارد؟
یکی از ماموریتهای اصلی ما حفاظت از منابع و منافع جمهوری اسلامی ایران در آبهای سرزمینی، فلات قاره، آبهای آزاد و اخیراً در همه آبهای مورد علاقه است. الان بخش قابل توجهی از ناوگان تجاری ما در آبهای دنیا مشغول تردد و تبادل هستند و این نیازمند آن است تا امنیت همه خطوط برای آنها برقرار باشند و نیروی دریایی این امنیت را تضمین میکند.
خصوصا از سال 88 که با پدیده شوم دزدی دریایی بعضی خطوط مواصلاتی مثلا در غرب دچار مشکل شد این نیروی دریایی است که با روشهای مختلف امنیت را برای شناورهای ایرانی و یا کشتیهایی که بار ایران را حمل میکنند برقرار کرده و البته اگر شناور دیگری هم نیاز به کمک داشته باشد به کمک آن خواهد رفت.
امروز ناوگروههای ما در خلیج عدن و دریای سرخ و جنوب اقیانوس هند و جنوب شرق آسیا حضور دارند و ضامن امنیت برای کشتیهای تجاری جمهوری اسلامی در این مناطق هستند.
ما بیش از 200 مورد درگیری با دزدان دریایی داشتیم که البته خوشبختانه همه آنها با موفقیت دفع شده است و ما توانستهایم با بکارگیری نیروهای عملیات ویژه و همچنین از طریق ناوگروهها این امنیت برا برقرار کنیم.
البته من یکی از مهمترین دستاوردهای این ناوگروهها را اهتزاز پرچم جمهوری اسلامی ایران در آبهای دوردست میدانم. اینکه یک کشتی تجاری هزاران کیلومتر دورتر از کشور کمک بخواهد و شناور نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به کمک آن برود یک احساس امنیت برای این شناورها بوجود میآورد برای پرسنل و کارکنان شناورها نیز موجب افزایش اعتماد به نفس و کسب تجربه شده و آنها را آب دیده تر میکند و آنها برای یک خیز بزرگ برای حضور در مسیرهای دورتر آماده میشوند.
ما با هر شناور ایرانی که بخواهد در این خطوط مواصلاتی حرکت کند نیرو میفرستیم و از آنها پشتیبانی میکنیم و امنیت آنها را تضمین میکنیم و دائم با آنها در ارتباط هستیم.
البته حوزههای دیگر در عرصه دریا مثل جابجایی سکوها و یا حفاری در آبهای آزاد و شیلات نیز نیازمند تامین امنیت هستند که همه آنها در دستور کار ما قرار دارند.
** دلایل کم شدن حضور ناوهای فرامنطقهای در خلیج فارس
* بارها از مشکل زا بودن حضور ناوگان دریایی کشورهای فرامنطقهای در منطقه سخن گفته شده است. از مضراتی که در حوزه های زیست محیطی دارند تا مشکلات امنیتی و دخالت در امور دیگران. از منظر شما مهمترین ضرر حضور آنها در این منطقه چیست؟
من صراحتا نمیتوانم بحث خطرهای زیست محیطی این شناورها را تایید یا رد کنم چون در این حوزه اطلاعزیادی ندارم ولی مهمترین خطری که اینها در منطقه دارند ایجاد هزینه برای کشورهای میزبان و بهانهتراشی برای حضورشان به منظور رسیدن به اهداف سیاسی خود است.
در 6 ماه ابتدای سال یعنی از اولین روز فروردین امسال هیچ شناور تاثیرگذاری چه از ائتلاف و چه از آمریکا، فرانسه، انگلیس در خلیج فارس و دریای عمان وجود ندارد (تاریخ مصاحبه اوایل مهرماه سال جاری بوده است) که شامل ناوهای هواپیمابر و یا زیردریایی میشود و میبینیم که هیچ اتفاق خاصی هم رخ نداده است.
درواقع آنها وقتی که میخواهند یک موضوع سیاسی را برجسته کرده و یا کشوری را به عنوان تهدید نشان دهند دست به چنین حضوری میزنند که هم برای خودشان و هم برای کشورهای میزبان هزینه زیادی دارد.
این در حالیست که همه کشورهای منطقه و همسایه خلیج فارس میتوانند با یک ائتلاف محلی و یا همکاریهای حسن همجواری با کمک یکدیگر امنیت منطقه را حفظ کرده و آن را اداره کنند.
* دلایل کمرنگ شدن حضور آنها در منطقه چه چیزی است؟
من فکر میکنم یکی از دلایل مهم کم شدن حضور آنها،همین میلیاردها دلار هزینه ای است که روی دستشان گذاشته است. چرا که شما هزینه سوخت، تعمیر و نگهداری، مهمات، استهلاک و حتی غذای روزانه نیروهای این شناورها را اگر در نظر بگیرید میبینید که یک هزینه بسیار زیاد میشود.
دلیل دیگر میتواند احساس خطر آنها در حوزه غافلگیری باشد. برخلاف نظر عوام که فکر میکنند اگر تعداد شناورهای فرامنطقهای در نزدیکی ساحل یک کشور زیاد شد خطری ممکن است آن را تهدید کند، ولی این شناورها درواقع در زمان جنگ دورتر رفته و از تسلیحات دورایستا استفاده میکنند. البته من به هیچ عنوان میخواهم بگویم که الان تهدیدی وجود دارد ولی به هر حال سیاستهای آنها عوض شده و به سمت شناورهای سبک رفتهاند.
** نقش نداجا در پیشبرد اهداف دیپلماسی
* رهبر معظم انقلاب تعبیری درباره نیروی دریایی دارند که آن را یک نیروی سیاسی و موثر در دیپلماسی میدانند. چه عوامل و مختصاتی در این نیرو باعث شده که ما شاهد چنین تعابیری باشیم؟
فرمانده معظم کل قوا نیروی دریایی ارتش را یک نیروی سیاسی، بینالمللی، نظامی و علمی معرفی کرده اند. آن بعد بینالمللی و سیاسی به دلیل نقشآفرینی است که این نیرو در حوزه دیپلماسی نظامی انجام میدهد.
عرف این است که وقتی ناوگروه یا شناوری به ماموریت دوردست میرود، برای تامین نیازهای پشتیبانی و امکانات ساحلی، با کشورهایی که در این مسیر هستند هماهنگ شود و نیروی دریایی هم معمولا این کار را انجام میدهد که البته همه آنها بر اساس عرف سیاسی و دیپلماتیک و با هماهنگی دستگاه سیاست خارجی است.
بنابراین از آنجایی که نیروی دریایی امروز به یک نیروی اقیانوسی تبدیل شده، میبایست در آبهای دوردست حضور داشته باشد و همین حضور و اینکه معمولا ناوهای ما چند ماه در فواصل چند هزار کیلومتری از آبهای کشور در دریا به سر میبرند نیازمند این مراودات با دیگر کشورها هست که البته این مراودات گاها به منظور تامین نیازها و در برخی موارد نیز با هدف تبادل فرهنگ دریایی و یا همکاریهای دوجانبه صورت میگیرد.
البته انجام مسابقات ورزشی مشترک و یا تمرینات مشترک براساس عرف بینالمللی نیز صورت میگیرد که موجب ارتقاء توانمندیهای مشترک و نیز یکی شدن زبان دریایی و استحکام دوستی دو کشور میشود.