نويسنده وبلاگ "رمز دشمن شناسي" در جديدترين مطلب وبلاگ خود به بررسي فعاليت ها و گرايشات فکري حسين بشيريه پرداخت و نوشت:
حسين بشيريه متولد 1332 در شهر همدان است. وي مقطع ليسانس علوم سياسي را در دانشگاه تهران، فوق ليسانس رفتار شناسي سياسي را در دانشگاه اکسس انگليس و دکتراي تئوري سياسي را در دانشگاه ليورپول گذراند. حسين بشيريه در اوايل دهه هفتاد به ايران بازگشت و کار تدريس خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد.
بشيريه که دکتراي تئوري هاي سياسي خود را در سال 1982 از انگلستان گرفته است، دموکراسي را همان گونه ميفهمد که در دانشگاههاي غربي تدريس ميشود.
رفتارها و نظرات بسياري از سران جبهه مشارکت مانند سعيد حجاريان را بايد در تفکرات حسين بشيريه جستجو کرد. شخصي که اگرچه شاگردانش شروع کننده جريان اصلاحات بودند اما خودش هميشه نقش پشت پرده را ايفا کرده است.
بشيريه يکي از عناصر پشت پرده و از نويسندگان برنامه چهارم توسعه است. باور اين موضوع شايد به نظر سخت بيايد که در برنامه چهارم توسعه قسمتهايي مبني بر لزوم رابطه با رژيم صهيونيستي گنجانده شده بود.
وقتي دکتر بشيريه ترجمه خود از اثر مشهور توماس هابز؛ لوياتان را منتشر کرد، سعيد حجاريان در مقالهاي در روزنامه ايران از اين کار استاد خود استقبال فراواني کرد. اين اثر مشهور اولين شرح جامع درباره دولت مدرن و ويژگيهاي آن است که مهمترين ويژگي دولت مدرن را " جدايي دين از سياست " معرفي کرده است.
يک سال قبل از انتشار ترجمه اين اثر در سال 1379 دکتر بشيريه در جلسهاي در دفتر مطالعات و تحقيقات وزارت کشور، اسم تئوري خود را گفت: " ايران راهي جز توسعه سياسي ندارد و توسعه سياسي هم معنايي جز دموکراتيزاسيون ندارد."
براساس اطلاعات منتشر شده در سايت مرکز بين المللي محققام ويلسون، حسين بشيريه از جمله افرادي است که با هاله اسفندياري در مرکز مطالعات خاورميانه اين موسسه همکاري داشته است. (روزنامه کيهان 5/7/88)
حسين بشيريه طي تاليفات و ترجمههاي متععد خود انديشمندان غربي و تفکرات آنان مانند يورگن هابرماس را به دانشجويان خود معرفي ميکند و همواره در تلاش است نشان دهد اگر ايران بخواهد وارد جهان نو شود چاره جز "اصلاحات از بالا" ندارد. بشيريه آنقدر هابرماس را موجه جلوه داده بود که جريان اصلاح طلب و دانشجويان بسياري با او ديدار کردند و از نزديک شنونده سخنان کسي شدند که بشيريه در سال 75 با ترجمه کتاب "نقد در حوزه عمومي" او را به دانشجويان معرفي کرده بود.
در سال 1381 دکتر بشيريه کتاب مهمي با نام " ديباچهاي بر جامعه شناسي سياسي در ايران / دوره جمهوري اسلامي " منتشر ميکند که در اين کتاب پس از تحليل طبقاتي و سياسي دولت جمهوري اسلامي آن را در قالب سه دوره تاريخي تقسيم بندي ميکند:
1-دولت ايدئولوژيک جامع القوا ( دولت ميرحسين موسوي از 60 تا 68)
2-دولت دموکراسي صوري ( دولت هاشمي رفسنجاني از 68 تا 76)
3-دولت شبه دموکراتيک ( دولت خاتمي )
بشيريه در جمع بندي اين کتاب به اصلاحات سياسي و فرآيند گذار به دموکراسي ميپردازد و چنين ميگويد: " جريان اصلاحات سياسي در ايران از همان آغاز(1376) با واکنشهاي ضد اصلاحي روبرو گرديد. ضديت با اصلاحات بطور مستقيم و غير مستقيم مبتني بر نظريه پردازيهايي که به شيوه رمانتيکي به تقديس جنگ و خشونت ميپردازد و با دموکراسي و جامعه مدني و ليبراليسم سر ستيز دارند. از ديدگاه چنين نظريه پردازاني ايدئولوژي بالاتر از هر قانوني است و نمي توان با ابزار قانون آرمانهاي ايدئولوژيک را محدود کرد. حتي خشونت بعنوان مقولهاي مهم در فلسفه سياسي اسلام مورد تاکيد قرار ميگيرد."
خواندن اين کتاب ميتواند به شما بگويد که به زعم سکولار بودن بشيريه، دولتهاي اينده جمهوري اسلامي چه شکلي و داراي چه ظرفيتي هستند.
بشيريه در مقالهاي با نام " زوال هويت سياسي، غروب ايدئولوژيهاي هويت ساز " معتقد است : " ايدئولوژي انقلاب اسلامي پس از انتقال کامل قدرت به گروههاي اسلام خواه و خذف گروههاي ليبرال از عرصه قدرت، مجموعهاي از هويتها و خودفهميها را ارائه کرد. در نتيجه مفاهيمي چون امت اسلامي، ملت اسلامي، جمهوري اسلامي، وحدت امت و جهان اسلام در مقابل غرب و غير اسلام بر کل ارتباطات سياسي و عمومي غلبه يافت و عرصه براي ظهور هويتهاي ديگر تنگ شد.
زماني که فرماليسم مذهبي در عرصه عمومي و سياسي و در سطح ادارات و مدارس گسترش يافت، کوشش براي هويت سازي اسلامي و گسترش مذهب بعنوان جزيي از سياست عمومي و اجتماعي حکومت اسلامي شد.
در نتيجه ناسيوناليسم ايراني به شکلي که در ادبيات فارسي بويژه در آثار فردوسي و حافظ و خيام عرضه ميشد، مورد بي مهري قرار گرفت! "
بشيريه معتقد است گسترش مذهب در کنار حکومتداري باعث جلوگيري از پيشرفت حکومت ميشود و ميخواهد هر چيزي را جايگزين مذهب کند چرا که هيچ چيز به اندازه دين تاثير ندارد و حال چه چيز بهتر از مطرح کردن مسئله ايران و ايراني بودن.
البته طرح اين موضوع منافاتي با دين ندارد اما نحوه طرح کردن بشيريه به گونهاي است که عدهاي سريعا مقابل دين موضع ميگيرند و بشيريه را حمايت ميکنند.
حسين بشيريه قرن بيست يکم را قرن گذار قطعي جهان به دموکراسي و ظهور دموکراسي جهاني ميداند. و در مقالهاي تحت عنوان " نقش نخبگان در گذار به دموکراسي" چنين ميگويد: " تجربه تاريخي نشان ميدهد که در واقع گذار به دموکراسي صرفا از بالا اتفاق افتاده است يا از طريق تحميل دموکراسي!! و هرگاه طبقات پايين وارد عرصه سياست شدند دست کم در آغاز کار نه به سوي دموکراسي بلکه بسوي استقرار نوعي استبداد انقلابي رفتهاند."
در اينجا ميتوان اين سئوال را از دکتر بشيريه پرسيد که تحميل دموکراسي همان دموکراسي در عراق و افغانستان است که تحميل شد؟ آيا دموکراسي مورد نظر ايشان براي ايران هم همين گونه است؟
البته از فردي مانند دکتر حسين بشيريه که سالهاي طولاني در انگليس و در دانشگاههاي انگليس استعمارگر مشغول به تحصيل بوده است و تحت تاثير انديشه هاي انگليس قرار گرفته است، بيش از اين هم نميتوان انتظار داشت.
حسين بشيريه طي دو دهه اخير با تاليف و ترجمه بيش از صد عنوان کتاب و مقاله جايگاهي عميق و موثر در تغيير انديشه سياسي برخي نخبگان مانند حجاريان و جريان به اصطلاح روشنفکري و همچنين ترويج دموکراسي و مفاهيم مدرنيته داشته است.
نکته قابل توجه در اينجا آن است که اکثر کتابهاي بشيريه در کلاسهاي رشته علوم سياسي توسط شاگردان بشيريه تدريس ميشود و منابع کنکور کارشناسي ارشد هم از کتب بشيريه ميباشند و اينگونه اکثر دانشجويان اين رشته با اين سهل انگاري وزارت علوم و گروههاي تدوين و معرفي کننده کتب درسي دانشگاهها، با مباني سکولاريستي، ليبرالي و افکار ضد نظام جمهوري اسلامي آشنا شده و در نهايت افرادي نظير سعيد حجاريان و ... تبديل شده يا اينکه جبههاي به مانند دوم خرداد را شکل ميدهند.
نمونههاي زير برخي کتب حسين بشيريه در منابع کنکور کارشناسي ارشد ميباشد:
گرايش علوم سياسي
1-آموزش دانش سياسي ( ضريب 2)
2-تاريخ انديشههاي سياسي در قرن بيستم ( ضريب 1)
3-جامعه شناسي سياسي ( ضريب 1 )
گرايش روابط بين الملل
1-تاريخ انديشههاي سياسي در قرن بيشتم ( ضريب 1 )
گرايش انديشه سياسي
1-آموزش دانش سياسي ( ضريب 2)
2-تاريخ انديشههاي سياسي در قرن بيستم ( ضريب 1 )
گرايش ديپلماسي و سازمانهاي بين الملل
1-آموزش دانش سياسي (ضريب 1 )
گرايش مطالعات منطقهاي و ايران
1-آموزش دانش سياسي ( ضريب 1)
اين وبلاگ نويس در ادامه مطلب خود نوشت: با توجه به موارد ذکر شده توصيه ميگردد کتب حسين بشيريه از چارت درسي کارشناسي علوم سياسي و منابع کنکور کارشناسي ارشد آن حذف گردند.
دشمن که تاکنون از طرق مختلف وارد جنگ عليه انقلاب اسلامي شده اين بار در جنگ نرم وارد شده است و تصميم به تغيير از درون دارد تا بدين ترتيب توان ملي ايران را تضعيف کرده و ايران را در صحنه بين المللي منزوي سازند.
در اين استراتژي دشمن با شازماندهي تهاجم فرهنگي سياسي رواني و تبليغاتي و تطهير خود در افکار عمومي ملت ايران بويژه نسل جوان، حمله به مباني اعتقادي و ارزشهاي اسلامي و ملي را در دستور کار خود دارند و با القاي ناکارآمدي نظام، کليه دستاوردهاي مثبت گذشته را بصورت اغراق آميزي نفي مي کنند.
خداوند اهل ايمان را که داراي عقيده و اصول ثابت هستند در دنيا و آخرت پايدار ميدارد. ( سوره ابراهيم- آيه 27)
بشيريه معتقد است گسترش مذهب در کنار حکومتداري باعث جلوگيري از پيشرفت حکومت ميشود و ميخواهد هر چيزي را جايگزين مذهب کند چرا که هيچ چيز به اندازه دين تاثير ندارد و حال چه چيز بهتر از مطرح کردن مسئله ايران و ايراني بودن.