به گزارش مشرق، روز دوشنبه دومبهمنماه امسال زن جوانی به اداره پلیس رفت و از مرد پژو سواری به اتهام آدمربایی و اخاذی شکایت کرد.
جوان نوشت: شاکی در توضیح ماجرا گفت: حدود یکسال قبل از طریق شبکه اجتماعی لاین با فردی که خودش را شهلا معرفی کرد آشنا شدم. شهلا خودش را زن جوانی معرفی کرد که تجربه کارهای هنری داشت و از عکس پروفایلش هم مشخص بود که زن زیبا و جوانی است. ما هر روز با هم ارتباط پیامکی داشتیم تا اینکه با هم صمیمی شدیم به طوریکه از مشکلات زندگیمان با هم حرف میزدیم و به هم مشورت میدادیم. شهلا در این مدت خیلی به من ابراز محبت کرد و خودش را به من نزدیک کرد تا جایی که من هر روز با او درد دل میکردم و رازهای زندگیام را برای او تعریف میکردم. چند باری هم عکسها و فیلمهای شخصیام را برای او فرستادم و شهلا هم چند عکس از خودش برای من فرستاد.
وی ادامه داد: پس از یکسال ارتباط پیامکی در نهایت چندی قبل شهلا داخل پارکی با من قرار ملاقات گذاشت تا با هم از نزدیک آشنا شویم. آن روز با اشتیاق زیاد به محل قرار رفتم تا شهلا را از نزدیک ببینم، اما وقتی به محل قرار رسیدم به جای شهلا با مرد ناشناسی ملاقات کردم و فهمیدم که او مرا فریب داده است. بلافاصله تصمیم گرفتم از پارک بیرون بیایم که راه مرا سد کرد.
مرد غریبه که خودش را پرویز معرفی و تهدید کرد تمامی اطلاعات خانوادگی و عکسهای شخصی مرا در اختیار دارد و اگر به او پول ندهم با انتشار عکس و اطلاعات خانوادگیام در فضای مجازی آبروی مرا میبرد. به خاطر ترس از آبرویم حدود 500 هزار تومان پولی که داخل کارتم بود به کارتش واریز کردم و امیدوار بودم دیگر مزاحمم نشود، اما چند روز بعد پرویز دوباره مرا تهدید کرد و گفت به حسابش پول واریز کنم. او هر چند روز یکبار به جلوی مدرسهای که من سرویس تعدادی از دانشآموزان آن را به عهده داشتم میآمد و برای من مزاحمت ایجاد میکرد به طوریکه من مجبور شدم در چند نوبت 12میلیون تومان به حسابش پول واریز کنم.
زن جوان در حالی که گریه میکرد، گفت: چند روز قبل پرویز دوباره به سراغم آمد و باتهدید چاقو و اسلحه کلتی که همراه داشت مرا به زور سوار خودروی پژوی پرشیای سفیدی کرد و به خانهاش برد. پرویز گفت هر چقدر پول دارم به او بدهم، اما من پولی نداشتم که او چهار عدد النگوی طلای مرا که 5میلیون تومان ارزش داشت به زور از من گرفت و بعد مرا رها کرد. با گریه و التماس از او خواستم که دیگر مزاحم من نشود، چون تمامی پولهای پساندازم و طلاهایم را به او داده بودم، اما او چند روز قبل دوباره جلوی مرا داخل خیابان گرفت و مرا به زور سوار خودرواش کرد و گفت باید خودروام را به نام او بزنم. پس از این شروع به داد و فریاد کردم که یکی از همکارانم متوجه شد و به کمک من آمد. پرویز با دیدن همکارم خودرواش را روشن و حرکت کرد و من هم با داد و فریاد از مردم درخواست کمک کردم تا اینکه مجبور شد پس از طی مسافت کوتاهی مرا رها کرد و از محل گریخت.
پس از این تصمیم گرفتم از پرویز به اتهام اخاذی و آدمربایی شکایت کنم.
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی رضوانی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت، ساعت 14:20 شنبه 21 بهمنماه مأموران دریافتند متهم با خودرواش در یکی از خیابانهای جنوبی تهران با اتوبوس مسافربری تصادف کرده و پس از انتقال به بیمارستان هفتم تیر فوت کرده است. بدین ترتیب با فوت متهم تحت تعقیب پلیس، پرونده شکایت زن جوان بسته شد.