گروه جهاد و مقاومت مشرق - حجت الاسلام دکتر محمد مهدی بهداروند؛ نویسنده «زندان الرشید» و «گمشده من» در متنی نوشت:حجت الاسلام محمد مهدی بهداروند نویسنده کتابهایی همچون «زندان الرشید» و « گمشده من » به یابود شرکت دوباره اش در جشنواره خودجوش و مردمی دانش اموزی فیلم دفاع مقدس ، این بار بدون حضور مادی دبیر شهیدش ، سعید سیاح طاهری در بوشهر، متن زیر را نوشته است:
ایستادن به احترام دبیر جشنواره
به یاد بود شهید حاج سعید طاهری
سلام دبیر عزیز! از بهشت چه خبر؟ این جا ما حالمان اصلاً خوب نیست.
دهمین جشنواره سینمایی دانشآموزی این بار در استان زرخیر بوشهر در اواخر فروردین 1395 رونمایی شد و حال و هوای دیگری داشت. این بار به خلاف دفعات قبل جای دبیر جشنواره آقای حاج سعید طاهری خالی بود و همه این خلأ را به خوبی حس میکردند.
در هر جشنواره همیشه وقتی هواپیما در زمین فرودگاه مینشست، این چهره خندان دبیر جشنواره بود که به استقبالمان میآمد و خیر مقدم میگفت. این بار دیدن چهره دکتر حبیب احمدزاده تمام آن خاطرات خوب را تداعی نمود و از حاج سعید هیچ خبری نبود که نبود.
در تمام اجراها وقتی ملاصالح و خانم آزادی از بالای سن، افراد را صدا میزدند تمام حس و حال من دیدن حاج سعید بود که همیشه در آخر سالن روی صندلی در گوشهای مینشست و کار را نظاره میکرد.
این بار صدا و سیمای او اصلاً نبود و همین برایمان کلی غم و غصه درست کرد. خانم احدی که طبق معمول پیگیر کارهای اجرایی جشنواره بود میگفت نمیدانم چرا گاهی اوقات برای حل مشکلات میخواهم به سراغ آقای طاهری بروم ولی متوجه میشوم او دیگر نیست.
دبیر عزیز جشنواره! حالا چه وقت رفتن بود؟ تمام دانشآموزان انتظار تو را میکشیدند.
هنرمندانی که برای برنامه میآمدند تا حرفی از جشنواره میشد میگفتند جای حاج سعید خالی! هر بار این نام مهربان تو بود که در حرفهایمان گل میانداخت.
حاج سعید عزیز! شهادت تو در سوریه برند افتخار جشنواره ما شد. ما اولین شهید بینالمللیمان را در روند برنامههایمان تقدیم نمودیم و این چیز کمی نبود، و این یعنی یک سعادت بیبدیل.
دبیر عزیز! یادت هست گاهی اوقات که خانم آزادی صدایمان میزد یاد خندههای تو با دل من بازی میکرد که میگفتی دکتر زودتر برو بالای سن که برنامه بهتر شود.
دبیر عزیز! این بار از فرودگاه بوشهر تا هتل دلوار برایت گریه کردم. هیچکس نمیدانست که از دست دادن یک دوست چقدر میتواند خسارت بار باشد.
دبیر عزیز! در بهشت هر چه هست گوارای وجودت ولی این جا در این جهنم دنیا ما تمام حواسمان هست که عاقبتمان چه میشود.
در بوشهر در پایان برنامههایمان وقتی به دیدار نماینده ولی فقیه در استان یعنی آیتالله صفاییبوشهری رفتیم، این نام تو بود که نقل محفلمان شد و همه برای تو دلتنگ شدند ولی کسی به رویش نمیآورد. البته دیدن علیاکبر و همسرش قدری دلتنگی ما را تسلی داد چون دیدن آنها حال و هوای ما را کمی بهتر کرد.
امسال به نیابت تو همه بچهها با تمام توان و جان و دل پای کار بودن و برنامه را با بهترین وجه به پایان بردند. از جنب و جوشهای برادر خوبم دکتر حبیب احمدزاده تا خواهر مهربانم سرکار خانم احدی تا خندههای محمد یاراحمدی عزیز تا جیغ و فریادهای دخترم خانم آزادی تا دلتنگی ملاصالح برای تو در آخر شب تا... همه میخواستند حالا که تو به حسب ظاهر نیستی کم نگذارند و یک حالی به تو بدهند.
دبیر عزیز! در بوشهر هر بار که دریچه دوربین عکاس برای گرفتن عکس یادگاری همه را در دل خودش جای میداد، انگار این صدای تو بود که به گوشم میرسید که مثل سابق به عکاس میگفتی: یک عکس نگیر چندتا بگیر. خاطرهاند این عکسها.
اینک جشنواره با حضور هنرمندانی مهربان چون استاد خسرو سینایی، سرکار خانم آزیتا حاجیان، آقای صالحی، سمیر کیمیا و مالک خودمان و سرکار خانم حسینی راوی کتاب ارزشمند دا و... . به ایستگاه پایانیاش رسید و یک بار دیگر پروندهاش با تمام و کمال بسته شد و اینها همه مرهون نگاه و یاد سبز تو بود.
دبیر عزیز! تا جشنواره بعدی فاصله داریم. نمیدانم مشکل شیمیاییمان اجازه میدهد جشنواره بعدیمان را ببینم یا نه ولی تو برایمان در بهشت دعا کن.
دعا کن قدر خوبیهای همدیگر را بدانیم
دعا کن قدر سرمایههایمان را بدانیم
دعا کن عقلمان راهنمایمان باشد
دعا کن کدورتها و احساسهای کاذب سد راهمان نشوند
دعا کن این بچههای دبستانی مسیر شماها را خوب درک کنند
دبیر عزیز! باز به ما سر بزن. باور کن همیشه خدا دلتنگ تو هستیم و آرزوی دوباره دیدنت را داریم.
بوشهر- حجت الاسلام دکترمحمدمهدی بهداروند
حجت الاسلام محمد مهدی بهداروند نویسنده کتابهایی همچون «زندان الرشید» و « گمشده من » به یابود شرکت دوباره اش در جشنواره خودجوش و مردمی دانش اموزی فیلم دفاع مقدس ، این بار بدون حضور مادی دبیر شهیدش ، سعید سیاح طاهری در بوشهر، متن زیر را نوشته است.
منبع: تسنیم